eitaa logo
محبان المهدی 1 (کانال عمومی)
2.1هزار دنبال‌کننده
39.6هزار عکس
38هزار ویدیو
464 فایل
سلام ،محضرکاربران بزرگوار،عرضه می دارم که به لطف الهی وبا مساعدت وهمکاری شماعزیزان گروه محبان المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایجاد گردید.دراین گروه مطالب ارزنده ،مفیدوکاربردی درکلیه زمینه ها : فرهنگی،اقتصادی،اجتماعی،سیاسی،وورزشی ارائه خواهد شد.
مشاهده در ایتا
دانلود
14.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓۱_در روز اربعین چه اتفاقی افتاده است که این روز پر اهمیت و مقدس شده است؟ ❓۲_ چرا ما تنها برای امام حسین اربعین می گیریم و برای بقیه امامان چنین نمی کنیم؟ ❓٣_ چرا زائرین در ایام اربعین پیاده به زیارت قبر امام حسین می روند؟ ❓٤_ هزینه های زیارت اربعین از طریق نهادهای دولتی تامین می شود یا مردمی است؟ 👌پاسخها را در کلیپ فوق ببینید. 🏴 🍃🌹https://eitaa.com/mahdixxv
10.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ ❤️ ] اربــــعین؛ کمک به ظــــهوره 💢 ما کوله‌پشتی در دست 🎒 قدم به قدم 👣 موکب به موکب ⛺️ عمود به عمود می‌رویم و آماده شنیدنِ صدای « انا بقیةالله » می‌شویم [ 😍 ] 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅❤️🤍💚༅࿐✾‌✾ https://eitaa.com/mahdixxv ✾✾࿐༅❤️🤍💚༅࿐✾‌✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 توبه کننده راستین! روایت زیبایی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که خواندنی است. فرمودند: «آیا می‌دانید توبه کننده کیست؟ گفتند نه.» فرمود: «هرگاه بنده توبه کند و صاحبان حق را راضی نکند تائب نیست.» توبه در مسائل حق‌الناس رضایت صاحب حق است. صرف استغفار کافی نیست. تا جایی که می‌تواند باید سعی خودش را بکند. اگر از توانش خارج بود، باید با رد مظالم و استغفار برای صاحبان حق، جبران کند. «هر کس توبه کند و عبادت خود را افزایش ندهد، تائب نیست.» حالا که با خدا آشتی کردی، بیشتر در خانه او برو و گذشته را جبران کن. «و کسی که توبه کند و لباسش را تغییر ندهد تائب نیست.» مثلا اگر دخترخانمی که موهایش را بیرون می‌ریخت و با وضع آنچنانی بیرون می‌آمد، حالا باید این وضع را با وضعیت مطلوب خداوند عوض کند تا تائب محسوب شود. «کسی که توبه کند و رفقای خودش را تغییر ندهد تائب نیست. کسی که توبه کند و اخلاقش را تغییر ندهد و نیتش را خالص نگرداند تائب نیست.» اخلاق و روحیاتش باید عوض شود. 📚 کتاب قیامت و حشر https://eitaa.com/mahdixxv
❤️ روایتی از نبی اکرم (صلی اللّه علیه و آله) هست که می فرماید در بهشت عدن، درخت بسیار بزرگی است که از آن درخت، اسب‌هایی خیلی چابک و زین کرده خارج می شوند. که زین، لجام و افسار آن‌ها از یاقوت و زمرد سبز است این اسب‌ها بال دارند و شما نماز شب خوان‌ها سوار آن‌ها می شوید و آن‌ها پرواز می کنند اهل بهشت می گویند «پروردگارا! اين‌ها مگر چه کرده‌اند که به این مقام و مرتبه رسیده‌اند❓ ملِکی از طرف حضرت حق جواب می دهد: «ای مؤمنينی که در غرفه های بهشتی هستید، این اشخاصی که این عنایت به آن‌ها شده، شب‌ها بلند می شدند، نماز شب می خواندند؛ در حالی که شما خوابیده بودید اين‌ها علاوه بر ماه مبارک، در بقيه روزها روزه می گرفتند. شما آن روزها را افطار می کردید اين‌ها با مال خود به فقرا، زیردست‌ها و بیچاره ها احسان می کردند؛ ولی شما بخل می ورزیدید به واسطه این اعمال، خداوند این عنایت را به آن‌ها کرده است (إرشادالقلوب، ج۱، ص۸۶) حالا ممکن است کسی بگوید: آقا چطور می شود از درخت، اسب بیرون بیاید؟ این، دیگر اراده خداست. مگر شتر صالح را از دل کوه بیرون نیاورد؟ چقدر روایت داریم که حضرت امام حسن مجتبی (علیه الاف التحیه و الثناء) دست دراز می کردند و از سنگ عسل بیرون می آوردن؟ 🔰(دلائل الإمامة، ص۶۴) ❤️ التماس دعای فرج ‎‌https://eitaa.com/mahdixxv
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️سردار رادان فرمانده انتظامی کشور:تمامی اتباع غیر مجاز تا پایان سال کشور را باید ترک کنند 📌 خبر فوری سراسری @fori_sarasari
👌هیچ کاری برای امام حسین بی اثر نمی‌ماند. از هیچکاری برای تبلیغ دریغ نکنیم حتی در خونه ی خودمون حتی سرکار حتی در اتوبوس و تاکسی از این فیض عظیم بی نصیب نمونیم رفقا، ثمره کارمون جاودانه میمونه.....🏴 🌹🍃https://eitaa.com/mahdixxv
🦋🦋🦋🦋🦋 🔴 اسکندر و آب حيات 📌از این داستان روایت مختلفی وجود دارد 👤اسکندر پس از فتح سرزمين‌هاى زياد تصميم گرفت کارى کند تا هميشه زنده بماند. به او گفتند: بايد از چشمهٔ آب حيات بنوشى و اين سفر هفتاد سال طول مى‌کشد. اسکندر چند جوان پانزده تا بيست ساله را به‌دنبال خود برد. پدر يکى از اين همراهان که پيرمردى بود پنهانى با آنها همراه شد. پس از هفتاد سال آنها به جلو غار ظلمات رسيدند. اما ظلمات به‌قدرى تاريک بود که اسب‌ها نمى‌توانستند پيش بروند. پيرمرد پنهانى به پسر خود گفت: تو از جلو مقدارى کاه بريز تا اسب‌ها از سفيدى آنها راه را شناخته و حرکت کنند. پسر اين کار را کرد و مورد تشويق اسکندر قرار گرفت. رفتند و رفتند تا راه ظلمات تمام شد. به چند چشمه رسيدند اما اسکندر نمى‌دانست کدام‌يک چشمهٔ آب حيات است. پسر به‌سراغ پدرش رفت. پيرمرد به او گفت: اين ماهى‌ها خشک شده را بردار و توى چشمه بينداز. توى هر چشمه‌اى که ماهى زنده شد، آن چشمه آب حيات است. اين کار را کردند و در يکى از چشمه‌ها ماهى زنده شد. اسکندر از ابتکار جوان خوشش آمد و به تعجب افتاد. از او پرسيد که چطور اين ابتکار به ذهنت رسيد. پسر حقيقت را گفت، اسکندر انعام خوبى به آنها داد. مقدارى آب حيات برداشتند و آمدند. وقتى اسکندر خواست از آب جشمهٔ حيات که همراه آورده بودند بخورد. صدائى شنيد که مى‌گفت: ”سلام من به تو اى اسکندر ذواالقرنين. آب حيات مبارک باد.“ اسکندر خوب نگاه کرد ديد يک جوجه تيغى است که اين حرف را مى‌زند. جوجه تيغى گفت: من هم از آب حيات نوشيده‌ام و به اين شکل درآمده‌ام. عمرم جاودانه است ولى به اين‌صورت که مى‌بيني. اسکندر از خوردن آب حيات پشيمان شد و دستور داد آب حياتى که به‌دنبال خود آورده بودند پاى درخت‌هاى مرکبات و نخل و کاج بريزند. ”از آن به‌بعد اين درختان با زحمات اسکندر به سبزى جاودانه رسيده‌اند.“ ➥ https://eitaa.com/mahdixxv