eitaa logo
🚩 حسینیه ایران🚩
820 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
56 فایل
ارباب جان «تشنگان عشق را با مشت آبی جان بده کربلا دور است مارا باسرابی جان بده» «زندگی یعنی سلامِ ساده ‌ای سمت شما ایها الارباب ما را با جوابی جان بده» صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین (ع) کپی آزاد @mahdiv313 ادمین: @Mahdivalipourr
مشاهده در ایتا
دانلود
《🥀🍃》 - - - - |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《🥀🍃》 - - - - ای که از کوچه پاییزی ما باخبری ما کجا گل بفروشیم که از ما بخری💔 |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《🥀🍃》 - - - - خدایا اگر ما بد کنیم تورا بنده های خوب زیاد است... اما اگر تو مارا مدارا نکنی مارا خدای دیگری نیست!🥺♥️ |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
《🥀🍃》 - - - -امیرالمؤمنین علیه السلام: 💠 مَن لا يَعقِل يَهُن، ومَن يَهُن لا يُوَقَّر ❇️ هر كه انديشه نكند، سَبُک شود و هر كه سبک گشت، مورد احترام قرار نگيرد. 📚 غررالحكم حدیث ۷۹۲۷ |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
《🥀🍃》 - - - - ✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ✨اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از آنچه به شما روزى داده‏ ايم انفاق كنيد پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى و كافران خود ستمكارانند 📚 مبارکه البقرة ۲۵۴ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《🥀🍃》 - - - - 🎬 ـ چرا خدا این بلا رو سرم آورد؟ ـ چرا خدا با من لج کرده؟ ـ چرا اینهمه دعا می‌کنم منو نمی‌بینه؟ 💥 چرا فقــط مَــــن؟ |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
《🥀🍃》 - - - - |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
حسنوند: *قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلي از خاك ديده مي شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند.* ‌ صداي گريه آنها هر لحظه زيادتر مي شد. جسد *شيخ طبرسي* را از تابوت بيرون آوردند و داخل قبر گذاشتند. قطب الدين راوندي وارد قبر شد و جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقين خواند. سپس بيرون آمد و كارگران مشغول قرار دادن سنگهاي لحد در جاي خود شدند. پيش از آنكه آخرين سنگ در جاي خود قرار داده شود، *پلك چشم چپ شيخ طبرسي تكان مختصري خورد* اما هيچكس متوجه حركت آن نشد! كارگران با بيل‌هايشان خاكها را داخل قبر ريختند و آن را پر كردند. روي قبر را با پارچه اي سياه رنگ پوشاندند. *آفتاب به آرامي در حال غروب كردن بود.* مردم به نوبت فاتحه مي‌خواندند و بعد از آنجا مي‌رفتند. شب هنگام هيچ كس در قبرستان نبود. *شيخ طبرسي به آرامي چشم گشود.* اطرافش در سياهي مطلق فرو رفته بود. *بوي تند كافور و خاك مرطوب مشامش را آزار مي‌داد.* *ناله‌اي كرد.* *دست راستش زيربدنش مانده بود.* *دست چپش را بالا برد.* *نوك انگشتانش با تخته سنگ سردي تماس پيداكرد.* *با زحمت برگشت و به پشت روي زمين دراز كشيد.* *كم‌كم چشمش به تاريكي عادت كرد.* *بدنش در پارچه‌اي سفيد رنگ پوشيده بود.* آرام آرام موقعيتي را كه در آن قرار گرفته بود درك مي‌كرد. آخرين بار هنگام تدريس حالش بهم خورده بود و ديگر هيچ چيز نفهميده بود. *اينجا قبر بود!* او را به خاك سپرده بودند. ولي او كه هنوز زنده بود. زنده به گور شده بود. هواي داخل قبر به آرامي تمام مي‌شد و شيخ طبرسي صداي خس خس سينه‌اش را مي‌شنيد. *چه مرگ دردناكي انتظار او را مي‌كشيد.