✍امام رضا علیه السلام: 🔹آنکه از خدا موفقیت بخواهد اما تلاش نکند خود را مسخره کرده است. 📚معدن الجواهر ۱:۵۹ ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯

✋ #وقت_سلام غبار آستانش دیده‌ها را میکند روشن صفای مرقدش بخشد صفا آیینۀ جان را صبحتون امام رضایی ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯

💌 #تندخوانی (تحدیر) جزء بیست و نهم قرآن کریم ✨ زمان: ۳۷ دقیقه 🎧 صدا: احمد دباغ 🌸 #ماه_خدا ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯

😍 از اینجا نیرو بگیر گاهی اوقات عصبانیت ما ناشی از گرسنگی است و اگر خود را تغذیه کنیم آرام می شویم گاهی اوقات بی حالی ما ناشی از خستگی است و اگر کمی استراحت کنیم و سرحال می آییم گاهی اوقات ضعف‌های ما ناشی از دور بودن از خداست اگر به قدر کافی به ذکر و عبادت بپردازیم قوت می یابیم و امورمان اصلاح می‌شود. ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯

فرازهایی زیبا از #دعای_ابوحمزه_ثمالی #تتحبب_الینا_بالنعم خَیرُکَ اِلینا نازِل وَ شَرُّنا اِلیکَ صاعِد... 🌙ماه مهمونی داره تموم میشه و وحشت تموم شدن این ماه وجودمونو گرفته😭خدای من [ #لک_العتبی_حتی_ترضی ] ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯

عاقبت 1 تویه خانواده ی پرجمعیت تو روستا به دنیا اومدم. هفتا خواهر ودوتا برادر ، صبح زود مامانم بیدارمون میکرد، دوتاخواهرای بزرگم میموندن خونه کارای خونه رو انجام میدادن، بقیه خواهراهم میرفتیم سر زمینای بقیه کار میکیردیم پول میگرفتیم شبم پولارو میدادیم بابام هرسال تابستون عموم باخانوادش از شهر میومدن عموم کلی لباسو خوراکی میاورد برامون خیلی دوستش داشتیم سالا گذشت تا یه تابستون که عموم اینا اومدن خونمون اخر شب دورهم که نشسته بودیم عموگفت اومدم مهسا رو برای رضا ازت خواستگاری کنم منو داشت میگفت یه لحظه خوشحال شدم ادامه دارد... کپی حرام ❌

💌 عکس حَرمت، مرهمِ دوری شده آقا هربار که می‌بینمش انگار که اینجام ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯

عاقبت٢ اخ جون لباس عروس وای خدا میرم شهر داشتم باخودم این فکرارو میکردم که مامانم یهو گفت شرمنده ولی رضا خیلی بزرگتر از مهساس یهو باباعصبانی گفت زن پاشو بیا توایون مامانم رفت منم بدو بدو رفتم که ببینم چی میشه بالاخره عروس عموم میشم یانه بابام رو کرد به مامانم گفت از کی تا حالا اختیار دار شدی نظر میدی، مگه من مردم توحرف میزنی _اخه مرد رضامعتاد، کارنداره، بیست سال از مهسا بزرگتر بگذر ازاین بچه _چی میگی زن، بمونه اینجا چی کارکنه بمونه کارای خونه ی توروانجام بده. داداشم پول دار مهسا خوشبخت میشه بعدشم داداشم این همه هوای مارو داره چه جوری بهش بگم نه پاشو بریم تو دیگه لال میشی رو حرف منم حرف نمیزنی ادامه دارد.... کپی حرام❌ ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯

💌 عکس حَرمت، مرهمِ دوری شده آقا هربار که می‌بینمش انگار که اینجام ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯

عاقبت 3 رفتیم تواتاق عموم گفت چی شد داداش رضا رو به غلامی قبول میکنید. بابام گفت :این چه حرفیه داداش هرچی شما بگی من حرفی ندارم، مهسا دخترخودته داداش، انشالله مبارک باشه زن عموم شروع کرد کل کشیدن تویه هفته همه ی کارا انجام شد واخر هفته رفتیم محضر خطبه ی عقد خونده شد عموبرام یه جشن حنابندون بزرگ و باشکوه گرفت طوری که همه انگشت به دهن مونده بودن شب جشن تموم شد رضا اومد پیشم گفت :خانم گل وسایلتو جمع کردی ایشالله فردا میریم شهرخونمون یهو گفتم: اخه من هنوز از اون لباس عروس سفیدا نپوشیدم من لباس عروس میخوام. رضا خندش گرفت گفت :عزیزم بریم تهران بابا ترتیب یه عروسی بزرگو داده ایشالله اونجا لباس عروس هم میپوشی ادامه دارد... کپی حرام ❌ ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯

💌 #تندخوانی (تحدیر) جزء سی قرآن کریم ✨ زمان: ۳۲ دقیقه 🎧 صدا: احمد دباغ ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