eitaa logo
کانون مهدویت 🌻مهدی یاوران🌻 علی آباد
155 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
19 فایل
((...دِلَم نَوای اَنا مَهدی میٓخواهَد...) 🌺اللّهم عجل الولیک الفرج🌺 یعنی گناه نکنیم... لفت دادن ممنوع 🚫🚫 کپی مطالب = صلوات برای ظهور اقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آیدی اینستا: @mahdiyavara313
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 چند قطره اشک 🗓 یک سال دیگر از عمرم هم به غفلت گذشت؛ یک سال از عهد و پیمانم در بهترین شب، از بهترین ماه خدا گذشت. اما انگار قرار نیست که دوباره مثل پاکی دوران کودکی ام احساست کنم آقا جان. 🔆‌ یادش بخیر بچه که بودم شب های قدر با مادرم برایت دعا می‌کردم. مادرم همیشه داستان روزهای خوشِ آمدنِ شما را برایم می‌گفت. خسته که می‌شدم، گوشه‌ی چادرش را روی سرم می‌کشیدم و قبل از خواب، دیدنت را آرزو می‌کردم. ♦️ حالا سالها از آن روزها و آن حال خوب می‌گذرد. هر سال در شب قدر به شما قول می‌دهم حال و روز خوب رمضان را حفظ کنم، اما امان از غفلت و گناه و حمله های شیطان که تمامی ندارد. تا می‌فهمد قرار است توبه کنم، قرار است به سمت شما بیایم، فرصت نفس کشیدن هم نمی‌دهد. 📖 آقای مهربانم! می‌دانم که در این سه ، پرونده ام را ویژه می‌خوانی و اصلاح می‌کنی و امضا می‌زنی. که بجای من برایم استغفار می‌کنی و در حقم دعا. می‌دانم و از تمام خطاهایم شرمنده‌ام. امشب یک بار دیگر با قرآنِ روی سرم، دست یاری به سمت شما دراز می‌کنم. 🔰 می‌خواهم دوباره، در این شب شما را آرزو کنم. می‌خواهم دوباره خدا را به نام شما قسم بدهم. یکبار دیگر آقایی کنید در حق این بنده گناهکار. می‌دانم که بدم، اما مطمئنم مهر و دعای شما عاقبت بخیرم می‌کند... 📎
📌 تقدیری به وسعت دریا ✍ امشب هر چقدر را که باید، او امضا خواهد کرد. چه بسیارند تقدیرهایی که مثل این هزار و اندی سال، در پوچی و غفلت امضا خواهند شد اما هرچه ما ترکَش کنیم، او ایستاده است. 💵 باز هم پای تجارت و لهو و لعب در میان است چون ما همیشه ظرف تقدیرمان در شب‌های قدر، پرداختِ قسط و چک و داشتن ماشین و خانه و... است. کاش ظرف تقدیرمان اندازهٔ دریا بود. دریایی به وسعت اقیانوس. دریایی که با تمام موج‌هایش موعود را فریاد بزند. موعودی که می‌تواند ماهی‌های آب‌زده را که دچار زندگی آبکی خود شده‌اند نجات دهد. ⏳ آیا زمان تغییر هنوز نرسیده است؟ «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم» خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آن‌چه را در خودشان است تغییر دهند... 🌌 ؛ ویژهٔ
