🌼|یه تعداد از نظرات شما|🌼
+نمیتوان برای وصف این جلسه در محضر شهدا گفت (عالی بود) چرا که متفاوت ترین ، جذاب ترین و خاص ترین جلسه بنیاد دختران ماهد رو تجربه کردیم و اگر در یک کلمه وصف برای این جلسه اکتفا کنم شاید در ذهنم بمیرد و تا دیدار بعدی با شهدای لاهیجان به یاد این روز زیبا در کنار دختران ماهدی نیفتم.
_خدا رو شکر که حالتون عوض شد🍀
+دلتون اومد بدون ما( یه سریامون که کلاس داشتیم مثل خودم و دوستم)رفتین سر قبر شهدا😭😭
_اگه من جای شما بودم کلاس رو میزدم تو دیفال😅
+سلام برای منی که تنها اومده بودم و هیچ دوست اونجا نداشتم، توی گلزار شهدا کلی رفیق شهید مشتی پیدا کردم. دلم میخواست میشستم و تا صبح باهاشون دردودل میکردم. دوست داشتم یک نفر تا صبح درباره ی اونا حرف بزنه و من گریه میکردم. خلاصه خیلی خوب بود دمتون گرم🌹
_رفیق،شهیدش خوبه...
+سلام چرا شما لباس طلبگی تون کامل نیست؟
_چون خودمون کامل نیستیم😊
+سلام خداروشکر ما بچه ها ماهد رو داریم واقعا نمیدونم چجوری باید توصیف کنم از اینکه اینقدر ماهد حس حال شور انگیزه اشتیاق شادی به آدم میده کاشکی ۲روز در هفته برنامه داشتیم میشه لطفاااا؟
_دو روز تو هفته؟😢همین یه جلسشم خیلی برامون سنگنیه چه برسه دو جلسه تو هفته باشه.
+خیلی خیلی ناراحتیم که فقط بخاطر چند دقیقه نتونستیم بیایم اونم کجا گلزار شهدا که حس ارامشی داره کا این روز برام از همه جلسات باارزش تر بود ک متاسفانه نتونستیم بیایم وهنوزم خیلی ناراحتیم😔.
_اگه دقت کرده باشید ما از روز اول همه ی زمان هایی که اعلام کردیم رو دقیق همون ساعت انجام دادیم.مثلا ساعت شروع سخنرانی بدون یک دقیقه تاخیر انجام میشه.
+ببخشدا من یک اعتراض کوچیکی داشتم.من خواهرم کلاس ششم اما خیلی ناراحته ک دیگه نمیتونه بیاد ماهد اون بیشتر از من ماهد رو دوس داره.
_دخترایی که کلاس ششم هستن و میخوان برند هفتم میتونن بیاند.و تو سقف سنی ام محدوده ای نداریم.حدود ۲۰ نفری از دانشجو ها هم تو مراسماتمون هستند.
+سلام واقعااااااا ممنون واسه اینکه برای ما دخترا اینقد ارزش قائل شدین مخصوصا تو این اتفاقایی که افتاد بنیاد نقش خورشید رو واسه ما داشت 🙃بازم میگم خیلی ممنون انشالله بنیاد همیشه پابرجا باشه🏳🇮🇹🏳
_ممنون ولی آخه چرا پرچم ایتالیا؟😑😅
+خیلی ممنون از شما مسئولین بنیاد که زحمت کشیدید.خیلی به موقع دعوت مون کردن خستگی امتحانارو شست برد.
_بذارید کارنامه ها برسه دستتون .همه اونایی رو که شسته برده،برمیداره میاره😅
+کاش بشه یکم شبیهشون بشیم،یکم شبیه اونا شدن خیلی میتونه زندگیمون قشنگ تر کنه ،یکمی که واسه ما خیلی زیاده خیلی تاثیراتی خوبی میتونه بذاره اگر بتونیم سر حرفمون سر قولمون مردونه وایسیم🙃
_هیچ وقت از ته دل از خدا یه چیو نخواید،والا خدا جدی میگیره و ول کنتون نمیشه هاااا.از ما گفتن بود.
