eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.2هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
7.3هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 برای حفظ مرزها و استقلال وطن... 🌹سروها بر زمین افتادند.... 🌹تا پرچم عزیز تا ابد برافراشته بماند . . . دوران .... و در این اوضاع آشفته جنگ رسانه ای، آن جوان بی تجربه و خام و ناآگاه از پیشینه تاریخی خود، عقل و دین در گرو دشمنان (فضای مجازی، منوتو، اینترنشنال و ....) نهاده و گفته بدخواهان را بر زبان می آورد. چپاولگران بین المللی خواب بازگشت دوباره را در سر می پرورانند و برای مرزهای آینده میهن نقشه می کشند...برای آنها، ایران تکه تکه شده، به مراتب از یک و مقتدر مطلوبتر است.... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋🕸🕷 چنددقیقه از رفتن لیلا میگذشت که صدای ابوعمر راشنیدم که ازقدوبالای لیلا تعریف میکرد واورا باعناوینی میخواند که ازشنیدنش چندشم میشد...خدایا چه کنم؟؟نمیدانستم این پیرمردهرزه اینقدرحیوان صفت است که تا زن وبچه هایش در راپشت سرشان بستند او برای التیام هوسهایش دست به کارشود,انگار لحظه شماری میکرد تا خانواده اش بروند وانوقت به هدف پلیدش برسدواین صدای لیلا بود اری صدای التماس وخواهشش بلند شد:نه نه عمو ,جان بچه هایت عمو به من دست نزن.... ابوعمر:لیلای زیبا....توکنیز منی دخترک...من عموی تونیستم....تو باید تسلیم من شوی..وظیفه ات این است. دوباره اشکهایم جاری شد اخربه چه گناهی؟؟به خدا لیلا کشش اینهمه بلا راندارد...خدااااا وکم کم صدای التماسهای لیلا, تبدیل به فریادهای دلخراش شد و فریاد ابوعمروناسزا گفتن های این حیوان پست وخبیث کل خانه راگرفته بود. نمیدانستم چه کنم؟درقفل بود ,باید کاری میکردم...خدایا چه کنم؟؟دست پاچه بودم,فکرم کارنمیکرد... دوباره صدای گریه...و صدای مشت ولگد ابوعمر که حتما بربدن نحیف ورنجورلیلا فرود میامد واینبار لیلا مرا صدا میزد وکمک میخواست...سلماااا.....سلماااا.. خدایا چه کنم؟؟ آهان ,یافتم....باید ازاول همین کار رامیکردم. باسرعت خودم را به حیاط رساندم. پایم به جاکفشی جلوی در گرفت وبا سربه زمین خوردم. اه چه وقت زمین خوردن بود,دست به دیوار گرفتم بی توجه به درد پایم ,بلندشدم,وای من چرا زودتر به فکرم نرسید...لعنت به من.....اگر ابوعمر اسیبی به لیلایم بزند.... ادامه دارد... @mahman11
🌹برای من گریه نکنید من درحالی وصیت نامه می‌نویسم که ممکن است تا صبح روز دیگر در این دنیا نباشم. فرمان رهبرم را مو به مو اجرا می‌کنم و یک قدم از خدا و ولایت‌ فقیه دور نخواهم شد. از شما می‌خواهم که برای فرج امام زمان(عج) و سلامتی امام دعا کنید. هرگاه به یاد من افتادید بجای گریه کردن برای من، برای علی اکبر امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) گریه کنید. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 💢خدا ڪند ڪہ ڪسے حالتش چو ما نشود 🔺ز دام خال سیاهش ڪسے رها نشود خدا ڪند ڪہ نیفتد ڪسی ز چشم نگار بہ نزد یار چو ما پسٺ و بے بها نشود جواب نالہ ے ما را نمےدهد "دلبر" خدا ڪند ڪہ ڪسےتحبس الدعا نشود ✨صبحت بخیر همه ی دنیای من @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعري که آيت الله بهجت در اواخر عمرشان زمزمه مي کردند: با کدام آبرويي روز شمارش باشيم؟ عصرها منتظر صبح بهارش باشيم؟ سال ها منتظر سيصد و اندي مرد است آنقدر مرد نبوديم که يارش باشيم... گيرم امروز به ما اذن ملاقاتي داد مرکبي نيست که راهي ديارش باشيم سال ها در پي کار دل ما افتاده يادمان رفت کمي در پي کارش باشيم ما چرا؟ خوبترين ها به فداي قدمش حيف او نيست که ما ميثم دارش باشيم؟ اگر آمد خبر رفتن ما را بدهيد به گمانم که بنا نيست کنارش باشيم اللهم عجل لوليک الفرج @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوشا آنان که در راه رفاقت رفیق با وفا بودند و رفتند ... 🌷 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 سادگی و توقع نداشتن فرماندهان جنگ و رزمندگان ، طبق روایت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی... 🔹 کلمه رایج کلمه سردار و سرهنگ نبود کلمه رایج کلمه‌ی «برادر» بود... ◇ حقوق فرمانده سپاه و حقوق رزمنده عادی هر دو به یک اندازه بود. ◇ حال...چه اتفاقی افتاده ؟! فرسنگ‌ها فاصله هست با آن خوی و منش رزمندگان در زمان جنگ... ❓براستی ما را چه شده است...؟!! @mahman11
👓 امام صحبتی دارند که آن را نوشته‌ام و همیشه آن را توی جیب خودم دارم : هر کس که بیشتر برای خدا کار کرد بیشتر باید فحش بشنود. و شما پاسدارها، چون بیشتر برای خدا کار کردید، بیشتر فحش شنیدید و می‌شنوید. ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم؛ برای تحمّل تهمت و افتراء و دروغ ؛ چون ما اگر تحمّل نکنیم ، باید میدان را خالی کنیم ... @mahman11
●براي او نيازهاي جسمي اش مهم نبود. آنچه برايش مهم بود تلاش و خدمت بود. برخوردش با همه طوري بود كه از دستش رنجيده نمي شدند. در سخت ترين شرايط اقتصادي تلاش مي كرد كه نيازهاي رزمندگان را برطرف سازد. ●هر وقت پشتيباني عملياتي را بر عهده مي گرفت، رزمندگان با مشكلات مواجه نمي شدند، چون در كارهايش برنامه ريزي داشت. تمام مناطق غرب و جنوب و صحنه‌هاي نبرد حسن را ميشناختند، چون تمام شب و روز او در جبهه ها ميگذشت. ●اكثراً روزه بود، مخصوصاً روزهاي دوشنبه و پنج شنبه . در دماي 47 درجه اهواز جهت خودسازي روزه مي گرفت. با اين حال براي رزمنده هاصبحانه درست میکرد و میگفت :ثوابش بر اين است كه خودم صبحانه را درست کنم ، او با كمترين غذا افطار مي كرد. ●حسن اعتقاد به تجملات نداشت و دنيا طلب نبود . هميشه منزل او مهمان بود. او به حلال و حرام توجه داشت. 📎جانشین لجستیک سپاه 🌷 @mahman11
📌 شهیدی که آیت الله موسوی عارف او را مجسمه تقوا معرفی کرد 🔷️ شهید عبدالمهدی مغفوری تاریخ ولادت پنجم بهمن سال ۱۳۳۵ در کرمان به دنیا آمد و در تاریخ پنجم دی ماه سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید. ◇ به عشق امام زمان عجل الله نامش را عبدالمهدی گذاشتند. 🔹نوزاد بود سخت مریض شد به ابوالفضل علیه السلام متوسل شدند بهبود یافت. ◇ نیمه های شب بیدار می شد وضو می گرفت و نماز شب می خواند. 🔹از ۱۲ سالگی اذان دعای سحر و ادعیه و قرآن می‌خواند دوستانش به او عبدالله می گفتند. 🔸از اولین کسانی بود که با شنیدن نام امام خمینی ره صلوات می فرستاد. 🔹با پیروزی انقلاب به عضویت سپاه درآمد و به کردستان اعزام شد. 