🥀 گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟
🥀 سئوال عجیب و غریبی بود! ولی میدانستم بدون حکمت نیست گفتم: شما فرماندهی نیروی هوایی سپاه هستین
🥀 سردار به صندلیاش اشاره کرد گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما میگم که این جا خبری نیست!
🥀 آن وقتها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود، با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم.
🥀 سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی ، این برات میمونه؛ از این پستها و درجهها چیزی در نمیاد!
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
@mahman11
داشت با قمقمه اش وضو میگرفت.
گفتم:بی تجربه لازم میشه ...
شایدیکی دو روز بی آب بشیم…
گفت:لازمم نمیشه مسافرم…
عملیات که تموم شد دیدم رفته بود مسافرت...
@mahman11
📞 از سیدمصطفی به ملت ایران :⁉️
مـا دستمـان
از این دنیا ڪوتاه است،
تا جایی ڪه شما می توانید
براے حفظ وحـــــدت و
سرافرازی حزبالله کوشش نمایید ...
#شهیـد_غواص
#سیدمصطفی_خاتمیان🌷
#شهادت_والفجر۸
@mahman11
لحظه ای باشهدا🌹
🌹یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم: منصور جان، مگه جا قحطیه که میآی میایستی وسط بچهها نماز میخونی؟
خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.
🌹تسبیح را برداشت و همان طور که میچرخاندش، گفت: این کار فلسفه داره. من جلوی اینها نماز میایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن.مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشان بگم بیایین نماز بخونین!؟
🌹قرآن هم که میخواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضانها بعد از سحر کنار بچهها مینشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن میخواند. همه دورش جمع میشدیم. من هم قرآن دستم میگرفتم و خط به خط با او میخواندم.
🔹️ اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. میگفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم.
#سرتیپ_منصور_ستاری🌷
@mahman11
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩸 سلام بر آن کس
که خونش،
در راه حسین (ع)
بر زمین ریخت...
#شهید_ابومهدی_المهندس
#حسین_رمز_جاودانگی
@mahman11
#زندگی_نامه_
زندگی نامه شهید محمد معماریان
#قسمت_پنجم
حالا محمد يك دلمشغولي مهمتر پيدا كرده بود. تا كارهايش در خانه و خياطي تمام ميشد، ميرفت مسجد و پايگاه. بزرگترها هم به او محبت خاص پيدا كرده بودند. هر وقت ميرفتند گشت و اردو و تمرينات نظامي و... محمد را هم با خودشان ميبردند و اين باعث ميشد كه جسم و روح محمد روزبهروز بيشتر رشد كند و پرورش يابد. پدر محمد هم مدام جبهه بود و در ستاد پشتيباني مشغول كارهاي بنايي و ساخت و سازهاي مورد نياز رزمندگان بود. محمد تازه وارد سيزده سالگي شده بود كه با پدر راهي منطقة سومار شدند. آنجا داشتند براي رزمندگان تنور نان درست ميكردند. هرچند قبل از آنكه تنور نان داغي براي رزمندهها درست كند، عراقيها بمببارانش كردند و داغ نان گرم را به دل همه گذاشتند. آن جبهه رفتن و ديدنها و شنيدنها براي محمد خيلي شيرين و پردرس بود و البته فتح بابي شد براي او. حالا ديگر نميشد محمد را در شهر نگهداشت. جبهه شده بود خانة اول و دومش. ميرفت و ميآمد. . .
#رفقای_شهدا
#مقاومت_رمز_پیروزی
#یا_حسن_ع
ادامه دارد..
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 روایت #شهیدمصطفیصدرزاده از اقامه نماز اول وقت روبروی دشمنان تکفیری در میدان نبرد
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 کجا داری میری؟
إن شاألله کربلا...
مرغ دلم هواتو کرده
هوای کربلات ، کرده
زوار اربعین
التماس دعا
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#اربعین_نایب_الشهدا
@mahman11
21.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وادی السلام مزارهادی ذوالفقاری شهید سامراء
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@mahman11
🥀 در مشكلات است كه انسانها آزمایش میشوند. صبر پیشه كنید كه دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
🥀 هر چه كه میكشیم و هر چه كه بر سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
#شهید_حسین_خرازی
@mahman11