* *ولي اين سرنوشت شوم حق او نبود.* *آيا خدا مي‌خواست امتحانش كند؟* چشمانش را بست و به مرور زندگيش پرداخت. سالهاي كودكي‌اش را به ياد آورد واقامتش در مشهد الرضا را. پدرش *«حسن بن فضل »* خيلي زود او را به مكتب خانه فرستاد. از كودكي به آموختن علم و خواندن قرآن علاقه داشته و سالها پشت سر هم گذشتند. *به سرعت برق و باد!* شش سال پيش زماني كه 54 ساله بود، سادات آل‌زباره او را به سبزوار دعوت كرده و شیخ دعوتشان را پذيرفت و به سبزوار رفت. مديريت مدرسه دروازه عراق را پذيرفت و مشغول آموزش طلاب گرديد و *سرانجام هم زنده به گور شد!* چشمانش را باز كرد. چه سرنوشتی در انتظار او بود *ديگر اميدي به زنده ماندن نداشت.* *نفس كشيدن برايش مشكل شده بود.* *هر بار که هواي داخل گور را به درون ريه‌هايش مي‌كشيد سوزش كشنده‌اي تمام قفسه سينه‌اش را فرا ميگرفت.* *آن فضاي محدود دم كرده بود و دانه‌هاي درشت عرق روي صورت و پيشاني شيخ را پوشانده بود.* *در اين موقع به ياد كار نيمه تمامش افتاده و چون از اوايل جواني آرزو داشت تفسيري بر قرآن كريم بنويسد.* *چندي پيش محمد بن يحيي بزرگ آل‌زباره نيز انجام چنين كاري را از او خواستار شده بود.* اما هر بار كه خواسته بود دست به قلم ببرد و نگارش كتاب را شروع كند، كاري برايش پيش آمده بود. *شيخ طبرسي وجود خدا را در نزديكي خودش احساس ميكرد.* *مگر نه اينكه خدا از رگ گردن به بندگانش نزديكتر است؟* به آرامي با خودش زمزمه كرد: *خدايا اگر نجات پيدا كنم، تفسيري بر قرآن تو خواهم نوشت.خدایا مرا از اين تنگنا نجات بده تا عمرم را صرف انجام اين كار كنم.* *ولی شيخ طبرسي در حال خفگی و زنده بگور شدن بود.* *اما به یکباره كفن‌دزدی با ترس و لرز وارد قبرستان بزرگ می‌شود.* *بيلي در دست به سمت قبرشيخ طبرسي رفت.* *بالاي قبر ايستاد و نگاهي به اطراف انداخت.* *قبرستان خاموش بود و هيچ صدايي به گوش نمي‌رسيد.* *پارچه سياه رنگ را از روي قبر كنار زد و با بيل شروع به بيرون ريختن خاكها كرد.* *وقتي به سنگهاي لحد رسيد، يكي از آنها را برداشت.* *نسيم خنكي گونه‌هاي شيخ را نوازش داد.* *چشمانش را باز كرد و با صداي بلند شروع به نفس كشيدن كرد. كفن دزد جوان، وحشت زده مي‌خواست از آنجا فرار كند اما شيخ طبرسي مچ دست او را گرفت.* *صبر كن جوان!* *نترس من روح نيستم.* *سكته كرده بودم. مردم فكر كردند مرده‌ام مرا به خاك سپردند.* *داخل قبر به هوش آمدم. تو مامور الهي هستي....* *آیا مرا می‌شناسی؟* بله مي شناسم! شما شيخ طبرسي هستيد که امروز تشييع جنازه تان بود. دلم مي‌خواست، دلم مي‌خواست زودتر شب شود و بيايم كفن شما را بدزدم! *به من كمك كن از اينجا بيرون بيايم.* *چشمانم سياهي مي‌رود.* *بدنم قدرت حركت ندارد.* كفن دزد شيخ طبرسي را بيرون آورده در گوشه‌اي خواباند و بندهاي كفن را باز كرد و به گوشه‌ای انداخت. *مرا به خانه‌ام برسان. همه چيز به تو مي‌دهم. از اين كار هم دست بردار.* *كفن دزد جوان لبخند زد و بدون آنكه چيزي بگويد شيخ را كول گرفت و به راه افتاد.* *شيخ طبرسي به كفن اشاره كرد و گفت:* *آن کفن را هم بردار.* *به رسم يادگاري! به خاطر زحمتي كه كشيده‌اي جوان به سمت كفن رفت. خم شد و آن
را برداش
