#برگی_از_خاطرات
#ما_خودمون_فـرهنگ_داریم🌹
💠بعد از آموزش های سخت ، پایین ڪوه ڪہ میرسیدیم ، حاج احمد خرما گرفتہ بود دستش ، بہ تڪ تڪ بچہ ها تعارف میڪرد .
وقتی بر میداشتم ، گفتم : " مرسی برادر ! "
گفت : " چی گفتی ؟! "
فهمیدم چہ اشتباهی ڪردم ؛ اما دیگر دیر شده بود ! ظرف خرما را داد دست یڪی دیگہ ، گفت : " بخیز ! "
💠تو اون سرما ، تو برف ، بیست متر سینہ خیز برد . دیگہ توان نداشتم ، ولو شدم😩. گفت : " باید بری ." ضربہ ای بہ پشتم زد ڪہ ...
بعداً بہ حاج احمد گفتم بہ خاطر یڪ ڪلمہ ، برای چی منو زدین ؟!😕
💠گفت : ما رژیم طاغوتی را با فرهنگش بیرون ڪردیم ، ما خودمون فرهنگ داریم ،
زبان داریم . شما نباید نشخوارڪننده ڪلمات اجانب باشید . بہ جای این حرف ها بگو خدا پدرت رو بیامرزه !"
راوی : سردار عسڪری
#حاج_احمد_متوسلیان
@hoseinii_ir