کیک_شکلاتی
آرد 200گرم/ یک و نیم پیمانه+1ق غ
شکر 200گرم/ یک پیمانه
کره 100گرم
شیر 125گرم/ نصف پیمانه
تخم مرغ 2 عدد
بکینگ پودر 1 ق چ
جوش شیرین نصف ق چ
وانیل یک چهارم ق چ
نمک 1پنس
پودر کاکائو یک سوم پیمانه
خامه صبحانه 100گرم
آرد ، پودر کاکائو، بکینگ پودر، جوش شیرین و نمک را سه بار الک میکنیم
در یک ظرف، کره، خامه و شکر را با هم زن برقی بزنید
سپس تخم مرغ ها رو دونه دونه اضافه کنید
وانیل را اضافه کنید
نصف آرد را اضافه کنید و کمی بزنید
شیر را اضافه کنید و کمی بزنید
بقیه آرد را اضافه کنید و بزنید
در قالب بریزید و در فر با دمای 180درجه بمدت حدود 50دقیقه بپزید.
*توجه داشته باشید دو سوم قالب بیشتر پر نشود.
کیک بسیار حساسی هست، بذارید کاملا سرد بشه و بعد با گاناش یا خامه تزیین کنید...💕مه گل💕گلپا😉
@mahgolll
#مسقطی_شیر😍😍
مواد لازم :
نشاسته 3 ق غ
شکر 4 ق غ
شیر 2 لیوان
گلاب 1 ق غ
وانیل نوک ق چ
کره 1 ق غ طرز تهیه:
ابتدا نشاسته رو تو شیر سرد حل مکنیم-بعد روی اجاق گاز گذاشته تا گرم بشه و کمی غلظت پیدا کنه سپس کره و وانیل و گلاب رو اضافه میکنیم و مرتب هم می زنیم که غلیط بشه و مواد ته نگیره به غلظت دلخواه که رسید توی ظرف سرو بریزید بدارید خنک بشه بعد در یخچال بذارید.💕مه گل💕گلپا😉
@mahgolll
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا دوباره به آن روزهای خوب ببر...
سپس رها كن و برگرد؛
من نمىآيم
🥀🍃🥀🍃
🌱 @mahgolll
اولین باری که رنگ و بوی خدا را حس کردم چند سال بیشتر نداشتم،
وسط بازی بودیم که توپمان با یک ضربه ی محکم راهی خیابان شد و من هم برای گرفتنش بی هوا رفتم و رفتم تا خودم را میانِ بوق های ممتدِ ماشینِ بزرگی وسط جاده دیدم، و دستِ مردی که با سرعتِ تمام مرا به آن طرف جاده کشاند و جانم را نجات داد،
بزرگتر که شدم،
هر چه دغدغه برای زندگی ام بیشتر میشد، بیشتر انگار حواسِ کسی به همه ی اتفاقاتم بود دستی که بدون اینکه با خبر باشم نگذاشت مسیر های اشتباه را پشت سر هم امتحان کنم،
انتخابِ اشتباهی اگر کردم،
بیراهه اگر رفتم،
بالاخره یک روز
یک نفر مرا متوجهش کرد و همه چیز را از نو شروع کردم،
من بارها و بارها عطرِ حضور کسی را حس کردم که اگر نبود،
لابلای بیراهه های زندگی،
لابلای انتخاب های اشتباهم
چه بالاهایی که سرم می آمد و
کسی برای نجاتم کوچکترین تلاشی هم نمیکرد،
حضورِ خدا
یعنی همین اتفاقاتی که ختمِ بخیر شدند،
یعنی پدر و مادری که نفس کشیدنشان را میبینیم؛
یعنی اگر کسی روزی برای همیشه ترکمان کرد،
درست وقتی که از همه چیز ناامیدیم
یک نفر میشود دلیلِ حال خوبمان؛
"رنگ و بوی خدا یعنی همین که
بعدِ هر از دست دادنی،رسیدنی هم هست!"
#محمد_ارجمند
#مه گل پاتوق دختران فرهیخته گلپا
💐🌺💐🌺💐
🌱 @mahgolll
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
#قسمت_ششم. مه گل
❇توی خیابان شهیدعجب گل پشت مسجدمغازه ی فلافل فروشی داشتم.اصالتا ایرانی هستم اما متولدشهر کاظمینم.اسم مغازه رابراین اساس جوادین گذاشتم.
💟سال1383 بود یک پسربچه خنده رو وشاد و پرانرژی به مغازه امد و شاگرد مغازه شد.چندبارامتحانش کردم دست ودلش خیلی پاک بود.
✳انسان کاری،با ادب،خوش برخورد و ازطرفی خیلی شادو خنده روبود. انسان از همنشینی بااو خسته نمیشد.
🔷بااینکه در سنین بلوغ بوداما ندیدم به دختر وناموس مردم نگاه کند.باطن پاک او برای همه نمایان بود.
✴درمواقع بیکاری از نهج البلاغه و علما حرف میزدیم. اوزمینه ی معنوی خوبی داشت.
❇ترک تحصیل کرده بود و من اصرار داشتم درسش را ادامه دهدحرف گوش نمیکردتصمیم خود را گرفته بود اما مدتی بعدحرفهای من کارساز شد و در مدرسه ی دکتر حسابی غیر حضوری درس میخواند.
🔶هربار که پیش من می امد متوجه تغییرات روحی و درونی او میشدم.تا اینکه یک روز امد و گفت وارد حوزه ی علمیه شده ام بعد هم به نجف رفت.آخرین بار هم ازمن حلالیت طلبیدبااینکه همیشه خداحافظی میکرد اما آن روزطور دیگری خداحافظی کرد و رفت.....
🗣راوی:آقا پیمان صاحب فلافل فروشی
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش
️❣❤️❣❤️❣❤️
❣❤️❣❤️❣❤️
✍ ادامه دارد ...
@mahgolll
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