eitaa logo
محفل امام رضایی ها
3.1هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.7هزار ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅آداب خرید میوه ✍نبی رحمت صلوات الله علیه و آله: هرگاه میوه خریدی، به همسایه ات هدیه کن؛ وگرنه پنهانی وارد خانه کن؛ مبادا فرزندت با آن میوه بیرون بیاید و موجب ناراحتی فرزند همسایه شود! ‌ 📚 بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۹۴ ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
💌 امام حسن(ع) به فرزند خود فرمودند: فرزندم، با هيچ كس دوست صميمی مشو مگر اینكه بدانی: 💚 كجاها _و با چه کسانی_ رفت و آمد و معاشرت دارد و چون خوب به اين مساله پی بردی و معاشرت او را پسنديدی 💕 با او دوستی كن به اين شرط که: 🌸 در لغزش‌هايش از او بگذری 🌸 و او را در سختی‌ها ياری کنی 🎉💝💝 ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯ 📗 تحف العقول، ص ۲۳۳
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| روایت جالب یک زائر عرب از احساساتش نسبت به زیارت امام رضا (ع) و حضور در چایخانه حضرت ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
تلنگر..... هميشه خواب روزه دار عبادت نيست، گاهي خيانت است! مثل وقتي كه پاي صهيونيست در ميان باشد... راهپیمایی باشکوه روز جهانی قدس 👊👊👊 *مرگ بر اسرائیل* ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
شبی که باید برای من و علیرضا بهترین شب زندگیمون باشه شد جهنم. آنقدر که وقتی نشستیم توی ماشین علیرضا نمیتونست رانندگی کنه، رسیدیم خونه، همونها که ما رو بدرقه کرده بودن رفتن، علیرضا به من گفت: نرگس من حالم خیلی بٓدِ لباس عروسی رو در بیار یه دوش بگیر با هم بریم شاه عبدالعظیم زیارت اونجا حال من جا میاد، چشمی گفتم و دوش گرفتم، با هم پاور چین پاورچین از پله ها اومدیم پایین، از خونه اومدیم بیرون علیرضا آژانس گرفت رفتیم شاه عبدالعظیم، زیارت کردیم با هم زیارت عاشورا خوندیم واقعا هر دومون آروم گرفتیم، نماز صبح رو هم به جماعت خوندیم وقتی برگشتیم دیدیم پایین سفره صبحانه انداختن، خواهر شوهرم رفته بالا که مثلا ما رو صدا کنه، تا ما رو دیدن با تعجب پرسیدن، عه شما کجا بودید، علیرضا گفت حالم خیلی بد شد رفتیم حرم حضرت عبدالعظیم، مادر شوهرم طلبکار گفت، خب دنبال منم میومدید، حال منم از دست نرگس و باباش بد بود، علیرضا با ناراحتی سری تکون داد و هیچی نگفت... ادامه دارد... کپی حرام
💌 شانزده رمضان اللهم وَفّقنی فیه لِموافَقَةِ الأبرار، و جَنّبنی فیه مُرافَقَةِ الأشرار، و أوِنی فیه بِرَحمَتِکَ الى دارِ القَرار بالهِیّتَکِ یا إلهَ العالَمین 🌸 خدایا، توفیقم ده در آن به سازش کردن با خوبان و دورم دار در این روز از رفاقت با بدان، و جایم ده با مهرت به سوى خانه‌ آرامش، به خدایى خودت اى معبود جهانیان 💜 ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
10.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 من دلم کبوتر امام رضاست یه کبوتر که دلش پر میزنه که بیاد بقیعتون ⛅️ تا اگه خلوته امروز اونجا به همه دنیا بگه: این آقا، کریمه مردم... دل مهربونی داره... این آقا، پسر ارشد مولا علی‌ه... این آقا، سرور و آقای همه بهشتیاس... دوریم اما امروز هرجا هستیم، همه 💚 مثلا از حرم امام رضا(ع) به شما سلام میدیم... شادیم و توو قلبمون جشن زیبا برپاست... 😍 ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| روایت جالب یک زائر عرب از احساساتش نسبت به زیارت امام رضا (ع) و حضور در چایخانه حضرت ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
