❌تا الان که جوابها درست نبوده.❌
❇️یک نکته و یک راهنمایی❇️
نکته: فقط مجاز به فرستادن یک پاسخ هستید.
راهنمایی: به ظاهر داستان توجه نکنید.😉
اکثر پاسخهایی که دادید اشتباه بوده
فقط سه نفر پاسخ درست دادن. که
به قید قرعه جایزهای تقدیمشون میشه.😍
.
جواب سوال هم تو ادامه داستان
هستش و حتما حدس میزنید.☺️
در این داستان و ماجرای امروزمون
آموزشی نهفتهس که عرض میکنیم
خدمت عزیزان دل...
.
.
داستان هنوز تموم نشده. سالها
گذشت پسرک بزرگ شد و با دوستاش
که مثل اون رنج کشیده بودن، گروهی
تشکیل دادن. اونها تصمیم گرفتن واسه
خودشون سرزمینی داشته باشن، جایی که
در اون به آرامش برسن و دیگه زیر سلطه
هیچکسی نباشن. اونا میخواستن انتقام
همه ظلمهایی رو که بهشون شده بود
بگیرن.✅
.
تنها بهونه همین ظلمهایی بود که بهش
شده بود، پسرک دیگه آن کودک معصوم
نبود. نفرت در دلش ریشه دوونده بود.
به همراه دوستاش و با یه بهونه واهی
سرزمینی رو که سالها مردمش خوش و
خرم در اون زندگی میکردن؛ نشونه رفتن...
گفتن این سرزمین در هزاران سال قبل
مال ما بوده، خلاصه به #سرزمین_زیتون
حمله کردند.🥀
.
سرزمینی که مردمونش هیچ گناهی
نداشتن. اونا خونههای مردم رو ویران
کردن، زمینهاشون رو غصب کردن
و بهشون ظلم و ستم کردن. پسرک
که حالا به ظاهر مردی قدرتمند شده
بود، با لذت به این همه ویرانی نگاه
میکرد. اون فکر میکرد که با این کار
انتقام همه بدیها رو گرفته.
اما آیا واقعا اینطور بود؟🤔
.
.
چند تا نکته در این داستان نهفته بود
که انشاءالله روزهای آینده بیشتر در
موردش صحبت میکنیم. اما دوست
داریم که شما هم مشارکت داشته باشید.
اگه تونستید در قالب متن یا صوت.
برامون مطالبی پیرامون این داستان
بفرستید. که ابتدای داستان فکرتون
به کجا رفت و انتها به کجا؟
آیا به پسرک حق میدید بابت کارهاش؟
اگه بچه هامون این داستان رو با این قلم
ابتدایی بشنون چه برداشتی میکنن؟ و ...
❇️منتظر نظراتتون هستیم؟❇️
👇👇👇
@admin_pooyesh
.