eitaa logo
محبان المهدی 1 (کانال عمومی)
2.1هزار دنبال‌کننده
40.8هزار عکس
39.4هزار ویدیو
469 فایل
سلام ،محضرکاربران بزرگوار،عرضه می دارم که به لطف الهی وبا مساعدت وهمکاری شماعزیزان گروه محبان المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایجاد گردید.دراین گروه مطالب ارزنده ،مفیدوکاربردی درکلیه زمینه ها : فرهنگی،اقتصادی،اجتماعی،سیاسی،وورزشی ارائه خواهد شد.
مشاهده در ایتا
دانلود
اینجا محل انفجار دوم هستش ببینید ساچمه‌ها با آهن و جدول و درختان چه‌کرده... بیشتر شهدا از انفجار دوم هستن درفضای بازتری این اتفاق افتاد و ساچمه‌ها به فضای دورتری پرتاب شد. و چون تعداد ساچمه‌ها خیلی زیاد بوده، به هرکی اونجا بوده یه ساچمه برخورد کرده و اکثرا خانوادگی شهید شدن😔 | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کسی که صدها شهید را تابحال دفن کرده است من‌جمله برادر شهیدش را می‌گوید اینجا.... بدنم سست شد روایتی از علیرضا حجتی، راوی دفاع مقدس، رفیق حاج قاسم و بهتر بگم، شهید زنده | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
پسر شهید معصومه بدرآبادی بعد از انفجار اول به مامانش پیام میده حالشو بپرسه، مامانش به شوخی میگه من شهید شدم و دارم از بهشت پیام میدم پنج دقیقه بعد در انفجار دوم همراه دخترش زینب به شهادت میرسه انفجار اول 2:50 و انفجار دوم 3:15 رخ داد | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
منزل شهیدان، سبحان علیزاده، مهدیه و فاطمه عربندوی مادر سبحان می‌گفت سبحان مدرسه داشت، کلی اصرار کرد باید اجازه‌‌م رو از معلم‌مون بگیری تا بریم کرمان سالگرد حاج قاسم. گفتم مامان وقت امتحاناته نباید غیبت کنی. کلی گریه کرد، آخرش اجازه‌ش رو گرفتیم و رفت... روستای باب‌تنگل زرند کرمان روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
مامان بزرگ سبحان می‌گفت، سبحان قبل رفتن به مزار حاج قاسم گفت مامان یه ناهار مشتی درست کن برگشتم بخورم، نوشابه هم داشته باشه، فرداهم تعطیلیم شبم خونتون پیش خودت میخوابم رفت دیگه ندیدمش😭 روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا
17.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادری که در سخت‌ترین شرایط یاد حضرت زینب افتاد میگفت مقاومم، فقط بگویید کدام پیکر دخترم است کدام پیکر نوه‌هایم افتخار می‌کرد بچه‌هایش در راه امام حسین شهید شدند ولی دلش تنگ بود خب مادر است... روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بابای ریحانه سلطانی‌نژاد کاپشن صورتی رفته تو مدرسه دخترونه... ماشالله به این استقامت ❤️ روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
از شهدای اتباع اهل سنت حادثه کرمان... زنجیر هیأت امام حسین هنوز در خانه‌اش آویزان بود میگفتند دائم می‌رفت هیأت... هرسال زیارت امام رضا میرفت و ماهم به برکت او به زیارت مشهد می‌رفتیم.. شهید محمد قاسم احمدی 🔻هر هفته می‌رفت زیارت حاج قاسم و گاهی اوقات از استاد کارش برای رفتن به گلزار شهدا مرخصی میگرفت. خواهرش میگفت از معرفت تو خانواده نظیر نداشت. باباش میگفت محمد قاسم چند نوبت از من خواسته بود هر وقت از دنیا رفتم منو نزدیک مزار حاج قاسم دفن کنید. 🔻خیلی اهل نذر دادن و کمک به بقیه بود و به مادرش میگفت که اگه یه جایی کمک میکنین کسی نباید بفهمه فقط خودت باید بدونی و به مادرشم میگفته من اگه جایی کمک میکنم شما نباید بدونین. خیلی دست و دل باز بوده. خواهرش میگفت اگه ۱۰_۲۰ تومن فقط پول تو جیبش داشته و تو خیابون کسی ازش درخواست کمک میکرده همون پول رو بهش میداده. خواهر کوچیکه محمدقاسم خیلی دلتنگ داداش بود کفشها و لباسهای خون آلود و زنجیرهای هیئتی محمد قاسم رو گذاشته بود داخل دکور خانه... روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا | عضوشوید 👇 @hosein_darabi