🔸ایستگاه روضه🖤
🔸امشب شب شهادت مظلومانه و غریبانهی پدر بزرگوار آقاجانمان امام رضا و حضرت معصومه،باب الحوائج الی الله،آقا موسی ابن جعفر علیه السلام هست،امامی که سالهای سال در زندان تحت شکنجه بود
🔸امشب چند روضه آماده شده که محضر شما خوبان تقدیم میشود،روضه هایی جانسوز که قلب و دل انسان را آتش می زند،امشب چه روضه ای نصیبتان شده،الله اکبر از این روضه ها-تر خدا امشب دل بده این روضه ها را گوش کن
🔸امشب در خلوت خود هم نوا با آقا امام زمان علیه السلام صاحب عزای اصلی این روضه ها،برا غربت و مظلومیت این امام مظلوم اشک بریزیم و گریه کنیم
🔸خوش به حال کسانی که در عزا و مصیبت اهل بیت اشک میریزند گریه میکنند این اشک ها و گریه ها دل را نورانی و گناهان را می سوزاند و ذخیره ایست برا شب اول قبر و قیامتمان
🔸گرفتارا-حاجتمندا مریض دارا، بسم الله
هر کسی مریض داره، گره افتاده تو کارش،امشب متوسل به این امام بزرگوار شود،باب الحوائج هست
❇️ عید واقعی
☀️قال امیرالمومنین علی علیه السلام فِی بَعْضِ الْأَعْیَادِ:
✨إِنَّمَا هُوَ عِیدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللّهُ صِیَامَهُ وَ شَکَرَ قِیَامَهُ، وَ کُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَی اللّهُ فِیهِ فَهُوَ عِیدٌ.✨
☀️امام علیه السلام در یکی از اعیاد (عید فطر) فرمود:
🖌امروز تنها برای کسانی روز عید است که روزه آنها مقبول درگاه پروردگار و عبادتهای شبانه آنان مورد پذیرش او قرار گرفته است و (بنابراین) هر روزی که در آن عصیان خداوند نشود آن روز، عید است.
🔰 نهجالبلاغه، حکمت ۴۲۸.
💥هارون الرشید، برای فریب، شکنجه و یا تحقیر حضرت موسي بن جعفرعلیهما السلام در دید مردم، زن بدنام و زیبایی را به بهانه خدمتکاری نزد ایشان فرستاد؛ وقتی زن را به محضر آن حضرت آوردند،فرمود: من نیازی به کنیز و خدمتکار ندارم و او را برگرداند. هارون الرشید از این کار ناراحت شد و گفت: ما با اجازه او، وی را زندانی نکرده ایم تا زن را نیز با اجازه او به آنجا بفرستیم، و دوباره دستور داد آن زن را به زندان برگردانند.
مدتی گذشت،گزارش دادند: آن زن هم مشغول عبادت شد و پیوسته در سجده میگوید: «سُبْحَانَكَ سُبْحَانَك»
هارون گفت: موسی بن جعفر وی را سحر کرده است!
او را با سرعت نزد من بیاورید.
وقتی زن را نزد او بردند، دیدند از خوف خدا میلرزد و مرتب به آسمان نگاه میکند و مشغول نماز شد.
هارون پرسید: چرا چنین میکنی، این چه حالی است که در پیش گرفته ای؟
زن گفت: وقتی محضر امام کاظم ع شرفیاب شدم، او مرتب مشغول نماز و دعا بود. سرانجام به وی عرض کردم: ای مولا و سید من!
آیا کاری دارید که من انجام دهم؟
فرمود: من با تو کاری ندارم.
عرض کردم: مأمور به خدمت شما هستم...
ادامه دارد...
#موسیبنجعفر #گناه #یقظه #توبه #هدایت
✅https://eitaa.com/mahdixxv
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔻
✍ادامه قبل...
✔️فرمود:اینها چه بد فکر میکنند.
ناگهان متوجه باغ بزرگی شدم که پایانی نداشت و با فرشهای زیبا مفروش شده بود، حوریانی زیبا در آن صف کشیده بودند و در دستهای خود ظرفهای آب و طشت برای شستن دستهای آن حضرت آماده ساخته بودند.
از آن موقع تا لحظه ای که غلام به سراغ من آمد من به سجده افتادم.
هارون گفت: شاید این قضایا را در خواب دیدهای؟
آن زن گفت: به خدا قسم همه اینها را قبل از اینکه به سجده بروم با چشمان خود دیدم و سجدهام برای سپاس از آنها بود.
هارون دستور داد از او مراقبت نمایند که این حرفها را به کسی نگوید.
آن خانم دوباره به سجده افتاد و مشغول نماز شد. همیشه کارش این بود و مرتب میگفت: عبدصالح نیز چنین میکرد و من در عالم واقع دیدم که آن حوریان مرا خطاب کردند که از حضور امام کاظم علیه السلام دور باشم و به من گفتند: ما برای خدمت امام موسی بن جعفر برتر و مناسب تر هستیم.
📚(بحارالانوار، ج 48، ص 238)
#موسیبنجعفر #گناه #یقظه #توبه #هدایت✅✅
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔻
https://eitaa.com/mahdixxv
🔷
هدایت شده از خانه قرآنی کریمه
3552376.mp3
1.01M
سلام علیکم
با هدف ترویج و آموزش و گسترش فرهنگ قرآنی
هر هفته یک صفحه از قرآن با صوت استاد پرهیزکار و متن همان صفحه در کانال قرار خواهد گرفت
#صفحه_۳۲_جز۲_بقره_پرهیزکار
#خانه_قرآنی_کریمه_منطقه_۱۸ ارتباط با ادمین @S_K_ahmadi54
https://eitaa.com/kareme18