فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دردودل زیبای گیلکی
با حضرت معصومه(سلاماللهعلیها)
🎤عبدالحسین شفیع پور
🔹🔸🔹🔸🔹
ما فقط یک گروه سرود نیستیم
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1698365753C2f3762ecaa
.
سلام و نور🌹
چه حس و حال خاصی امروز تو شهر قم
برقراره، جای همهتون خالی اربعینی دوباره👇
.
.
امروز از هر کجای دنیا که هستید با
هر زبونی، دردودلاتون رو با حضرت
مطرح کنید. ایشون مثل یک مادر
هواتونو دارن❤️
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرض ارادت قومیتها و ملیتهای
مختلف محضر حضرت معصومه(س)
شما هم دردودلاتون رو با زبون مادری
ببرید محضر بانو، دست خالی ردتون
نمیکنه😔
🔹🔸🔹🔸🔹
ما فقط یک گروه سرود نیستیم
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1698365753C2f3762ecaa
سلام و نور🌹
همینکه خودش بدونه کافیه..
🔹🔸🔹🔸🔹
ما فقط یک گروه سرود نیستیم
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1698365753C2f3762ecaa
.
عزیزان قراره سلسلهبحثها و
آموزشهایی رو در ایام پیشرو
دنبال کنیم که نیاز به تعامل داره.
یکی از قابلیتهای جدید پیام رسان بله،
اینه که میشه درباره هر پست نظر
گذاشت، خیلی خوب میشه اگه
ما رو در پیام رسان بله هم
دنبال کنید، تا انشاءلله
بتونیم هدفمند پیش بریم.
👇👇👇
کانال محیصا در بله
.
سلام و نور🌹
مهربون باشیم...
🔹🔸🔹🔸🔹
ما فقط یک گروه سرود نیستیم
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1698365753C2f3762ecaa
.
ما از کوچیکی با داستان خو گرفتیم
اصلا زندگی خـــــودش یک داستانه
خدا حرفهاش رو با قصه و داستان
گفته. معلومه تاثیرش خیلی زیاده😍
.
.
امروز میخوایم داستانی رو برای شما
تعریف کنیم. داستانی که واقعیت محضه...
.
.
اونا شاهد ظلمهایی بودن که انسانیت رو
به سخره گرفته بود. شاهد #تبعیض، #آزار و
شکنجههایی بودند که جونشون رو به لب
میرسوند. پسر بچه قصه مـــــــا، روزگـــاری
بازیگوش و پرانرژی بود، اما حالا ساکت
شده بود و تنها به ســـــایههای دیوار زل
میزد. اون دنیایی رو میدید که درش
خوبیها رنگ میباخت و بدیها رو
همه چیز سایه انداخته بودن.
.
.
اون شاهد صحنههایی بود که هیچ
کودکی نباید شاهدشون باشه؛ سربازا
با وحشیگری وارد خونهشون شده بودن،
وسایلشون رو به غارت برده و پدربزرگش
رو با خودشون برده بودن.😭
.
پسرک به مرور بزرگتر میشد و شاهد
اتفاقات بزرگتر و هولناکتری بود:
🔹جدایی اجباری از دوستا و همسایهها
🔸تبعید به اردوگاههای مرگ
🔹دیدن صحنههای تلخی که قرار بود
عمری تو ذهنش حک بشه و اذیتش کنه.
اون با چشمای خودش، مرگهای زیادی
رو دید. روزگاری رسید که این خونواده
مثل هزاران خونواده دیگه به اردوگاههای
مرگ فرستاده شدن. جایی که آدماش یه
آتیشبازی بزرگ راه انداختن البته نه اون
آتیشبازی که بچهها دوست دارن، اونجا
یک جهنم زمینی بود، پسرک قصه ما تو
این جهنم پدر و مادرش رو از دست داد.
هر کسی که بتونه تشخیص بده این
داستان در مورد کدوم خونوادهست؟
یک جایزه نقدی ناقابل هدیه میگیره🎊
اگه پاسخ درست، زیاد باشه، قرعه کشی
میشه. تا غروب فرصت پاسخگویی دارید.
نظرتون رو به آیدی ادمین بفرستید، تا
اینکه بعدش ادامه داستان رو بگیم.
تو ادامه تشخیص خیلی راحته
👇
🆔 @admin_pooyesh
❌تا الان که جوابها درست نبوده.❌
❇️یک نکته و یک راهنمایی❇️
نکته: فقط مجاز به فرستادن یک پاسخ هستید.
راهنمایی: به ظاهر داستان توجه نکنید.😉