فقط یک درصد کافیست!!!
هر روز فقط ۱٪ نسبت به روز قبل بهتر باشید!!
🏅قهرمانی که در میدان مسابقه عملکرد بینظیری از خود نشان می دهد، نتیجهٔ هزاران ساعت تمرین را به نمایش میگذارد.
ما نیز می توانیم همین کار را با تغذیه، خواب، ورزش، تفکر و کار خود انجام دهیم.
سعی کنید هر روز ۱٪ بهتر از روز قبل باشید.
تغییری یک درصدی شاید تغییر بزرگی به نظر نرسد،
اما
همین پیشرفتهای روزانه ی کوچک، در دراز مدت زندگی شما را متحول خواهند کرد .
مه گل پاتوق دختران فرهیخته
⚜⚜⚜⚜
@mahgolll
1_34696291.mp3
2.69M
میریزه گل گل گل از بالا
می خونه دل دل دل یا مولا
از فضای آسمونا نوای شادی میباره
که همه عالم بدونن زادهی نرگس امیره
🎤 با صدای #علی_فانی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آغاز_امامت_امام_مهدی_عج_مبارک
تبریک مه گل به همه دخترای گل ✨🎼
@mahgolll
#ژله_بستنی 😋
✍مواد لازم:
ژله آلوورا دو بسته
ژله پرتقال دو بسته
بستنی لیوانی وانیلی دو عدد
این مقدار مواد برای پر کردن قالبم بود شما میتونین بر مبنای اندازه قالبتون موادرو کم و زیاد کنید.
🍜 طرز تهیه:
ابتدا ژله آلوورا رو با دو لیوان آبگرم بن ماری کرده بعداز خنک شدن بستنی آب شده رو به ژله آلوورا اضافه کرده کاملا هم زده ودر قالب ریخته و در یخچال قرار میدین تا کاملا بسته بشه.ژله پرتقال رو هم با دو لیوان آبگرم و نصف لیوان آب سرد کاملا بن ماری میکنید و کنار میزارین تا خنک بشه.بعد از بسته شدن ژله بستنی آلوورا ژله رو از دیواره های قالب به آرومی جدا میکنید ولی از قالب در نمیارید.ژله پرتقال رو خیلی آروم از کناره قالب داخل قالب میریزین تا تمام ژله بستنی رو از قسمت زیر و رو پوشش بده مجدد در یخچال گذاشته تا بسته بشه.سپس در ظرف سرو بر میگردونید .
💕مه گل💕گلپا😉
@mahgolll
#کیک_هل_و_گردو
مواد لازم :
آرد دو پ
شکر یک پ
تخم مرغ سه عدد
وانیل نوک ق چ
پودر هل یک ق چ
بکینگ پودر یک ق غ
شیر یک پ
گردو خورد شده نصف پ
روغن نصف پ
طرز تهیه :
تخم مرغ و شکر و وانیل خوب هم بزنین تا سفید و کشدار بشه.بعد شیر و روغن رو به ترتیب اضافه کنین و هم بزنین.مخلوط آردو بکینگ پودر و پودر هل الک شده و گردو خورد شده رو به مواد اضافه کنین.هم بزنین تا یکدست شه.داخل قالب چرب شده با دمای ۱۷۵ درجه بمدت چهل و پنج دقیقه بذارین تا بپزه.💕مه گل💕گلپا😉
@mahgolll
کارگردان دنیا خداست !
مهم نیست نقش ما ثروتمند است یا تنگدست
سالم است یا بیمار !
مهم این است که محبوبترین کارگردان عالم نقشی به ما داده ! نباید از سخت بودن نقش گله مند بود، چرا که سخت بودن نقش، نشانه اعتماد کارگردان به شایستگی بازیگر است.
امیدوارم خوش بدرخشید !
غر نزن
گله نکن
خدا حکمت همه کارها را میدونه
فقط بهش بگو:
ای که مراخوانده ای راه نشانم بده ...
#مه گل پاتوق دختران فرهیخته گلپایگان
🍁🎍🍁🎍
🌱 @mahgolll
کیک_شکلاتی
آرد 200گرم/ یک و نیم پیمانه+1ق غ
شکر 200گرم/ یک پیمانه
کره 100گرم
شیر 125گرم/ نصف پیمانه
تخم مرغ 2 عدد
بکینگ پودر 1 ق چ
جوش شیرین نصف ق چ
وانیل یک چهارم ق چ
نمک 1پنس
پودر کاکائو یک سوم پیمانه
خامه صبحانه 100گرم
آرد ، پودر کاکائو، بکینگ پودر، جوش شیرین و نمک را سه بار الک میکنیم
در یک ظرف، کره، خامه و شکر را با هم زن برقی بزنید
سپس تخم مرغ ها رو دونه دونه اضافه کنید
وانیل را اضافه کنید
نصف آرد را اضافه کنید و کمی بزنید
شیر را اضافه کنید و کمی بزنید
بقیه آرد را اضافه کنید و بزنید
در قالب بریزید و در فر با دمای 180درجه بمدت حدود 50دقیقه بپزید.