《🥀🍃》 - - - - *قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلي از خاك ديده مي شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند.* ‌ صداي گريه آنها هر لحظه زيادتر مي شد. جسد *شيخ طبرسي* را از تابوت بيرون آوردند و داخل قبر گذاشتند. قطب الدين راوندي وارد قبر شد و جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقين خواند. سپس بيرون آمد و كارگران مشغول قرار دادن سنگهاي لحد در جاي خود شدند. پيش از آنكه آخرين سنگ در جاي خود قرار داده شود، *پلك چشم چپ شيخ طبرسي تكان مختصري خورد* اما هيچكس متوجه حركت آن نشد! كارگران با بيل‌هايشان خاكها را داخل قبر ريختند و آن را پر كردند. روي قبر را با پارچه اي سياه رنگ پوشاندند. *آفتاب به آرامي در حال غروب كردن بود.* مردم به نوبت فاتحه مي‌خواندند و بعد از آنجا مي‌رفتند. شب هنگام هيچ كس در قبرستان نبود. *شيخ طبرسي به آرامي چشم گشود.* اطرافش در سياهي مطلق فرو رفته بود. *بوي تند كافور و خاك مرطوب مشامش را آزار مي‌داد.* *ناله‌اي كرد.* *دست راستش زيربدنش مانده بود.* *دست چپش را بالا برد.* *نوك انگشتانش با تخته سنگ سردي تماس پيداكرد.* *با زحمت برگشت و به پشت روي زمين دراز كشيد.* *كم‌كم چشمش به تاريكي عادت كرد.* *بدنش در پارچه‌اي سفيد رنگ پوشيده بود.* آرام آرام موقعيتي را كه در آن قرار گرفته بود درك مي‌كرد. آخرين بار هنگام تدريس حالش بهم خورده بود و ديگر هيچ چيز نفهميده بود. *اينجا قبر بود!* او را به خاك سپرده بودند. ولي او كه هنوز زنده بود. زنده به گور شده بود. هواي داخل قبر به آرامي تمام مي‌شد و شيخ طبرسي صداي خس خس سينه‌اش را مي‌شنيد. *چه مرگ دردناكي انتظار او را مي‌كشيد.* *ولي اين سرنوشت شوم حق او نبود.* *آيا خدا مي‌خواست امتحانش كند؟* چشمانش را بست و به مرور زندگيش پرداخت. سالهاي كودكي‌اش را به ياد آورد واقامتش در مشهد الرضا را. پدرش *«حسن بن فضل »* خيلي زود او را به مكتب خانه فرستاد. از كودكي به آموختن علم و خواندن قرآن علاقه داشته و سالها پشت سر هم گذشتند. *به سرعت برق و باد!* شش سال پيش زماني كه 54 ساله بود، سادات آل‌زباره او را به سبزوار دعوت كرده و شیخ دعوتشان را پذيرفت و به سبزوار رفت. مديريت مدرسه دروازه عراق را پذيرفت و مشغول آموزش طلاب گرديد و *سرانجام هم زنده به گور شد!* چشمانش را باز كرد. چه سرنوشتی در انتظار او بود *ديگر اميدي به زنده ماندن نداشت.* *نفس كشيدن برايش مشكل شده بود.* *هر بار که هواي داخل گور را به درون ريه‌هايش مي‌كشيد سوزش كشنده‌اي تمام قفسه سينه‌اش را فرا ميگرفت.* *آن فضاي محدود دم كرده بود و دانه‌هاي درشت عرق روي صورت و پيشاني شيخ را پوشانده بود.* *در اين موقع به ياد كار نيمه تمامش افتاده و چون از اوايل جواني آرزو داشت تفسيري بر قرآن كريم بنويسد.* *چندي پيش محمد بن يحيي بزرگ آل‌زباره نيز انجام چنين كاري را از او خواستار شده بود.* اما هر بار كه خواسته بود دست به قلم ببرد و نگارش كتاب را شروع كند، كاري برايش پيش آمده بود. *شيخ طبرسي وجود خدا را در نزديكي خودش احساس ميكرد.* *مگر نه اينكه خدا از رگ گردن به بندگانش نزديكتر است؟* به آرامي با خودش زمزمه كرد: *خدايا اگر نجات پيدا كنم، تفسيري بر قرآن تو خواهم نوشت.خدایا مرا از اين تنگنا نجات بده تا عمرم را صرف انجام اين كار كنم.* *ولی شيخ طبرسي در حال خفگی و زنده بگور شدن بود.* *اما به یکباره كفن‌دزدی با ترس و لرز وارد قبرستان بزرگ می‌شود.* *بيلي در دست به سمت قبرشيخ طبرسي رفت.* *بالاي قبر ايستاد و نگاهي به اطراف انداخت.* *قبرستان خاموش بود و هيچ صدايي به گوش نمي‌رسيد.* *پارچه سياه رنگ را از روي قبر كنار زد و با بيل شروع به بيرون ريختن خاكها كرد.* *وقتي به سنگهاي لحد رسيد، يكي از آنها را برداشت.