🔸مسئول روابط عمومی سپاه کرمان سپاه زرند و فرماندهی سپاه سیرجان و واحد بسیج استان کرمان و جانشین ستاد لشکر ۴۱ ثارالله را به عهده داشت. ◇ چندین بار به جبهه عزیمت و مجروح و شیمیایی شد. 🔸آیت الله سید کمال موسوی عارف به او لقب مجسمه تقوا داده بود. 🔹در همه حال و در هر شرایطی اذان می گفت وهنگام تشییع و دفنش موقع اذان بود برخی صدای اذانش را از تابوت شنیدند. 🔹در نماز خضوع و خشوع ویژه ای داشت در جلسه استانداری صندلی را کنار زد و به نماز ایستاد. 🔸هر کاری را با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ شروع و با الْحَمْدُ للّهِ تمام می کرد. 🔹دوستان و همکاران را مؤمن خطاب می کرد و در حضور او غیبت ممنوع و با ادب تذکر می داد. @mahman11
📌 نگاه ویژه حاج قاسم به دعا برای شهادت 🔷️ از حاج قاسم پرسیدند : بهترین دعا چیست؟ گفت : شهـٰادٺ‌! ◇ گفتند: «خب عاقبت بخیری که بهتر است» ◇ حاج قاسم گفت :«ممکن است کسی عاقبت بخیر شود ولی شهید نشود؛ ولی کسی که شهید بشود حتما عاقبت بخیر هم میشود!» @mahman11
📌 مراسم تشییع پیکر سردار شهید محمد علی عطایی (شورچه) اعلام شد ‌ 🔷️ سرهنگ اله دانه فرمانده سپاه کنگاور : پیکر پاک و مطهر سردار شهید مدافع حرم دکتر محمد علی عطایی شورچه روز چهارشنبه راس ساعت ۹:۳۰ صبح از میدان امام (ره) تا گلزاری شهدای کنگاور تشییع خواهد شد . ◇ از عموم مردم شهید پرور ، اقشار مختلف و مسئولین دعوت بعمل می آید به پاس قدردانی از مقام شامخ این شهید والامقام در این مراسم شرکت فرمایند . @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: شهید جلال افشار در تابستان 1335 در خانواده ای مذهبی در اصفهان به دنیا آمد. پسری با اخلاقیات عالی که دوران دبستان را به خوبی به پایان رساند و در همان سن حدود ده سوره را حفظ نمود. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را طی کرده بود که پدرش فوت کرد و تأمین مخارج خانه به عهده جلال و برادر بزرگش افتاد . از طریق نصب پرده کرکره هزینه زندگی را تامین می کرد و با توجه به وضع معیشتی خود به خانواده های بی بضاعت اصفهان نیز سر می زد و به آنها کمک می نمود. در اواخر سال 1353 وارد مدرسه علمیه حقانی قم شد و با بزرگانی چون آیـت ا…بهاءالدینی ارتباطی نزدیک داشت و در تظاهرات، تکثیر و پخش اعلامیه امام فعال بود . بعد از پیروزی انقلاب از عناصر اولیه کمیته دفاع شهری شد و پس از آن استاد اخلاق آموزش 15 خرداد بود و به کردستان رفت و کارش آغاز شد. سپس به سمیرم پارنا اعزام شد و بعد از آن راهی جبهه جنوب شد و در عملیات رمضان شرکت کرد . وی هنگام ظهر برای اذان به بالای تپه ای برای گفتن اذان می رود که ناگهان صدای گلوله توپ آمد و لحظه ای بعد جلال در حالی که ترکش پهلوی او را شکافته بود در تاریخ 24 تیر 1361 همزمان با 23 رمضان به رسید.