فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرض ارادت قومیتها و ملیتهای
مختلف محضر حضرت معصومه(س)
شما هم دردودلاتون رو با زبون مادری
ببرید محضر بانو، دست خالی ردتون
نمیکنه😔
🔹🔸🔹🔸🔹
ما فقط یک گروه سرود نیستیم
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1698365753C2f3762ecaa
سلام و نور🌹
همینکه خودش بدونه کافیه..
🔹🔸🔹🔸🔹
ما فقط یک گروه سرود نیستیم
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1698365753C2f3762ecaa
.
عزیزان قراره سلسلهبحثها و
آموزشهایی رو در ایام پیشرو
دنبال کنیم که نیاز به تعامل داره.
یکی از قابلیتهای جدید پیام رسان بله،
اینه که میشه درباره هر پست نظر
گذاشت، خیلی خوب میشه اگه
ما رو در پیام رسان بله هم
دنبال کنید، تا انشاءلله
بتونیم هدفمند پیش بریم.
👇👇👇
کانال محیصا در بله
.
سلام و نور🌹
مهربون باشیم...
🔹🔸🔹🔸🔹
ما فقط یک گروه سرود نیستیم
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1698365753C2f3762ecaa
.
ما از کوچیکی با داستان خو گرفتیم
اصلا زندگی خـــــودش یک داستانه
خدا حرفهاش رو با قصه و داستان
گفته. معلومه تاثیرش خیلی زیاده😍
.
.
امروز میخوایم داستانی رو برای شما
تعریف کنیم. داستانی که واقعیت محضه...
.
.
اونا شاهد ظلمهایی بودن که انسانیت رو
به سخره گرفته بود. شاهد #تبعیض، #آزار و
شکنجههایی بودند که جونشون رو به لب
میرسوند. پسر بچه قصه مـــــــا، روزگـــاری
بازیگوش و پرانرژی بود، اما حالا ساکت
شده بود و تنها به ســـــایههای دیوار زل
میزد. اون دنیایی رو میدید که درش
خوبیها رنگ میباخت و بدیها رو
همه چیز سایه انداخته بودن.
.
.
اون شاهد صحنههایی بود که هیچ
کودکی نباید شاهدشون باشه؛ سربازا
با وحشیگری وارد خونهشون شده بودن،
وسایلشون رو به غارت برده و پدربزرگش
رو با خودشون برده بودن.😭
.
پسرک به مرور بزرگتر میشد و شاهد
اتفاقات بزرگتر و هولناکتری بود:
🔹جدایی اجباری از دوستا و همسایهها
🔸تبعید به اردوگاههای مرگ
🔹دیدن صحنههای تلخی که قرار بود
عمری تو ذهنش حک بشه و اذیتش کنه.
اون با چشمای خودش، مرگهای زیادی
رو دید. روزگاری رسید که این خونواده
مثل هزاران خونواده دیگه به اردوگاههای
مرگ فرستاده شدن. جایی که آدماش یه
آتیشبازی بزرگ راه انداختن البته نه اون
آتیشبازی که بچهها دوست دارن، اونجا
یک جهنم زمینی بود، پسرک قصه ما تو
این جهنم پدر و مادرش رو از دست داد.
هر کسی که بتونه تشخیص بده این
داستان در مورد کدوم خونوادهست؟
یک جایزه نقدی ناقابل هدیه میگیره🎊
اگه پاسخ درست، زیاد باشه، قرعه کشی
میشه. تا غروب فرصت پاسخگویی دارید.
نظرتون رو به آیدی ادمین بفرستید، تا
اینکه بعدش ادامه داستان رو بگیم.
تو ادامه تشخیص خیلی راحته
👇
🆔 @admin_pooyesh
❌تا الان که جوابها درست نبوده.❌
❇️یک نکته و یک راهنمایی❇️
نکته: فقط مجاز به فرستادن یک پاسخ هستید.
راهنمایی: به ظاهر داستان توجه نکنید.😉
.
جواب سوال هم تو ادامه داستان
هستش و حتما حدس میزنید.☺️
در این داستان و ماجرای امروزمون
آموزشی نهفتهس که عرض میکنیم
خدمت عزیزان دل...
.
.
داستان هنوز تموم نشده. سالها
گذشت پسرک بزرگ شد و با دوستاش
که مثل اون رنج کشیده بودن، گروهی
تشکیل دادن. اونها تصمیم گرفتن واسه
خودشون سرزمینی داشته باشن، جایی که
در اون به آرامش برسن و دیگه زیر سلطه
هیچکسی نباشن. اونا میخواستن انتقام
همه ظلمهایی رو که بهشون شده بود
بگیرن.✅
.
تنها بهونه همین ظلمهایی بود که بهش
شده بود، پسرک دیگه آن کودک معصوم
نبود. نفرت در دلش ریشه دوونده بود.
به همراه دوستاش و با یه بهونه واهی
سرزمینی رو که سالها مردمش خوش و
خرم در اون زندگی میکردن؛ نشونه رفتن...
گفتن این سرزمین در هزاران سال قبل
مال ما بوده، خلاصه به #سرزمین_زیتون
حمله کردند.🥀
.
سرزمینی که مردمونش هیچ گناهی
نداشتن. اونا خونههای مردم رو ویران
کردن، زمینهاشون رو غصب کردن
و بهشون ظلم و ستم کردن. پسرک
که حالا به ظاهر مردی قدرتمند شده
بود، با لذت به این همه ویرانی نگاه
میکرد. اون فکر میکرد که با این کار
انتقام همه بدیها رو گرفته.
اما آیا واقعا اینطور بود؟🤔
.
.
چند تا نکته در این داستان نهفته بود
که انشاءالله روزهای آینده بیشتر در
موردش صحبت میکنیم. اما دوست
داریم که شما هم مشارکت داشته باشید.
اگه تونستید در قالب متن یا صوت.
برامون مطالبی پیرامون این داستان
بفرستید. که ابتدای داستان فکرتون
به کجا رفت و انتها به کجا؟
آیا به پسرک حق میدید بابت کارهاش؟
اگه بچه هامون این داستان رو با این قلم
ابتدایی بشنون چه برداشتی میکنن؟ و ...
❇️منتظر نظراتتون هستیم؟❇️
👇👇👇
@admin_pooyesh
.