📌 ‌خوشا به حال مسلم 🔅 چه سعادتی بالاتر از این‌که امامِ زمانت، تو را امینِ خود بداند و تو بشوی بخشی از هستِ او و وجودت هر لحظه، لبخند رضایت بر لبان مولایت بنشاند؟ 🔰 مُسلِم که باشی می‌توانی تمام‌قد، فدای «آقای دو‌عالم» شوی و این افتخار را داری که راهی شوی برای تحقق اوامر ولیّ خدا. ایمان و معرفتت به درجه‌ای رسیده است که از میان مردم زمانه، تو می‌شوی نمایندهٔ امامِ زمانت. ❤️ البته که آغوش پُر‌مهر پسرِ فاطمه‌ (سلام‌الله‌علیها) به وسعت تمام کسانی است که او را از صمیم قلب طلب کنند؛ که در این‌صورت، پذیرفته‌شدهٔ درگاه خدا و مدهوش محبتشان می‌شوی. ◽️ چه شیرین است فداییِ قطب عالمِ امکان شدن! و چه پیشکشی بالاتر از تقدیم جانت در امتداد نگاه یار؟ خوشا به‌حال مُسلِم که وظیفه‌اش را تمام‌و‌کمال انجام داد و اما مردمی که از پیروی از او خودداری کردند و حرف امامشان را زمین زدند... 🤲 خدایا! می‌شود ما را هم مثل مُسلِم تربیت کنی، برای آخرین نور حقیقتت؟ 📎 ؛ ویژهٔ سال‌روز ورود به کوفه ✅
📌 اشک‌های به زمین نرسیده 😢 خواستم بگویم یکی هست که برمی‌گردد اما بغض امانم را برید. اشک‌هایم بی‌وقفه به سمت زمین سرازیر می‌شدند، جاذبه جذبشان می‌کرد اما من مانع برخوردشان با زمین می‌شدم. با گوشهٔ روسری به جانشان افتادم. 🚫 اهل کم آوردن نیستم، اما وقتی بحث به آمدن یا نیامدن مهدی کشیده می‌شود، ناخودآگاه دلم می‌شکند. دست خودم نیست... دلم به حرف‌های ناامیدکننده رضا نمی‌دهد. 💓 قلبم ناگهان تپش می‌گیرد و قدم‌هایم سست می‌شوند. دنیا بدون برگشت او، پایانی نخواهد داشت و دنیا بدون سوت پایان، مانند دونده‌ای‌ است که هرچه می‌دود مسابقه تمام نمی‌شود یا برگهٔ امتحانی که هرچه می‌نویسی تمام‌نشدنی‌ است. 🍁 آن مرد... چه در باران، چه در برف و کولاک و چه با صدای خش‌خش برگ‌های قرمز و زرد و نارنجی! بالاخره برمی‌گردد... شاید در لحظهٔ چیدن محصولات باغ تابستانی و شاید لحظه‌ای که شکوفه‌های صورتی، پی به جنس تُرش آلبالوییشان می‌برند! 💠 من اعتقاد دارم و پای اعتقادم جان می‌دهم که آن مرد، وعدهٔ بازگشتش با قَسم یاد شده است. پس بازگشت برای او حتمی است حتی اگر من در آن روز استخوان‌هایم هم پوسیده باشد... 🤲 دعای هر لحظه‌ام دیدن رویش، در دوران خوش جوانی‌ام است... زمانی که با دلِ شکسته برگردم و با لبخند پر مِهر او روبه‌رو شَوم. آن زمان است که اشک‌هایم از شوق، بر زمین پاک خدا برای سجده فرود می‌آیند... 🌸
📌 از کعبه تا کربلا 🔆 بادهای بسیار گرمِ حجاز گویای خبری است. خبری که همهٔ عالم از شنیدنش به تکاپو خواهد افتاد. زمین به لرزه در‌می‌آید. کوه‌ها به حرکت در‌می‌آیند. مولا پا در رکابِ اسب گذاشته است و به آرامی به سمت کوفه حرکت می‌کند. ◾️ انگار تمامِ هستی، نرفتنِ حضرت را التماس می‌کند… که ای عزیز فاطمه! اگر می‌آیی بیا، اما علی‌اصغرت را نیاور! آخر حرمله دارد تیرهایش را زهرآلود می‌کند... ◽️ مولای من! به جوانیِ علی‌اکبرت رحم کن! حیف او که مثل دانه‌های تسبیح پخشِ صحرا شود. اما فایده‌ای ندارد. حسین می‌آید. عجب لحظهٔ دردناکی… ✍ دردناک‌تر از آن اما، منتظران حضرت بودند. تاریخ همیشه عبرت است. آن‌هایی که یک به یک، «العجل‌گویان» پای نامه‌ها را امضا کردند و در پیِ خلخال و گوشواره خود را به کربلا رساندند... 🔻 اما دردناک‌تر از همه، یارانی بودند که بودند، اما شبِ آخر آقای خود را تنها گذاشتند. هرکس به بهانه‌ای... یکی خانه و کاشانه، یکی تجارت و کسب و کار، یکی هم... 