🌷 🥀فرازهایی از 🌷🌷💔😔 خداوندا می دانی که من بسیار گناه کردهام اما از گناه بیزارم آنگاه که نافرمانی و ناسپاسی تو را انجام دادم. خداوندا به بندگانت چه بگویم که هرکدامشان کتاب بزرگی هستند از اندرز و پند با این حال با زبان قاصرم می گویم که ای امت بپاخاسته قیام خود را حفظ کنید تا قائم دین حق فرزند امیر مؤمنین،حجت الله الاعظم بیاید و پرچم توحید را بر فراز قلههای جهان به اهتزاز در آورد. نیت ها را خالص کنید که شرک ظلم است. خودپرستی و خودمحوریها را کنار بگذارید و به اسلام و قرآن بیندیشید… مسئولین محترم مملکت هرکس را متناسب با ظرفیتش به کارهای اجرایی بگمارند به فرهنگ جامعه بیش از هر چیز توجه شود به سپاه این بازوی امام (ره) بیش از پیش برسید و بر رشد معنوی و فرهنگی آن بیشتر تکیه کنید و بالاخره بنگرید که قرآن مکتوب و قرآن ناطق چه می گویند و برای اجرای مضامینشان آستین ها را بالا بزنید و گام هایتان را استوارتر بردارید. بدانید تا کفر است اسلام در جنگ و ستیز با آن است و اگر روزی با وجود کفر مبارزه در انقلاب کنار گذاشته شد، انقلاب از مسیرش خارج گشته است… خدایا تمام دوستانم عاشقانه به سوی تو پر کشیدند و من بی ثمر مانده ام ! خجالت می کشم با تو سخن بگویم ،اما راًفت ومهربانی تو مرا به اینجا کشانده است آخر تو به من همه چیز داده ای ومن برای تو کاری نکرده ام. خدایا نمی دانم چگونه از بندگانت عذر خواهی کنم ؟آیا آنان عذر مرا می پذیرند ؟ آخر آنان گمان می کردند من بنده صالح تو هستم و به همین منوال مرا شرمنده ساختند . اگر حال مرا بنگرند چه می گویند؟ خدایا تو که ظاهرم را نیکو ساختی خباثت باطنم را اصلاح کن . خدایا به بندگانت چه بگویم که هر کدامشان کتاب بزرگی هستند از اندرز و پند. با این حال با زبان قاصر خود می گویم :ای امت بپا خواسته ،قیام خود را حفظ کنید تا قاِِئم دین حق ،فرزند امیرالمومنین(علیه السلام) حجت الله الاعظم (عج الله ) بیاید و پرچم توحید را بر فراز قله های جهان به اهتزاز در آورد . به نصیحت ها ،پند هاو فریاد های نائب بر حقش ، این پیرمرد موحد که قلبش برای اسلام می تپد ،گوش فرا دهیدو مو به مو اجرا کنید تا رضایت خدا حاصل شود . مسؤلان محترم مملکت هر کس به تناسب با ظرفیتش به کارهای اجرایی بگمارند ،به فرهنگ جامعه بیش از هر چیز توجه شود به سپاه این بازوی مسلح امام بیش ازیش برسید و بر رشد معنوی فرهنگی آن بیشتر تکیه کنید .🌷 @mahman11
!!! … آیت الله بهاء‌الدینی وقتی وارد جلسه شدند فرمودند: در بین شما یکی از سربازان امام زمان(عج) هست و به زودی از میان شما می‌رود. بعد‌ها که جلال افشار شهید شد عکسش را بردند خدمت آقا، آیت الله بهاء الدینی بی‌اختیار گریه کردند، طوریکه شبنم اشکهایشان از گونه سرازیر می‌شد و روی عکس جلال می‌افتاد و بعد فرمودند: امام زمان(عج) از من یک سرباز می‌خواستند، من هم آقای افشار را معرفی کردم. اشک من اشک شوق است، ‌ایشان جلال ” ذاکر قریب البکاء” است. حجت الاسلام و المسلمین جلال افشار نام شهید بزرگ مقامیست که ذکرش همیشه این بود: دنیا ارزش ندارد به خاطرش آخرتمان را خراب کنیم.آخرش همه ما را می‌گذارند در یک وجب جا، آنجاست که باید جواب یک ذره مال حرام را بدهیم. نزدیکان جلال افشار می‌گویند: دست و بالش تنگ بود،‌ دارائیش از مال دنیا فقط یک موتور بود که همیشه خدا هم دست‌هایش روغنی بود و تعمیرش می‌کرد، ‌سوار موتور می‌شد و می‌رفت قبض‌های حقوق یتیمان را توزیع می‌کرد. 