+ببخشید اون روایتی که حاج آقا در مورد عشق خوندن.چی بود؟که خدا میکشه آدمو بعد ....یادم نیست بقیشو😑
_قال الله تبارک و تعالی:مَن طَلَبَنی، وَجَدَنی و مَن وَجَدَنی، عَرَفَنی و مَن عَرَفَنی، أحَبَّنی و مَن أحَبَّنی، عَشِقَنی و مَن عَشِقَنی، عَشِقتُهُ. و مَن عَشِقتُهُ، قَتَلتُهُ و مَن قَتَلتُهُ، فَعَلَیَّ دیَتُهُ و مَن عَلَیَّ دیَتُهُ، فأنا دیَتُهُ.
آن کس که مرا طلب کند می یابد، آن کس که مرا یافت می شناسد، آن کس که دوستم داشت به من عشق می ورزد، آن کس که به من عشق ورزید من نیز به او عشق می ورزم، آن کس که به او عشق ورزیدم کشته ام می شود و آن کس که کشته ام شود خون بهایش بر من واجب است و آن کس که خون بهایش بر من واجب است پس من خودم خون بهایش هستم.
+خیلی عالی بود واقعاًحالمون روخوب کردین کاش میشد یک باربیریم محضرشهیدسعیدبیاض زاده بریم خیلی دوست دارم برم. اگه میشد بریم که بابچه هابریم خیلی خوب میشد.
_قول نمیدیم ولی اگه شرایط فراهم بود یه جلسه هم میبریم مزار شهید بیاضی.
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
@mahed_ir|بنیاد دختران ماهد|
امشب یه ویدیو داریم
در رابطه با مبحث خداشناسی
از #استاد_پناهیان
بعد در مورد واکنشایی که نشون میدین گپ میزنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-|خدای بزرگ|-
#استاد_پناهیان
🍀لینک جهت واکنش:
https://harfeto.timefriend.net/16818103696851
@mahed_ir|بنیاددخترانماهد|
1️⃣:جالب بود.خیلی بحث های خداشناسی دل نشین هست برام.بعد از ۲۰ سال که خیرسرم دین دار بودم برای اولین بار اینجور حرفایی به گوشم خورده.😑هیکشی باما درمورد خدای خودمون صحبت نکرده در حالی که خیلی نیازه به نظرم.(البته من دانشجویم که میام تو بنیاد.)
👤:خدا تنها موضوع مورد وِفاق همه ی انسان هاست.علت همه ی جنگ ها ،ناملایمتی های کل بشر از اول خلقت تا زمان حاضر،حذف خداست.هرکی بیشتر حذفش کنه بیشتر در رنج فرو میره.هرکی کمتر حذفش کنه کمتر در رنج فرو میره ولی #رنجِ بدون خدا حتمیه.
حتی پیامبر خدا (حضرت آدم)هم که باشیم اگه تو هر لحظه مشغول خدا نباشیم درگیر میوه های ممنوعه ای میشیم که میل کردن اون میوه لذت ما رو از زندگی کاهش خواهد داد.
2️⃣اگه قرار باشه همیشه به فکر خداباشیم که دیگه نمیتونیم زندگی کنیم😁سخت نیست همش به فکرش باشیم؟
👤:تا حالا دیدین یه بچه که میره پارک؟دیدین هر چند دقیقه یه نگاه به مامانش میکنه که ببینه مامانش هنوز هست یا ن.هنوز داره نگاش میکنه یا ن.تا دلش قرص بشه و به بازیه خودش بپردازه و وقتی میبینه که مامانش چارچشمی داره میپادش،با یه لبخند خوشایندی به بازیش ادامه میده.و اگه هر لحظه وسط بازیش ازش بپرسی که تو مامانت رو دوس داری یا نه؟میگه اره خیلی.یا حتی ازش بپرسی مامانتو دوست داری یا این وسایل بازی رو؟میگه خب معلومه مامانمو.
زندگی ماهم همینه.قرار نیست ثانیه به ثاینه به خدا فک کنیم که...قراره سایه ی خدارو رو سرمون ببینیم و هر چند ساعت یه بار به بالا نگاه کنیم بگیم خدا:من،تو.حله دیگه؟
و مشغول بازی و زندگی خودمون بشیم و تهِ دلمون این باشه که اگه یه لحظه خدا نگاشو ازمون برداره این پارکِ دنیا برامون بدترین جای دنیا بشه.