🔹 امروز اما منتظرانی را می‌بینیم که هستند، ولی به بهانه‌های مختلف، یکی معیشت، یکی زن و فرزند، و یکی هم…، آقای خود را تنها گذاشته‌اند… 🌅 «ﻭ [برخی ﺍﺯ ﻣﺮﺩم] ﭼﻮﻥ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﻳﺎ ﻣﺎیهٔ ﺳﺮﮔﺮﻣﻰ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ ﺑﻪ‌ﺳﻮی ﺁﻥ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎلی ﻛﻪ اﻳﺴﺘﺎده‌ای، ﺭﻫﺎ ﻛﻨﻨﺪ.» (سورهٔ جمعه، آیهٔ ۱۱) آری! تو ایستاده‌ای و این ما هستیم که تو را تنها می‌گذاریم… در سپاهِ مهدی ماندن، نتیجهٔ حسینی بودن است... یارانِ مهدی! اندکی صبر، سحر نزدیک است… 🙏 ...ای برگردانندهٔ یوسف به نزد یعقوب پس از آنکه دو چشمش از اندوه نابینا شد و دلش آکنده از غم بود... (فرازی از دعای عرفه) ◽️
📌 سال‌هاست که تو همان تنهاترین سفیدپوش سرزمین ابراهیمی... 🔆 سلام! حَجَت مقبول، آرام دل بی قرار ما. عید، شده و چشمانمان دوباره بغض‌آلود است... تنهایی تو یک طرف و زمین‌گیری ما، از سوی دیگر... راه پروازمان را مسدود کرده است که قربان هم با همهٔ عظمتش، قربانی کردنِ نفسمان را به ما نیاموخته است. 🌅 پرواز بدون تو آرزویی محال است... تویی که ماجرای سَر بریدن همهٔ زنجیرهای زمین را خوب می‌دانی. تویی که راه سبک شدن بال‌هایمان را در سینه‌ات جای داده‌ای و ما بدون تو، نه سر بریدن تعلقاتمان را آموخته‌ايم و نه رها شدن از زمین، برای پروازهای بلند را تجربه کرده‌ايم... 🌏 ساده بگویم یوسف فاطمه! زمین با همهٔ عظمتش، بدون تو گودالی تنگ و تاریک است و ما خسته‌تر از همیشه، فقط برای ملاقات هیبت حیدری‌ات، لحظه‌شماری می‌کنیم... 🕋 حج‌ات مقبول؛ تنها ذخیرهٔ زمین! یک نخ از جامهٔ احرامت... جانِ غبارگرفتهٔ ما را آرام می‌کند... غریب ترین حاجی هر ساله! کاش بیاموزیم پیش پایت همهٔ زنجیرهای وجودمان را سر ببریم تا بیابیم آنچه را که قرن‌هاست در حسرتش، زمین‌گیر شده‌ايم. 🌸 ویژهٔ
📌 به ادعا نتوان شیعه بود 👤 پرسید: «میثم تمّار کیست؟» گفتم: «میثم آن است که در عصر سکوت، یاعلی گفت و سرش بَر دار رفت.» گفت: «از او بیشتر برایم بگو!» 🔅 گفتم: «میثم، رفیق بی‌رقیب امیرِ مومنان و در دلدادگی نسبت به ایشان مایهٔ اعجاب همگان بود. وقتی به جُرم عشق به خاندان ولایت، دست و پایش بریده شد، از عمق جان، با نطقی فصیح و آمیخته با حلاوت قرآن، زبان به مدح اهلِ بیت گشود و آنچنان از خیانت‌های بنی‌امیه پرده برداشت که طاقت از کف دادند و بر دهانِ حق‌گویش لجام زدند.‌ او اولین‌ کسی بود که در راه دفاع از حریم ولایت و پاسداشت مقام امامت، دست، پا و زبانش بریده شد.» ◾️ جملاتم پایان یافت. چشمانش منقلب و بارانی بود. شبنمِ اشک، آرام بر‌ گونه‌هایش نشست. با آرامشی لبریز از نور معرفت و ایمان، در گوشه‌ای از دفترش که مزیّن به نام امام زمان‌ بود، نوشت: ✍ «میثم تمّارها برای من حجتند تا از یاد نبرم که به ادعا نتوان شیعه بود…» 🔘 ؛ شهادت میثم تمار تسلیت باد.
