فراموش کن مسلسل را ، مرگ را ؛ و به ماجرای زنبوری بیندیش ك در  میانه‌ی میدان مین ، به جستجوی شاخه گلی است . . !

_

میگه ك ؛ ‏تمام روز منتظرم ك شب بشه ؛ این تنها انتظاریه ك همیشه به نتیجه میرسه !'

- بعضی از ادمها باعث می‌شن دلت بخواد ادم بهتری باشی ، مهربونتر باشی ، شجاعتر باشی وریسک کنی ، اجتماعی تر باشی و بگی بخندی ، به خودت برسی و خوشگلتر باشی ، روی پیشرفتت تمرکز کنی ، اون آدم برای من‌ تویی 💚

‏وَ . . می‌دانی ؛ مدت‌هاست كه حتی از گفتنِ آنچه بر من می‌گذرد , ناتوانم . .

که تو خداوندِ رویدادهای محالی

___

ای الهه ناز ؛یک امشب را مهمان خوابم باش🌚

خدایا دلمان جنسش چیست؟! با حرفی می لرزد با حرفی میریزد ...

ديروز ميخنديدم ، ‏امروز ميخندم ، ‏فردا هم خواهم خنديد . . . ‏فقط چون به خودم قول دادم ك ، ‏حال خوبی داشته باشم . . ‏این زندگی خیلی كوتاه تر از اونه ك بخوام هر شبش رو با چشم‌های خیس صبح کنم !

گفت : اگه یه ماشینِ زمان داشتی ، باهاش میرفتی گذشته یا آینده !؟ دستامو دورِ لیوان چای سفت حلقه کرده بودم ، نگاش کردم ، گفتم : هیچکدوم ! گفت : بگو دیگه !؟ یکیشونو انتخاب کن ! گفتم : اگه ماشین زمان داشتم ، نه میرفتم گذشته نه میرفتم آینده . گفت : پَس چیکار میکردی دیوونه !؟ گفتم : زمان رو همینجا متوقِف میکردم وُ تا ابد به بهونه‌یِ سرد شدن این فنجونِ چای همینجا پیش تو میموندم !

‹ وقتی دو نفر شیفته یك دیگر می‌شوند ، کوچک‌ترین اشاره ، کوچک‌ترین تماس ، کوچک‌ترین نگاه برای این‌ها ؛ به اندازه‌ی عالمی قیمت دارد...