همین!
3️⃣:چجوری تشخیص بدیم سایهی خدا هنوز بالای سر زندگیمون هست یا نه؟ چجوری بفهمیم داریم توی یه راه درست پیش میریم؟
👤:کسی که از زیر آفتاب میره تو دلِ سایه،اولین حسی که بهش دست میده خنکیِ سایه هستش.اگه بخوایم بفهمیم که هنوز سایه ی خدا بالا سرمونه باید خنکای این سایه نشینی به روحمون رو درک کنیم.درک هم خیلی سخت نیست.ببینید چقد میتونیم اتفاقات زندگیمون رو به خدا متصل کنیم.ارتباط چالش های زندگی به خدای متعال نقطه ی شروع ارتباطِ مخلوق و خالق هست.شاید سوال کنید خنکای سایه ی خدا یعنی فقط اونجایی که بهمون نعمت میده هستش یا تو درد ها هم این خنکا حس میشه؟میگم که خنکای سایه ی خدا اتفاقا تو درد ها بیشتر حس میشه.چون تقربی در رنج از طرف محبوب نهفته است که در نعمتِ از طرف محبوب نیست.
که گفت اگر بادیگرانش بود میلی
چرا جام مرا بشکست لیلی...
4️⃣:ببخشید این متن رو خوندم سوال برام پیش اومد چکارکنیم خدا نگاهشو ازمون برنداره؟
👤:تفاوت این سوال با سوال قبل در اینه که یکی میخواد ببینه که خدا داره نگاش میکنه یا نه؟ولی یکی میگه که چیکا کنیم که خدا نگاه بندازه بهمون.
به قول روانشناسا یکی از راه های موثر در ارتباطِ کلامی،ارتباط چشمی هست.به این معنی که وقتی با یکی داری حرف میزنی باید چشم تو چشم بهش نگاه کنی و تاییدش کنی والا بی احترامی بهش حساب میشه.خدا با خلقت همه ی آسمانها،همه ی دریاها،باهمه ی موجودات و حیوانات،پروانه ها و شاپرک ها داره با آدم صحبت میکنه.اگه یه لحظه انسان وجودِ این همه موجودات رو که نشونه از عظمت خدا هست رو تایید نکنه ،خیلی به خدا برمیخوره.و میگه|خدا| من دارم با همه ی قدرتِ آفرینشم با تو صحبت میکنم تو چرا به من گوش نمیدی؟ لذا برای اینکه نگاه خدا رو جلب خودتون کنید ،آفرینشش رو تعظیم کنید و وجودش رو تایید کنید.غروب خورشید رو دیدیم یه نگاه به آسمون بندازیم بگیم خدا فمیدیم اینو برای من فرستادی.نگاه به شدت محبت مادرتون نسبت به خودتون کردین بگید:خدا تو چقد مهربونی که مادرمو اینقد مهربون نسبت به من آفریدی.
خلاصه وقتی خدا داره باهامون گپ میزنه چشم تو چشم بهش زُل بزنیم.
5️⃣:یه سوال که شاید به این موضوع ربطی نداشته باشه اما برام سواله چرا وقتی که نماز میخونیم به ظاهر داریم با خدا صحبت می کنیم ولی حواسمون هر جای دیگه ای هست به غیر از خدا چطوری می تونیم یه نماز بخونیم که حواسمون فقط و فقط پیش خدا باشه؟!
👤:حتما برامون پیش اومده که معلم یهو مارو صدا زده که فلانی بیا سوال جواب بده و از معلم سوالووو از ما به تته پته افتادن.
علتش چیه؟اینه که ما تو خونه حتی یه دقیقه هم مشغول درس و بحث نبودیم والا راحت سوالارو رگباری جواب میدادیم
تو طول ۲۳ساعت و ۳۰ دقیقه از روز مشغول غیر خداییم.خب طبیعیه که وقتی به نماز وایمیسیم به تته پته بیفتیم و اصلا نفمیم با خدا چی میگیم.اگه میخوایم درک بهتری از نمازمون داشته باشیم ،بایستی کل روزمون رو به نماز بایستیم.حالا چجوری؟(مهم اینه).اونی که بخاطر حرف مادرش که ازش خواسته کمتر سرش تو گوشی باشه،به مامانش توهین و بی ادبی میکنه ،چطوری میتونه جلوی خدا مودب بایسته؟طبیعتا اثر اون بی ادبی تو نماز رسوخ میکنه.