* *نسيم خنكي گونه‌هاي شيخ را نوازش داد.* *چشمانش را باز كرد و با صداي بلند شروع به نفس كشيدن كرد. كفن دزد جوان، وحشت زده مي‌خواست از آنجا فرار كند اما شيخ طبرسي مچ دست او را گرفت.* *صبر كن جوان!* *نترس من روح نيستم.* *سكته كرده بودم. مردم فكر كردند مرده‌ام مرا به خاك سپردند.* *داخل قبر به هوش آمدم. تو مامور الهي هستي....* *آیا مرا می‌شناسی؟* بله مي شناسم! شما شيخ طبرسي هستيد که امروز تشييع جنازه تان بود. دلم مي‌خواست، دلم مي‌خواست زودتر شب شود و بيايم كفن شما را بدزدم! *به من كمك كن از اينجا بيرون بيايم.* *چشمانم سياهي مي‌رود.* *بدنم قدرت حركت ندارد.* كفن دزد شيخ طبرسي را بيرون آورده در گوشه‌اي خواباند و بندهاي كفن را باز كرد و به گوشه‌ای انداخت. *مرا به خانه‌ام برسان. همه چيز به تو مي‌دهم. از اين كار هم دست بردار.* *كفن دزد جوان لبخند زد و بدون آنكه چيزي بگويد شيخ را كول گرفت و به راه افتاد.* *شيخ طبرسي به كفن اشاره كرد و گفت:* *آن کفن را هم بردار.* *به رسم يادگاري! به خاطر زحمتي كه كشيده‌اي جوان به
سمت كفن
🚩 حسینیه ایران🚩
《🥀🍃》 - - - - *قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلي از خاك ديده مي شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند.* ‌ صدا
سمت کف رفت. خم شد و آن را به او داد. |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
🚩 حسینیه ایران🚩
《🥀🍃》 - - - - *قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلي از خاك ديده مي شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند.* ‌ صدا
سمت کف رفت. خم شد و آن را به او داد. |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《🥀🍃》 - - - - Only GOD: ✿⃟‌‌‌🪴✦ نماز بی‌وضو.... الّلهُـمَّ‌عَجِلْ‌لِوَلِیِّک‌الْفَرَج♥️ |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
《🥀🍃》 - - - - {یا حبیبی لین قلبی لولی امرک}: عشـق‌یـک‌واژـھ‌بی‌معنـآ‌بـود.. تـا‌که‌یکبـاره‌خـد‌گفـت‌که‌عشـق‌اسـت‌ |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
《🥀🍃》 - - - -💫ال عمران | 190 |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
《🥀🍃》 - - - - 🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿 ❣ بخوان جان آقا عج💚 ❤️دعـــــــــــای فـــــــــــرج ❤️ 🦋 بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم 🦋 💚اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.💚 ❤️دعــای سـلامتی امــام زمــــان(عج)❤️ 💚"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"💚 |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《🥀🍃》 - - - - «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《🥀🍃》 - - - - دم نبود و ادم نبود و عالم نبود علی بود |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
《🥀🍃》 - - - - پست ویژه ویژه 🌹👇👇 *فضائل امیر المومنین علیه السلام* روى عن النبي صلى الله عليه وآله أنه قال: من أحب أن ينظر إلى إسرافيل في هيبته، وإلى ميكائيل في رتبته، وإلى جبرئيل في جلالته، وإلى آدم في سلمته، وإلى نوح في خشيته، وإلى إبراهيم في خلته، وإلى يعقوب في حزنه، وإلى يوسف في جماله، وإلى موسى في مناجاته، وإلى أيوب في صبره، وإلى يحيى في زهده، وإلى يونس في ورعه، وإلى عيسى في سنته، وإلى محمد في حسنه، فلينظر لعلي بن أبي طالب عليهما السلام، فإن فيه تسعين خصلة من خصال الأنبياء عليهم السلام لا في غيرة. 