امام علی عليه السلام :
هر کس بداند که گفتار او نیز از اعمال او به حساب می آید ، جز به ضرورت سخن نمیگوید.
📚نهج البلاغه،حکمت ۳۴۹
╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═
@mahfeleemamreza
╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙 یک دقیقه آرامش .....✨
╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═
@mahfeleemamreza
╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
جمع شد در حرم تو همه زیباییها
هیچ جا بین جهان نیست شبیه اینجا
╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═
@mahfeleemamreza
╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
✍ امام حسین علیه السلام فرمود:
هر کس گرهى از مشکلات مؤمنى باز کند و مشکلش را برطرف نماید، خداوند متعال مشکلات دنیا و آخرت او را اصلاح مىنماید.
📚مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۱۶،
🍃السلام علیڪ یا اباعبدالله🍃
╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═
@mahfeleemamreza
╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
قمار
پدرش بهش پیشنهاد قمار داد. اول سیامک قبول نکرد ولی آنقدر پدرش گفت و گفت تا سیامک رو راضی کرد. مخالفتهای منم هیچ تاثیری نداشت. پدرش سیامک رو برد قمار خونه، شب اول دوم خوشحال اومد که کلی پول بُردم، شب سوم ناراحت که همه رو باختم، مدتی با همین برد و باخت شبها تو قمارخونه بود، تا اینکه یه شب یه پول گندهای برنده میشه و طمع میکنه به قمارش ادامه میده، ولی اون پول رو باخت میده، به طمع اینکه این بار میبرم دوباره بازی میکنه و چون پولی نداشته که بده ماشین پیکان رو میگذاره اونم باخت میده، اونشب که ماشینش رو باخت داده بود مثل برج زهر مار اومد خونه، بهش گفتم بسه دیگه ادامه نده اگر قمار کار خوبی بود خدا حرامش نمیکرد، یه داد زد سر من که بسه نمیخواد من رو موعظه کنی، منم ساکت شدم. یه یک ماهی دوباره با برد و باخت گذروند تا اینکه یه شب خیلی دیر کرد ساعت یازده شب شده بود ولی هنوز نیومده بود خونه، تا دوازده شبم صبر کردم نیومد زنگ زدم خونه باباماینا، بابام گوشی رو برداشت مضطرب گفت...
ادامه دارد...
کپی حرام
امام علی عليه السلام :
هر کس بداند که گفتار او نیز از اعمال او به حساب می آید ، جز به ضرورت سخن نمیگوید.
📚نهج البلاغه،حکمت ۳۴۹
╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═
@mahfeleemamreza
╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
11.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سر چشمهِ عصبی بودن و پرخاشگری
#استاد_شجاعی
╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═
@mahfeleemamreza
╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
ِ💌 #یه_داستان_قشنگ
احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی،
در قادسیه به استقبال امام رضا(ع)
رفت. قرار شد امام (ع) در قادسیه
بمانند؛ پس به او فرمودند:
برایمان
اتاقی را اجاره کن که
🌱 دو در داشته باشد؛
یک درش، به حیاط باز شود
و در دیگرش به بیرون
میخواست علتش را بپرسد که امام
(ع) فرمودند: این کار برای ایناست
که مراجعهکنندگان بتوانند بهراحتی
رفت و آمد کنند و حرفهایشان را به
من بگویند . . . 🌻🌿
╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═
@mahfeleemamreza
╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
🔴#دوکلام_منبر
بہ افرادیکہنمازهایشان
قضامیشد ...
میفرمودندکہسورهیس
وزیارتعاشورابخوانید ؛
تاقلبتانازظلماتوتاریکۍبہنورِقرآن
وزیارتعاشوراروشن؛وهدایتشود
- آیتاللھحقشناس!🌿
╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═
@mahfeleemamreza
╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
قمار
چیزی شده بابا؟ این وقت شب زنگ زدی؟ بهش گفتم سیامک رفته قمارخونه دیر کرده من تنهایی میترسم، بهم گفت حاضر شو الان میام دنبالت بریم، خودم و زهرا آماده شدیم بابام زنگ خونه رو زد ما سوار ماشینش شدیم از سر کوچه پیچیدیم تو خیابون دیدیم یه ماشین که چهار تا مرد لات که از طرز رفتارشون به نظر میومد مست هستن پیچیدن توی کوچه ما. بابام با تعجب رو به من گفت، این کوچه از این آدمها نداره. برای همین سر کوچه ایستاد تا ببینه اینها توی این کوچه چیکار دارن، منم چشم دوختن به کوچه و اون ماشین، با کمال تعجب و ناباوری دیدم در خونه ما نگه داشتن و یکیشون کلید انداخت در حیاط رو باز کرد اون سه نفر هم با عجله رفتن تو حیاط ما و در رو هم بستن. برق از چشمهام پرید که اینها خونه ما چی میخوان و چرا کلید داشتن! خواستم به بابام بگم که اینها چرا کلید خونه ما رو داشتن که صدای بابام بلندشد گفت: واااای سیامک خدا لعنتت کنه بی ش+ر+ف بی غیرت، بعد هم گاز ماشین رو گرفت و با سرعت حرکت کرد، به بابام گفتم...
ادامه دارد...
کپی حرام