*توجه داشته باشید دو سوم قالب بیشتر پر نشود.
کیک بسیار حساسی هست، بذارید کاملا سرد بشه و بعد با گاناش یا خامه تزیین کنید...💕مه گل💕گلپا😉
@mahgolll
#مسقطی_شیر😍😍
مواد لازم :
نشاسته 3 ق غ
شکر 4 ق غ
شیر 2 لیوان
گلاب 1 ق غ
وانیل نوک ق چ
کره 1 ق غ طرز تهیه:
ابتدا نشاسته رو تو شیر سرد حل مکنیم-بعد روی اجاق گاز گذاشته تا گرم بشه و کمی غلظت پیدا کنه سپس کره و وانیل و گلاب رو اضافه میکنیم و مرتب هم می زنیم که غلیط بشه و مواد ته نگیره به غلظت دلخواه که رسید توی ظرف سرو بریزید بدارید خنک بشه بعد در یخچال بذارید.💕مه گل💕گلپا😉
@mahgolll
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا دوباره به آن روزهای خوب ببر...
سپس رها كن و برگرد؛
من نمىآيم
🥀🍃🥀🍃
🌱 @mahgolll
اولین باری که رنگ و بوی خدا را حس کردم چند سال بیشتر نداشتم،
وسط بازی بودیم که توپمان با یک ضربه ی محکم راهی خیابان شد و من هم برای گرفتنش بی هوا رفتم و رفتم تا خودم را میانِ بوق های ممتدِ ماشینِ بزرگی وسط جاده دیدم، و دستِ مردی که با سرعتِ تمام مرا به آن طرف جاده کشاند و جانم را نجات داد،
بزرگتر که شدم،
هر چه دغدغه برای زندگی ام بیشتر میشد، بیشتر انگار حواسِ کسی به همه ی اتفاقاتم بود دستی که بدون اینکه با خبر باشم نگذاشت مسیر های اشتباه را پشت سر هم امتحان کنم،
انتخابِ اشتباهی اگر کردم،
بیراهه اگر رفتم،
بالاخره یک روز
یک نفر مرا متوجهش کرد و همه چیز را از نو شروع کردم،
من بارها و بارها عطرِ حضور کسی را حس کردم که اگر نبود،
لابلای بیراهه های زندگی،
لابلای انتخاب های اشتباهم
چه بالاهایی که سرم می آمد و
کسی برای نجاتم کوچکترین تلاشی هم نمیکرد،
حضورِ خدا
یعنی همین اتفاقاتی که ختمِ بخیر شدند،
یعنی پدر و مادری که نفس کشیدنشان را میبینیم؛
یعنی اگر کسی روزی برای همیشه ترکمان کرد،
درست وقتی که از همه چیز ناامیدیم
یک نفر میشود دلیلِ حال خوبمان؛
"رنگ و بوی خدا یعنی همین که
بعدِ هر از دست دادنی،رسیدنی هم هست!"
#محمد_ارجمند
#مه گل پاتوق دختران فرهیخته گلپا
💐🌺💐🌺💐
🌱 @mahgolll
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
#قسمت_ششم. مه گل
❇توی خیابان شهیدعجب گل پشت مسجدمغازه ی فلافل فروشی داشتم.اصالتا ایرانی هستم اما متولدشهر کاظمینم.اسم مغازه رابراین اساس جوادین گذاشتم.
💟سال1383 بود یک پسربچه خنده رو وشاد و پرانرژی به مغازه امد و شاگرد مغازه شد.چندبارامتحانش کردم دست ودلش خیلی پاک بود.
✳انسان کاری،با ادب،خوش برخورد و ازطرفی خیلی شادو خنده روبود. انسان از همنشینی بااو خسته نمیشد.
🔷بااینکه در سنین بلوغ بوداما ندیدم به دختر وناموس مردم نگاه کند.باطن پاک او برای همه نمایان بود.
✴درمواقع بیکاری از نهج البلاغه و علما حرف میزدیم. اوزمینه ی معنوی خوبی داشت.
❇ترک تحصیل کرده بود و من اصرار داشتم درسش را ادامه دهدحرف گوش نمیکردتصمیم خود را گرفته بود اما مدتی بعدحرفهای من کارساز شد و در مدرسه ی دکتر حسابی غیر حضوری درس میخواند.
🔶هربار که پیش من می امد متوجه تغییرات روحی و درونی او میشدم.تا اینکه یک روز امد و گفت وارد حوزه ی علمیه شده ام بعد هم به نجف رفت.آخرین بار هم ازمن حلالیت طلبیدبااینکه همیشه خداحافظی میکرد اما آن روزطور دیگری خداحافظی کرد و رفت.....
🗣راوی:آقا پیمان صاحب فلافل فروشی
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش
️❣❤️❣❤️❣❤️
❣❤️❣❤️❣❤️
✍ ادامه دارد ...
