یه نگاهی به ما می کنه ان شالله...آخه آقامون باب الحوائجه...

آقا این روز های آخر از عمر مبارکشون با اینکه خیلی معذب بودند در زندان همش به این فکر می کردن که باز سلیمان میاد منو کفنم می کنه...ولی جدم حسین توی دشت کربلا ،یه بوریا سهم بدن اربا ارباش شد...

بدن خونی ای که زیر سم تازه نعل شده اسبان به خاک کشیده شد...

آقا به یاد لحظه ای افتاد که همه عالم فریاد زد...

هذا حسینٌ مرملٌ بالدماع...💔

یا حسین جان...

از آقا امام کاظم کم طلب نکنیم...

گدای خونه اهل بیتیم...دعا کنیم گدای محبوبی باشیم...

آقا ازمون راضی باشن...

فرزندشون امام رضا ازمون راضی باشن...

حضرت صاحب الزمان ازمون راضی باشن...

دعا کنیم...تا شتید اینقدر دلشون خون نباشه...