💥تربیت پسر با دختر فرق داره👌 💥سعیدعزیزی ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═

با این وضع مملکت، چرا رأی بدیم؟! 🔰 برگرفته از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی #انتخابات ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═

۱۲ چیز رو توی زندگیت فراموش نکن: ۱- گذشته رو نمیتونی تغییر بدی. ۲- نظرات دیگران؛ شما رو تعریف نمیکنه. ۳- نگرش زندگی هرکس متفاوته. ۴- با گذشت زمان همه چی بهتر میشه. ۵- افکار مثبت؛ چیزای مثبت رو میاره. ۶- باد آورده رو باد میبره. ۷- کنار بکشی، باختی. ۸- قضاوت دیگران؛ نشانه شخصیتشونه. ۹- درگیری زیاد فکر، افسردگی میاره. ۱۰- مهربون بودن؛ رایگانه. ۱۱- آرامش رو در درونت جستجو کن. ۱۲- خنده؛ واگیر داره.

دليل تمام استرس ، اضطراب و افسردگى هامون اينه كه: وجود خودمونو ناديده ميگيريم و براى خشنود كردن ديگران زندگى ميكنيم...

قبل از ازدواج به یک شناخت همه جانبه رسیده باشید!

هر آنچه در این عالم اتفاق می افتد، چه حکمت آن را دریابید یا نه؛ برای خیری والاتر است. هر چند آن خیر به سادگی برایت قابل تشخیص نباشد آرزوهایت شاید سال ها طول بکشد شاید هم یک روز ولی چیزی که خواست خداوند پشتش باشد همواره راهش را به زندگی ات پیدا میکند

#بی‌عرضگی 1 یوسف که به خواستگاریم اومد به خاطر اینکه همون شب اول فهمیدم آدم بی‌مسئولیتیه نمی‌خواستم که جواب مثبت بدم اما چه کنم که به اجبار پدرم مجبور به ازدواج با یوسف شدم کسی که دوستش نداشتم و هیچ علاقه‌ای بهش نداشتم و تنها دلیلم هم این بود که آدم خیلی بی‌مسئولیتی بود ... شغل مناسبی نداشت و به گفته خودش همون شب خواستگاری هر موقع که دلش به کار بره مشغول میشه با وجود این مشکل باهاش ازدواج کردم.. تو دوران عقد متوجه این موضوع شدم که حتی به زنش هم اهمیت نمی‌ده این رفتاراش خیلی اذیتم می‌کرد.. کاش پشتوانه داشتم که تو دوران عقد طلاق می‌گرفتم اما متاسفانه همین پدرم بود که منو وادار به ازدواج با یوسف کرد! ادامه‌دارد. کپی حرام.

🎥 ماموریت رهبر انقلاب به رای‌ اولی‌ها: 👈با استدلال، مرتبطین خود را به رای‌دادن در انتخابات تشویق کنید! ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═

🎼 موسیقی 🇮🇷 🇮🇷 وطنم ای شکوه پابرجا 🇮🇷 دردل التهاب دوران ها ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═

#بی‌عرضگی 2 با این وجود مادرم می‌گفت کاریه که شده سعی کن زیاد سخت نگیری و زندگیتو بکنی.. بهشون می‌گفتم که همسرم بی‌مسئولیته اما حرفمو باور نمی‌کردم به خیال خودشون دروغ می‌گفتند بعد از ازدواجم خواهرم پیشنهاد داد که فعلاً بچه‌دار نشم حالا که از ازدواج و همسرم راضی نیستم لزومی نداره که بچه‌دار بشم . دو سال از زندگیمون گذشت و من همچنان جلوگیری می‌کردم ... یوسف مدام بهم می‌گفت بچه‌دار شیم بهم می‌گفت بچه دوست دارم و می‌خوام مثل بقیه بابا بشم چرا می‌خوای این حقو از من بگیری! بهش گفتم می‌ترسم بچه‌ام مثل خودم شه و تو زندگیش آسیب ببینه ...چه جوری بچه بیارم وقتی تو دلت به کار نمیره و به زور شکم خودمونو سیر می‌کنیم! ادامه دارد. کپی حرام.