اونی که تو کل روز زیر آب همه رو زده و غیبت همه رو کرده و به همه و همه ی فک کرده ،چطوری میتونه سر نماز به خدای واحد فکر کنه و ذهنش رو متمرکز کنه؟
قبل اینکه نماز بخونیم باید سرسجاده ی خواسته های خودمون بریم و اونا رو منظم کنیم والا تهِ نمازمون میشه همینی که هست.
6️⃣:آخه گاهی افراد هستن ( مثلا یه تعداد اندکی از دبیر های مدرسه (مخصوصا دینی و عربی و....) که یه جوری در مورد خدا و روز قیامت و نماز و روزه میگن ک آدم میترسه از خدا با وجودی ک تنها کسی ک ما نباید ازش بترسیم و باید بهش پناه ببریم و یار و یاور ما باشه همون خداست.
👤:#ترس از خدا و #پناه بردن به خدا خیلی جالبه.ماها معمولا از چیزی که میترسیم ازش فرار میکنیم ولی این اتفاق در برابر خدا برعکس میشه.وقتی ازش میترسیم به سمت خودش پناه میبریم.البته یه جای دیگه هم این اتفاق می افته.تو ارتباط مادر فرزندی.وقتی مادر پشت دست بچش میزنه،بچه یه نگاهی به اطراف میکنه و میبینه کسی بغیر از مامانش نیست واسه همین دستاشو به سمت مامانش دراز میکنه تا مامانش بغلش کنه.یه جای از زیارت نامه امام رضا داریم که میگه خدا من (هارب منک الیک)یعنی من از تو فرار وبه سمت تو پناه می آرم.
البته ترس از خدا نباید هیچ وقت کم رنگ بشه ولی باید جهت دار بشه.اگه درک درستی نسبت به ترس از خدا داشته باشیم،ارتباطمون با خدا شیرین تر میشه.
دیدین گاهی اوقات مادرا به بچه میگن اگه دست به کِتری بزنی میکشمت؟خب یکی نیست به مامانه بگه آخه کشتن بدتره یا دست بچت بسوزه؟خب معلومه کشتن.ولی چرا مادر بچه ی خودش رو که حاضر نیست دستش بسوزه ولی به کشتن تهدید میکنه؟چون محبتش نسبت به بچش خیلی زیاده.شاید شاید علت خیلی از تهدید های آتیشیِ خدا اینه که بابا نرو سمت کتریِ دنیا والا دهنتو آسفالت میکنم.لذا هرچی آتیش جهنم خدا داغ تر بیان بشه،میشه فهمید #محبت خدا نسبت به بنده هاش بیشتره.
7️⃣:به نظرم اگه خدا وقتی ازش درخواست داشتیم سر کیسه رو شُل میکرد ماهم بیشتر بهش فکر میکردیم.نه حاج اقا؟اینجوری نیست؟چرا درخواستامون رو جواب نمیده؟😔
👤:قبول دارین که تو ۹۹ درصد اوقات که درخواستمون رو از خدا گرفتیم،بعدش یادمون رفته اصلا ما داشتیم از کی درخواست میکردیم؟؟چرا اینجور میشیم واقعا؟کل حرم ها رو با کل سجاده های نماز رو دِرو میکنیم که خدا اگه حاجت منو بدی من دیگه برات سنگ تموم میذارم. ولی همینکه حاجتمون داده میشه دیگه فراموش میکنیم که از کی میخواسیم،یهو بعد از چند روز به خودمون میایم که اِی دل غافل ما اینو از خدا میخواسیم و پِی به این میبریم که چقد نمک نشناسیم.پس خدا اگه حاجتی به ما میده واسه ایجاد ارتباط نیست چون خودشم میدونه که ما ها خیلی هفت خطیم.