🌷جلال افشار در گوشه‌ای از 🥀💔😔 برای ما می‌گوید: ای امت به پا خواسته قیام خود را حفظ کنید تا قائم این حق حجت الله الاعظم بیاید و پرچم توحید را بر فراز قله‌های جهان به اهتزاز در آورد. و این شعر یادگاری از راز و نیاز های عاشقانه جلال هنگام دعای توسل خواندن با امام زمان(عج) است: بیا بیا که سوختم ز هجر روی ماه تو بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو اگر نیست باورت بیا که رو برو کنم بدان امید زنده‌ام که باشم از سپاه تو دلخوشی استاد !! در سه جمعه پیاپی که در منزل بنده محضرشان بودم این مطلب را فرمودند. روزی ابتدا به ساکن فرمودند: « فلانی! قضیه قائم مقامی سر نمی گیرد. کسی که ما دلخوش به او هستیم، آقای خامنه ای است. » بنده هم عرض کردم: بله آقا، و رفتم برای اینکه چای خدمت آقا بیاورم فرموده ایشان را یادداشت کردم. هفته بعد روز جمعه حدود ساعت ده صبح فرمودند: « همانطور که ما به شما گفتیم اینها می خواهند کاری کنند، اما موفق نمی شوند دلخوشی ما به آقای خامنه ای است. » عرض کردم، بله آقا و بلند شدم رفتم یادداشت کردم و برگشتم. هفته سوم باز به همین مضامین درباره آینده مطلبی فرمودند، من نگاهی به چشمهای آقا کردم، آقا فرمود: « چه باید کرد؟ شما تعجب می کنی؟ اما دید ما این است. » ! اي امت بپاخاسته قيام خود را حفظ کنيد تا قائم دين حق فرزند امير ‌مؤمنين،‌ حجت ‌الله الاعظم بيايد و پرچم توحيد را بر فراز قله‌ هاي جهان به اهتزاز در آورد. نيت ها را خالص کنيد که شرک ظلم است. خود‌پرستي و خود‌محوري‌ ها را کنار بگذاريد و به اسلام و قرآن بينديشيد... مسئولين محترم مملکت هرکس را متناسب با ظرفيتش به کار‌هاي اجرايي بگمارند به فرهنگ جامعه بيش ‌از هر چيز توجه شود به سپاه اين بازوي امام (ره) بيش ‌از پيش برسيد و بر رشد معنوي و فرهنگي آن بيشتر تکيه کنيد و بالاخره بنگريد که قرآن مکتوب و قرآن ناطق چه مي ‌گويند و براي اجراي مضامينشان آستين ‌ها را بالا بزنيد و گام ‌هايتان را استوار‌تر برداريد. بدانيد تا کفر است اسلام در جنگ و ستيز با آن است و اگر روزي با وجود کفر مبارزه در انقلاب کنار گذاشته شد، انقلاب از مسيرش خارج گشته است... من جا مانده‌ام! دارم مي‌سوزم! جلال با حالتي غمگين در گوشه‌اي زانوي‌ غم بغل گرفته بود پرسيدم اتفاقي افتاده؟ گفت ديشب در پادگان مشغول قدم زدن بودم که صداي گريه‌اي در پشت يکي از اين ساختمان‌‌ها شنيدم. نزديک‌تر رفتم پيرمرد سالخورده‌اي در گوشه‌اي نشسته و زار زار ميگريست کنارش رفتم و از او دلجويي کردم. بي‌اختيار گريه‌ام گرفت علت ناراحتي‌اش را پرسيدم پيرمرد گفت:«امشب شب چهلم پسر شهيدم است چون مرخصي‌ها لغو شده نتوانستم در مراسمش شرکت کنم حالا که ديدم همه خواب هستند آمدم اينجا و در تنهاي برايش مراسم ختم برپا کردم». جلال ساکت شدو بعد ادامه داد:«عظمت اين صحنه مرا به‌ياد حبيب‌بن‌مظاهر انداخت و از اينکه قافله رفت و من جا مانده‌ام دارم مي‌سوزم تا کي براي اين بسيجي‌ها حرف بزنم آنها بروند و شهيد شوند و من جا بمانم».   یک چشمه از جلال جلال مي‌گفت: «خدا مگذاشت در مقابل نيازمندان بي آبرو شويم نااميد شويم فکر کرديم همه راه‌ها به ‌رويمان بسته است به يک‌باره از جايي برايمان کمک رسيد. آن‌وقت فهميديم که تنها نيستيم و يکي هست که ما را زير نظر دارد و به کمکمان بيايد». براستي که خدا هيچ‌گاه بندگان مخلصش را تنها نخواهد گذاشت. ✨❤🌹 @mahman11