📌 حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: *هر کس دوست دارد اسرافیل را در هیبتش، و میکائیل را در عظمت رتبه و مقامش، و جبرئیل را در جلالتش، و آدم علیه السلام را در مقام تسلیم و انقیادش، و نوح علیه السلام را خشیت و فروتنی‌اش، و ابراهیم علیه السلام را در مهربانی و دوستی‌اش با خداوند، و یعقوب علیه السلام را در حزنش، و یوسف علیه السلام را در زیبایی‌اش، و موسی علیه السلام را در مناجاتش، و ایوب علیه السلام را در صبرش، و یحیی را در زهدش ،و یونس علیه السلام را در ورع ، و عیسی علیه السلام را در سنتش، و محمد صلی الله علیه و آله را در حسناتش بببیند، پس نظر به جمال مبارک علی بن ابی طالب علیهما السلام بیندازد، که هفتاد خصلت از خصلت‌های پیامبران الهی در اوست که در هیچکس نیست.* 📚 مصابیح القلوب، تالیف حسن بن حسین شیعی سبزواری، صفحه ۷۵ 📚 الشهب الثواقب فی رجم شیاطین النواصب، تالیف علامه محمد بن عبد علی آل عبد الجبار القطیفی رضوان الله علیه، صفحه ۱۲۶،به نقل از کتب الصحائف، هدایة السعداء و جواهر الاخبار 📚 مناقب مرتضوی، تالیف کشفی ترمذی ص ۸۵،به نقل از کتاب جواهر الاخبار و کتاب هدایة السعداء 📚 احقاق الحق و ازهاق الباطل،قاضی نور الله شوشتری رضوان الله علیه، ج ۴، ص ۳۹۷، (به نقل از کتاب مناقب مرتضوی و کتاب تجهیز الجیش) |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《🥀🍃》 - - - - -فاطمیه‌افسانه‌نیست.. -فاطمیه‌تاریخ‌ماست🖤 🥀 ‌‌‌ |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
《🥀🍃》 - - - - 🕊 《إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُون》 قطعا كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ايستادگى كردند بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد.. + اظھار ایمان آسان است لیڪ ایستادگۍ در راه عقیدھ کار ھرکسی نیست :) |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
《🥀🍃》 - - - - ❤️ علیه‌السلام فرمودند: 🍃 اگر به کسی خوبی کردی در واقع با این کار خودت را گرامی داشته‌ای و به خودت آبرو داده‌ای... |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《🥀🍃》 - - - - 🎥پست معنا دار صفحه‌ی رهبر انقلاب ، بعد از توهین مولوی به ساحت مقدس اهل بیت علیهم السلام |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《🥀🍃》 - - - - 📽 ▫️«أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولی‌َّالله» عمری‌ست گفته‌ایم به عشق تو یا علی یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
@Modafie_h خادم کانال منتظر انتقادات شما حسینی ها...🌹
《🥀🍃》 - - - - ❤️وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ❤️ و خدای تو به آنچه خلق در دل پنهان کنند و یا آشکار سازند به همه آگاه است 📚آیه 69 سوره قصص |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《🥀🍃》 - - - - |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
《🥀🍃》 - - - - 🌷سلام سایه ی سرم! 🌷سلام آقا جان! عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری، وَلا اَسْمَعُ لَکَ حَسیساً وَلا نَجْوی.... برای من اینکه مردم را ببینم و تو را نبینم و ازتو صدایی و نجوایی نشنوم سخت است....🌱 |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••
《🥀🍃》 ○🌹 قلـب دریـا را نظر بر سـاحـل است هر که گم کرده علی را جاهل است صد هزاران روزه و حج و نماز هر سه اش بی حب حیدر باطل است ○ |🌸⃟📿| |🌸⃟📿| •••••••🕊🌹••••••• @mahdiv313 •••••••🕊🌷•••••••