دنیا،دنیای #تصادف_خواستههاس.اگه جمعیت دنیا کلا ۱۰۰ نفر بود خب هیچ وقت سر خواسته ها دعوامون نمیشد.اما همینکه جمعیت میرسه ۷،۸میلیارد خب طبیعیه که گاهی اوقات پیش بیاد،همونی که من میخوام رو، ۲هزارنفر دیگه هم بخواند.و یا اونی که من نمیخوام رو، ۵هزار نفر دیگه ام نخواند.پس باید یه مقدار به خدا وقت بدیم تا این درخواست هارو یه جوری تنظیم کنه که تصادفی تو خواسته ها پیش نیاد.مثل همونی که داشت درخواست اومدن بارون برای گندماش میکرد ولی نمیدونس یکی دیگه یه جای شهر داره دعا میکنه بارون نیاد که کوزه های تازه ساخته شدش خراب نشه.
اینجاست که میگن به #حکمت و #تدبیر خدا باید ایمان داشت تا هرچیزی رو سر وقت خودش بذاره تو پیاله مون...
بزرگوارانی که کتاب از مجموعه ی بنیاد گرفتند مخصوصا این سه کتاب 👇
۱_دهکدهی خاک بر سر
۲_نخل و نارنج
۳_پنجره ی چوبی
به این آیدی پیام بدن
@ein_ta
💠به نام خدا گهواره دار رشد خلائق💠
🍀تو دورهمی دهم قراره دوتا اتفاق خاص بیفته:
🔻:اول اینکه به امید خدا قراره کتابخونه ی امانیِ بنیاد رو تاسیس کنیم.حدودا ۱۰۰ جلد از کتاباش تاالان خریداری شده که این هفته رونمایی میشه.اما امانت دادنمون هم یه شرطی داره.اینکه در ازای هرکتابی که به مدت یک هفته امانت بهتون داده میشه،۱۰ هزار تومن ناقابل(پول یه دونه پفک کوچیک)دریافت میشه.و همه ی پول دریافتی،کامل خرج مراسمات بنیاد میشه.هزینه شم به صورت نقدی دریافت میشه.
🔻:و اما دوم قراره بنیاد برای خودش یه سرود دسته جمعی داشته باشه که هرجا رفتیم بتونیم به صورت همخوانی اجراش کنیم.اگه همه ی جمعیت که حدودا بین ۲۰۰ نفر تا ۳۰۰ نفر تو مراسمات میاند این سرود رو اجرا کنن کولاک میشه.خیلی فکر کردیم که چه سرودی باشه که هم حماسی باشه و هم پر محتوا.رسیدیم به سرود #بیعت.که بعد از این پست هم آهنگش رو میفرسم و هم متنش رو که فردا باهم اجراش کنیم.لذا از بزرگواران تقاضا داریم فردا حوالی ساعت ۵ ربع کم بیاید (البته اجباری نیست)تا همخوانی کنیم و اجراش بیاد دستمون.
#فعلا
@mahed_ir
*اگه بیای دنیا رو به پات می ریزم
اگـه بیای دیگه تموم میشه پاییزم
اگـه بیای اگه بیای
————————💠
یه روز میای سامون میدی این دنیا رو
یه روز میای کاش ببینم اون روزها رو
یه روز میای یه روز میای
————————💠
*بیعت میکنم همین ساعت همین لحظه
دنیای بدون تو اصلا نمی ارزه
بیعت میکنم همین ساعت همین لحظه
دنیای بدون تو اصلا نه نمی ارزه
————————💠
سربازات آمادن بیا ببین که پای عهدشون وایسادن
ایران کشور امام زمانه این مردم ساکن عشق آبادن
————————💠
سربازات آمادن بیا ببین که پای عهدشون وایسادن
ایران کشور امام زمانه این مردم ساکن عشق آبادن
————————💠
السلام علی المهدی السلام علی مهدی
السلام علی المهدی السلام علی مهدی
السلام علی المهدی السلام علی مهدی
السلام علی المهدی السلام علی مهدی
————————💠
*دلت میاد وقتی منو عاشق کردی
یه جمعه ای من نباشم و برگردی
دلت میاد آخه دلت میاد
————————💠
دلت میاد این منتظرت پیر بشه
دلت میاد من نباشم و دیر بشه
دلت میاد آخه دلت میاد
————————💠
*بیعت میکنیم من و بابا من و مادر
ما با خونوادمون هستیم برات لشکر
————————💠
بیعت میکنم همین ساعت همین لحظه
دنیای بدون تو اصلا نه نمی ارزه
————————💠
سربازات آمادن بیا ببین که پای عهدشون وایسادن
ایران کشور امام زمانه این مردم ساکن عشق آبادن
————————💠
سربازات آمادن بیا ببین که پای عهدشون وایسادن
ایران کشور امام زمانه این مردم ساکن عشق آبادن
————————💠
السلام علی المهدی السلام علی مهدی
السلام علی المهدی السلام علی مهدی
السلام علی المهدی السلام علی مهدی
السلام علی المهدی السلام علی مهدی
@mahed_ir|بنیاد دختران ماهد|
سلام و خسته نباشید
نقد😡
دعوا🤬
تشویق👏👏
پیشنهاد🤌
سوال🤔
میشنویم
#لینک_ناشناس:👇
https://harfeto.timefriend.net/16818103696851
@mahed_ir|بنیاد دختران ماهد|
اگه کسی از اعضای بنیاد دست ب قلم خوبی داره و میتونه خلاصه نویسی همین جلسه رو انجام بده،درخدمتیم...
