فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انشاءالله_کرونا_را_شکست_میدهیم
بخشی از فعالیتهای جهادی دانشجویان در کمک به خانوادههای نیازمند.
🆔 @mahfa110
#شکرانه_رضوی_۱۱۱۷
امروز شنبه ۱۳۹۹/۰۱/۰۹
آدمهای مهربان
از سرِ احتیاجشان مهربان نیستند،
آنها دنیا را کوچکتر از
آن میبینند که بدی کنند.
آدمهای مهربان
خود انتخاب کرده اند که بدیها را نبینند.
و سلامت هميشه فقط از دارو بدست نميآید،
بيشتر اوقات از آرامش خيال،
آرامش قلبى،
آرامش روحى بدست ميآید،
سلامت ازخنده وازعشق ميآید.
#خدایا_شکرت...
🆔 @mahfa110
#گوهرانه_رضوی_۱۱۱۷
🔵 آخرین قسمت حدیث
و هدیه اللّه تعالى أربعه أشیاء:
✅ الأمر بالمعروف،
✅ و النهی عن المنکر،
✅ و النصیحه للخلق،
✅ و الرحمه على کلّ أحد.
کتاب: مواعظ العددیه
اما هدیه خداوند متعال چهار چیزاست:
✅ ۱. امر به نیکی.
✅ ۲. نهی از بدی.
✅ ۳. نصیحت و خیر خواهی برای مردم.
✅ ۴. و مهربانی کردن با همه.
کتاب المواعظ العدديه، احاديث ده گانه
🆔 @mahfa110
❤️ انتشار اولین قسمت داستان👇👇👇 #تنها_میان_داعش
لطفا دوستان و آشنایان خود را برای پیوستن به کانال خودتان دعوت بفرمایید.
🆔 @mahfa110
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_اول
💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر #بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید.
دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد میشد، عطر #عشق او را در هوا رها میکرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد!
💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد.
همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دقّالباب میکند و بیآنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟»
💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...»
هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطهای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟»
💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :«الو... الو...»
از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو میشناسی؟؟؟»
💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟»
از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خندهای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم!» و دوباره همان خندههای شیرینش گوشم را پُر کرد.
💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من بهشدت مهارت داشت.
چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب #عاشقانهای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای #عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک!
💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم.
از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است.
💠 دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم میبرمت! ـ عَدنان ـ »
برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🆔 @mahfa110
#شکرانه_رضوی_۱۱۱۸
امروز یکشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۰
آموخته ام.....
زندگی همیشه عالی و کامل نیست
اما همیشه همانی است که تو میسازی......
پس آن را به یادماندنی بساز.
و هرگز اجازه نده کسی خوشبختی تو را از تو بگیرد.
کار خدا نشد ندارد،
او خـوب می داند
چطور در و تخته را به هم جور کند.
خواستههایت را به او بسپار،
او حتما راهی برای رسیدن
به آرزوهایت برایت مهیا میکند.
#خدایا_شکرت...
🆔 @mahfa110
#گوهرانه_رضوی_۱۱۱۸
حضرت امام رضا علیه السلام میفرمایند:
لَا يَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقِيقَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى تَكُونَ فِيهِ خِصَالٌ ثَلَاثٌ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ وَ حُسْنُ التَّقْدِيرِ فِي الْمَعِيشَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزَايَا؛
هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد:
✅ شناخت عمیق در دین،
✅ تدبیر نیکو در زندگى،
✅ و شکیبایى در مصیبتها و بلاها.
تحف العقول، صفحه ۴۴۶
🆔 @mahfa110
حضرت عباس(ع) آمد
تا برادری را معنا کند،
وفا را شرح دهد،
ایثار را الگو باشد،
شجاعت را تفسیر کند،
و دلاوری را مصداقی والا گردد.
🌹ولادت آن شیرمرد مبارک🌹
🆔 @mahfa110
لطف آقای خراسان ز همه بيشتر است
هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخيزد
🆔 @mahfa110
🔰 پیام رهبر انقلاب بهمناسبت سالروز ولادت حضرت اباالفضل العباس و روز جانباز:
بسم الله الرحمن الرحیم
روز ولادت قمر بنیهاشم حضرت ابیالفضلالعباس سلاماللهعلیه را که تا ابد مفتخر به پرچمداری کربلاست به جانبازان عزیز کشور که نامشان مفتخر به تقارن با این روز است، تبریک عرض میکنم. شما جانبازان، مجاهدان فداکار و شهیدان زندهاید. چشم و دل شما با پاداش الهی روشن خواهد شد انشاءالله. از خداوند متعال برای شما و خانوادههای صبورتان که خدماتشان در شمار برترین حسنات است، سلامت، عزت، ثبات قدم و عافیت نیکو مسألت میکنم.
سیّد علی خامنهای
۹ فروردین ۱۳۹۹
🔺️همهساله در روز جانباز، هیأتهایی از طرف رهبر معظم انقلاب اسلامی در تهران و شهرستانها برای تجلیل از جانبازان سرافراز به منازل آنان و آسایشگاهها مراجعه میکردند که امسال به دلیل شیوع ویروس کرونا و تأکیدات مسئولان امور بهداشت و درمان مبنی بر رعایت فاصله اجتماعی، این دیدارها لغو شده است.
🆔 @mahfa110