@mahgolll
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
✅کمک به مسلمانان
🌸 عنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ مَشَى لِامْرِئٍ مُسْلِمٍ فِي حَاجَتِهِ فَنَصَحَهُ فِيهَا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَيِّئَةً قُضِيَتِ الْحَاجَةُ أَوْ لَمْ تُقْضَ فَإِنْ لَمْ يَنْصَحْهُ فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص خَصْمَهُ
🌸امام صادق عَلَيْهِ السَّلَامُ (نقل شده است كه) فرمود:
هر مسلمانى كه جهت مشكلات و خواستههاى (مؤمنى) صادقانه و با خلوص قدم بردارد، خداوند متعال براى هر قدم يك حسنه برايش ثبت و يك خطا از خطاهايش را پاك مىنمايد؛ خواستهاش برآورده شود، يا نشود.
و اگر او را یاری ندهد ، به خدا و رسولش خيانت كرده و حضرت رسول صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ خصم او مىباشد.
📚مستدرک الوسائل ج 12 ص 108
📜نکات توضیحی:
🔶ایمان کامل صرفا با شهادتین زبانی محقق نمی شود و با عمل و به تکالیف و دستورات اخلاقی دین محقق خواهد شد.
🔶یکی از نشانه های تحقق ایمان کامل، در نحوه رفتار باد دیگران است که جایگاه اعتقاد به خدا و رسول خدا را در ایمان یک مسلمان، نشان خواهد داد.
🔶در این حدیث شریف معیاری برای راست آزمایی ایمان مطرح شده است، اگر مسلمان بتواند رفع حاجتی از مسلمان دیگر نماید و آن کار را انجام دهد، علاوه بر آن که مشمول پاداش الهی خواهد بود، ایمان راستین خویش را نیز به اثبات رسانده است و در مقابل اگر کسی کوتاهی نماید به خدا ورسول خدا خیانت نموده است چرا که رفتاری بر خلاف آموزه های الهی و سنت نبوی مرتکب شده است. زیرا ایمان چیزی جزء عمل به دستورات دین نیست.
🔶در قرآن می فرماید:
وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ (انفال/8) اگر کسی از شما یاری خواست، او را یاری نماييد.
@mahgolll
نیایش صبحگاهی
خدای من
در هر ثانیه ای که میگذرد
بی شمار نعمت بر من ارزانی میکنی
تپش قلب ، دم و بازدم
دیدن ،شنیدن ، لمس کردن
نبض زدن ها، پلک زدن ، فکر کردن
و...
نعمت های بیشماری که ازشمردن آن ناتوانم
و من چقدر بی تفاوت میگذرم
و مدام از نداشته هایم پیش تو گله و شکایت میکنم
خدایا برای ناشکری ها و کم طاقتی هایم
برای فراموشکاری ها و بی توجهی هایم
مرا ببخش
خداوندا
به دل نگیر اگر گاهی
زبانم از شکرت باز می ایستد
کم می آورد
در برابر بزرگی ات
ای مهربانترین مهربان ها
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍی ما ﻣﻘدر فرما
آمین🙏
☀️🌞☀️🌞☀️
🌱 @mahgolll
#چشمه_عشق
#دگر_بار_به_دنیا_آمد
دگر بار به دنیا آمد
🐛سرش قد سر سوزن بود و تنش سیاه و کُرکی. لای برگ های درخت توت می لولید. نه چشمی و نه گوشی. نه بالی و نه پایی. می خورد و می خزید. و به قدر دو وجب انگشت بسته آدم جلو می رفت. زندگی را تا همین جا فهمیده بود. اما آسوده بود و خوشبخت. دوستانش هم دوستش داشتند. دوستانش کرم های کوچک خاکی. هر از چند گاهی اما تن لزج و چسبناکش را به شاخهای می چسباند. قدری سکوت و قدری سکون. چیزی در او اتفاق می افتاد. رنجی توی تن کوچکش می پیچید. دردش می گرفت. ترک می خورد و بیرون می آمد: هر بار تازه تر، هر بار محکم تر. دوستانش اما به او می خندیدند به شکستنش، به ترک برداشتنش. به درد عمیق و رنج اصیلش. و او خجالت می کشید. دردش را پنهان می کرد و رنجش را. بزرگ شدنش را. رشد کردنش را. روزها گذشت و روزی رسید که دیگر آن چه داشت خوشنودش نمی کرد. چیز دیگری می خواست. چیزی افزون. افزون تر از آن چه بود. می خواست دیگر شود. دیگرگون. از سر تا به پا و از پا تا به سر. می خواست و خواستنش را به خدا گفت. خدا کمکش کرد، او را در مشت خود گرفت و به او تنیدن آموخت. بافت و بافت و بافت. و تنهایی را به تجربه نشست. و سرانجام روزی پیله اش را پاره کرد و دیگر بار به دنیا آمد. با بالی تازه و دلی نو. و آن روز، آن روز که آن کرم کوچک بال گشود و فاصله گرفت و بالا رفت، آن روز که آن خود کهنه اش را دور انداخت، دوستانش نفرینش کردند و دشنامش دادند و فریاد برآوردند که این جُرمی نابخشودنی است، این خیانت است اینکه کرمی، پروانه باشد. اما تو بگو، او چه باید می کرد؟ خاک و خزیدن و خوشبختی یا غربت و خدا و تنهایی!