#دل_نوشت از بانو ندا زارع
در خیالاتِ مبهمی بودم
کور سوی امید امّا
سو سو میزد در من
و در انتظارِ جرقهای نشسته بود
تا شعله ورش کند!
سی و یکمِ خرداد ماه
گفتهاند رخت و لباس رفو کنند خلق الله وَ ..
جمع بشوند،
حضوری نه چندان کوتاه و زیبا.
من هم هستم بینشان
حریر سادهای بر سر
پیراهن سادهای بر تن
شوری شیرین در سر
چادری به مراتب سادهتر در بر
نشستهام
آن انتهای حسینیه که میشود تکیه زد
بر پشتیِ گُل قرمزیِ صاحب خانه
همانجا که زاویه دیدش در حدِّ "فول اِچ دی"
مطلوب است و به قاعده .
قلمَم هست
دفترم هم
و دستانم هم ، که هنوز مرا یاری میکنند
در نوشتن مباحثی که مطرح میشوند
جناب رِفیق میآید وُ
وَرِ دلم جا خشک میکند وُ
پارازیت میشود،
وسط افکارِ فاخرم
حرف میزند
و من دیگر نمیشِنوم
صدای سخنران را.
وقتی میرود
قلمَم خشک میشود
وایِ من!
از قافله عقب ماندهام..
چشمم جَلدی میپرد روی کتبی که
تدارک دیدهاند، تا شاید میان چرخ زدنهای مجازیمان، دو خط هم کتاب بخوانیم.
هع! مارا میخواهند کتاب خوان کنند!
زهی خیال باطل.
یک درصد فکرش را بکن که جذب قلمِ ساده و گیرای بانو شکوریان فرد بشوم!
یا مثلا رمانهای داغ و شورانگیزِ یامین پور را بخوانم؟!
فکرش را بکن متنهای شریعتی در دستانم باشد و طور دیگری به تماشای جهان بنشینم و
با قلمِ آقای عسگری مست کنم و به جهانی دیگر پا بگذارم!
یا فیالمثل محو اشعار فاضل نظری بشوم!
خودم را به دستِ اندیشههای جناب عین_صاد بِسِپارم!
از زیستنهایی سراسر صباحت و زیبایی ، از شهدا بخوانم! یا از خانوادههایشان! از انقلاب!
روانشناسی؟ رمان؟ سیاست؟ شعر؟ روایت؟
در این قاب... چه بهرنگ جمع شدهاند!
گویی که ماهِد در تار و پود ورق هایشان رفته است
وای من!
خلقالله
همهی کتابها را جارو کردهاند
باز هم
از قافله عقب ماندهام..
امّا اینجا ،
حتی برای عقب مانده ها هم
هندوانه به قدر کفایت هست.
جگرمان که حال میآید از خنکای هندوانه
در دل درود و تهنیت میگوییم
به باعث و بانیِ ماهِد
سوریست به قَریحت و ذوق.
اینجا
دهمین دورهمیِ بنیاد ماهد است..
@mahed_ir|بنیاد دختران ماهد|