بیا دست به #آسمان ببریم و کمی #دعا کنیم ؛
برای آرزوهایی که داریم ، برای حالِ خوبی که #آرزو داریم و برای دردهایی که برای کشیدنشان طاقتی نداریم !
بیا دعا کنیم که آسمانِ دلِ این مردم، میزبانِ رنگین کمانِ همدلی شود و لب هایشان همیشه بخندد ، پروانه های اعتماد، روی گلهای دوستی بنشینند و درختانِ تحول، جوانه بزنند .
دعا کنیم که آدم ها هر روز مهربان تر شوند ودر مقابل تفاوت های هم، صبور تر...
بیا برای حالِ خوبِ جهانمان کمی دعا کنیم که #خدا آماده است برای شنیدن، جهان آماده است برای تغییر و انرژی های خوب ، آماده اند برای معجزه.
#شبتون_بخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻السلام علیک یا صاحب الزمان🌻
سَر شد به شوق وصل تو فصل جوانیَم
هرگز نمی شود که از این در برانیَم
یابن الحسن برای تو بیدار می شوم
روزت بخیر ای همه ی زندگانیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
داستانی از شهدا برای مدیران امروز
یکی از کارمندان شهرداری ارومیه می گفت:تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم.
از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم.
یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان.
رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟
گفتم :کار
گفت : فردا بیا سرکار
باورم نمی شد
فردا رفتم مشغول شدم .
بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد شهردار بود.
چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشسته شده بود من جای اون مشغول شدم.
شش ماه بعد جناب شهردار استعفاء کرد و رفت جبهه.
بعد از اینکه در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت :توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق جناب شهردار کسر و پرداخت می شد. یعنی از حقوق شهید باکری،
این درخواست خود شهید بود.
کجایند مردان بی ادعا...