💌 امام حسن(ع) به فرزند خود فرمودند: فرزندم، با هيچ كس دوست صميمی مشو مگر اینكه بدانی: 💚 كجاها _و با چه کسانی_ رفت و آمد و معاشرت دارد و چون خوب به اين مساله پی بردی و معاشرت او را پسنديدی 💕 با او دوستی كن به اين شرط که: 🌸 در لغزش‌هايش از او بگذری 🌸 و او را در سختی‌ها ياری کنی 🎉💝💝 ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯ 📗 تحف العقول، ص ۲۳۳
42.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰خلوت انس ✅ در ماه مبارک رمضان 🎙 با صدای حاج محمود کریمی 🌙 ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
سه سال خونه مادر شوهرم نشستم، این زن اذیت و آزاری نمونده بود که به من نرسونده باشه، ولی در عوض علیرضا کوه منطق و فهم و شعور بود، و واقعا من عاشقش بودم، به خاطرعلیرضا نه جواب مادر شوهرم رو میدادم و نه به خونواده خودم حرفی میزدم، بعد از سه سال دختر برادرم اومد خونمون گفت عمه یه حرفی می‌خوام بهت بزنم تو رو جون آقا علیرضا به هیچ کسی نگو، گفتم باشه نمیگم، کیسه هدایا و شاباش های سرعقد رو درآورد، گذاشت جلوی من، گفت، این کیسه رو اونشب من برداشتم، به جون بابا و مامانم میخواستم بدم به خودت، اونشب مامانم خیلی از دست این کار مادر شوهرت بدش اومده بود، منم گفتم هدایای عمه خودم براشون داشتم که بهت بدم، ولی چون دعوا شد خیلی ترسیدم. نیاورد‌م، الان برات آوردم، هیچی هم از پولها و طلاها برنداشتم، شب علیرضا اومد خونه بعد از شام به علیرضا گفتم: من تو زندگی با تو خیلی خوش بخت هستم و زندگی با تو لذت میبرم تا الان باهات صاف و صادق بودم و تا آخر عمرم همینطور میمونم، لبخند رضایتی از حرفهای من زد گفت، منم با تو خوشبختم، کیسه هدایا رو گذاشتم جلوش و... ادامه دارد... کپی حرام ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
کیسه رو خالی کرد خیره شد به پول و طلاها چند ثانیه ای بهشون خیره شد، بعد گفت، نرگس این موضوع رو به هیچ کسی نگو، الان سه سال از اون اتفاق گذشته اگر بگیم دو باره میخواد دعوا راه میفته، یه وام من دارم، این طلاها رو هم میفروشیم باهاش یه خونه نقلی میخریم، از شنیدن این حرف دستش رو گرفتم خوشحال گفتم، راست میگی علیرضا! گفت مگه من تا الان جز صداقت و راستی و درستی به تو حرف دیگه ای زدم، با عشق دستش رو بوسیدم گفتم، ما هر دو با هم صادق و راستگو هستیم تو واقعا خوبی، فردا با هم رفتیم همه طلاها رو فروخیتم، با وامی هم که علیرضا گرفت یه آپارتمان ۷۰ متری خریدیم، اثاث‌هام رو با هزار مکافات از دست مادر شوهرم از خونشون آوردم تو خونه جدیدمون الان چشم شیطون کور گوش شیطون کر به لطف و شکرانه الهی دو تا پسر دارم سومی رو هم که دختر هست باردارم و داریم در کنار هم به خوبی زندگی میکنیم، البته اینم بگم ما قصد داشتیم که همین دو تا بچه رو داشته باشیم، ولی وقتی حضرت آقا دلنگرانی جمعیت رو به کاهش ایران رو داشتن و فرمودند بچه به دنیا بیارید، من و همسرم تصمیم گرفتیم اطاعت امر حضرت آقا رو کنیم و الان سومین بچه رو باردارم و بعد از این ان شاالله چهارمی رو هم بدنیا میارم پایان کپی حرام