📌 راز علقمه ◾️ دست راستش را زدند؛ مَشک را به دست چپ گرفت. دست چپش را زدند؛ مَشک را به دندان گرفت. دست و چشم و سر چه اهمیتی دارد، تا مَشک در سلامت است؟! ◽️ وقتی راز عباس برملا شد، شادی در دل حرامیان افتاد. تیری از چلهٔ کمان رها شد و بر مَشک نه، بلکه بر قلب عباس نشست! ◾️ دلم گواهی می‌دهد عباس را نه تیرِ در چشم و نه عمود آهنین، که تیر نشسته بر مَشکی که همهٔ امید عباس بود، شهید کرد. گویی قاتلِ عباس ملعونی‌ است که آب را، همۀ امید را، از او گرفت. ◽️ آری! آدمی به امید زنده است. امید حرف اول را در زنده ماندنِ انسان می‌زند. آنچه زینب را پایدار و سربلند به مدینه بازگرداند، امید بود. همان‌طور که آنچه شیعه را تا امروز زنده نگه داشته، امید است؛ امید به آمدن نهمین فرزند حسین؛ امید به بازگشت منتقم خون حسین. 🔘 ؛ ویژهٔ و
📌 زنگ آخر 🏫 گوش کن! باز هم زنگ مدرسه به صدا درآمده است. دانش آموزان یکی‌یکی در صف می‌ایستند. آنان که زرنگ هستند، در اول صف و آن‌ها که... تو کجا ایستاده‌ای؟ نکند گوشۀ حیاط آرام و بی‌تفاوت نشسته‌ای و فقط تماشا می‌کنی؟ 📝 روزی که در مدرسۀ انتظار ثبت‌نام کردیم، می‌دانستیم باید روزها و سال‌ها در سرما و گرما برای آنچه تعهد داده‌ایم بایستیم و هر روز، امتحان پشت امتحان... ⁉️ آیا انسان‌ها گمان می‌کنند همین که بگویند ایمان آوردند به حال خود رها می‌شوند و امتحان نخواهند شد؟ روز موعود که فرا برسد، بهار که بیاید، خواهیم فهمید چگونه شاگردی بودیم... تا آن روز، ما هستیم و این مدرسۀ مظلوم، ما هستیم و برگه‌های امتحان. 🌅 تا لحظه‌ای که زنگ آخر به صدا درآید و آوای خوش آن، گوش عالم را نوازش دهد. 🌸 ؛ ویژهٔ اول مِهر ☑️
📌 عدالت یا فراتر از اون..!؟ ◽️ فلسفۀ عدالت چیه؟ زمینه‌ای برای اینکه با هم و با محبت زندگی کنیم، درست مثل اربعین... ◾️ اربعین راهی برای تمرین آدم بودنه. زندگی عادلانه در عین نبودن حساب و کتاب. زندگی با ابراز محبت اما بدون توقع. ما بدونِ فکر به منفعت شخصی، کاری می‌کنیم تاهمۀ اطرافیانمون با راحت‌ترین حالت ممکن به سمت هدفشون حرکت کنن؛ در مقابل به‌جای خدمت یا پول، آرامش نصیب قلبمون می‌شه که این حس دقیقاً معنی خودِ زندگی واقعیه. ◽️ انسان خواستار زندگی‌ای فراتر از قانون‌هاست، زندگی‌ای فراتر از باورها... انسان خواستار زندگی مبتنی بر انصاف نیست، زندگی مبتنی بر ایثار شیرین‌تره. ◾️ شاید تا امروز نویسنده‌های زیادی سعی کردند تا برای توصیف زندگیِ بعد از ظهور داستان یا مقاله‌ای بنویسند اما می‌شه گفت زندگی بعد از ظهور، همون روزهای پیاده‌روی نجف تا کربلاست. ◽️ برپایی اربعین در واقع یک الگوی کامل برای آدم‌شدن و درست زندگی‌کردنه که شرط ظهور هم غیر از این نیست. 🔘 ؛ ویژهٔ
💐🌾🌺☘ 🌾🌺☘ 🌺☘ ☘ 💔 ❣مهربانم ! دلم آرامش میخواهد...آرامشی از جنس خودت...آرامشی آسمانی...✨✨ ❣مهربانم ... ! اگر که چشمانت خیس است و دلت شکسته...گناه از من است... اما میدانم که شما آنقدر مهربانی که بجای گله کردن دعایم میکنی دعایم کن که با گناهانم دلیل طول غیبتت نباشم.... بخدا جانم به لب رسیده💔از همه ی دنیا بریده ام... خداکنــد که نگویی فرصتم تمام است....ببین دلتنگی ام بیداد میکند! عهد میبندم که دیگر دلیل اشک هایت نباشم عهد میبندم دیگر گناه نکنم که دلت بشکند ! آری.....عهد میبندم که دیگر در عشقت کم نگذارم آقا جان! دنیا تورا کم دارد...برگرد.....😔 دلتنگی بهانه نمیخواهد.ناگهان از راه میرسد...اما کمی که جستجو میکنی،تازه میفهمی دلت سر قرار حاضر شده.... ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨ ☘ 🌺☘ 🌾🌺☘ 💐🌾🌺☘
📌 راه نجات... 💰 روزگار غریبی است؛ بعضی برای رسیدن به دنیا و ثروت و جاه و مقام، از همه چیز حتی دین و امام خود چشم می‌پوشند و عده‌ای در ثروت و قدرت غرق و به دنبال راه نجات اند. 📖 ادواردو آنیلی، راه نجات خود را در قرآن یافت و با تدبر در آن، به هدایت و قرآن ناطق رسید. کسی چه می‌داند؛ شاید روزی که نام مهدی را برای خود برمی‌گزید، فکرش را هم نمی‌کرد که روزی اسوه منتظران آخرالزمانی مهدی موعود شود. 🌷 سالروز شهادت شهید مهدی (ادواردو) آنیلی گرامی باد.