eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.1هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
8.2هزار ویدیو
276 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
🏮عشق يعنى اشك توبه در قنوت 🏮خواندنش با نام غفار الذنوب 🏮عشق يعنےچشمها هم در ركوع 🏮شرمگين از نام ستار العيوب 🏮عشق يعنے سر سجود و دل سجود 🏮ذكر يا رب يا رب از عمق وجود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴:ایام انقلاب🌴 🌸راوی:امیر ربیعی ابراهيم از دوران کودکي عشق و ارادت خاصي به (امام خميني ره)داشت. هر چه بزرگتر ميشــد اين علاقه نيز بيشتر ميشد. تا اينکه در سالهاي قبل از انقلاب به اوج خود رسيد. در ســال 1356 بود. هنوز خبري از درگيري ها و مسائل انقلاب نبود. صبح جمعه از جلسه اي مذهبي در ميدان ژاله (شهدا)به سمت خانه بر ميگشتيم. از ميدان دور نشــده بوديم که چند نفر از دوستان به ما ملحق شدند. ابراهيم شروع کرد براي ما از امام خميني (ره)تعريف کردن. بعد هم با صداي بلند فرياد زد: ((درود بر خميني)) ما هم به دنبال او ادامه داديم. چند نفر ديگر نيز با ما همراهي کردند. تا نزديک چهارراه شمس شعار داديم وحركت كرديم. دقايقي بعد چندين ماشين پليس به سمت ما آمد. ابراهيم سريع بچه ها را متفرق کرد. در کوچه ها پخش شديم. دو هفته گذشت. از همان جلسه صبح جمعه بيرون آمديم. ابراهيم درگوشه ميدان جلوي سينما ايستاد. بعد فرياد زد: درود بر خميني و ما ادامه داديم. جمعيت که از جلسه خارج ميشد همراه ما تکرار ميکرد. صحنه جالبي ايجاد شده بود. دقايقي بعد، قبل از اينکه مأمورها برسند ابراهيم جمعيت را متفرق کرد. بعد با هم سوار تاکسي شديم و به سمت ميدان خراسان حرکت کرديم. دو تا چهار راه جلوتر يکدفعه متوجه شــدم جلوي ماشــينها را ميگيرند و مســافران را تک تک بررسي ميکنند. چندين ماشــين ساواک و حدود 10مأمور در اطراف خيابان ايســتاده بودند. چهره مأموري که داخل ماشينها را نگاه ميکرد آشنا بود. او در ميدان همراه مردم بود! به ابراهيم اشاره کردم. متوجه ماجرا شد. قبل از اينکه به تاکسي ما برسند در را باز کرد و سريع به سمت پياده رو دويد. مأمور وسط خيابان يكدفعه سرش را بالا گرفت. ابراهيم را ديد و فرياد زد: خودشه خودشه، بگيرش... مأمورهــا دنبال ابراهيم دويدنــد. ابراهيم رفت داخل کوچــه، آنها هم به دنبالش بودند. حواس مأمورها که حســابي پرت شد کرايه را دادم. از ماشين خارج شدم. به آن سوي خيابان رفتم و راهم رو ادامه دادم... ظهر بود که آمدم خانه. از ابراهيم خبري نداشتم. تا شب هم هيچ خبري از ابراهيم نبود. به چند نفر از رفقا هم زنگ زدم. آنها هم خبري نداشتند. خيلي نگران بودم. ســاعت حدود يازده شب بود. داخل حياط نشسته بودم. يکدفعه صدائي از توي کوچه شنيدم...... 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 مےرسـد از راه باید چشـم را دریـا ڪنـم در دلم باید برایـش خیمہ اے بر پا ڪنم سخت دلتنگم،بگو ماه دل آرایـم ڪجاسـت؟ باید آخر یـوسـف گمگشتـہ را پیدا ڪنم... ❤️✨ ارواحنا فداه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃❤️🍃 سلام امام زمانم مهدی فاطمه 🤚✨ سلام مولای من، مهدی جان 🤚🌱 سلامی از ذره به خورشید ... سلامی از فرش به عرش ... سلامی از قفس به پرواز ... سلامی از التهاب به آرامش ... سلامی از طوفان به ساحل ... سلامی از درد به طبیب ... سلامی از رنج به نجات ... ارواحنا فداه
🌤️هر صبـح با نگاه شما همه ے خوبـی‌ها در مـا طلـوع می‌ڪند نگاهتان را از ما دریــغ مڪـُنید✨ جای‌ شما خالیست‌ 💔 صبح و عاقبتمون شهدایی🕊🌷
●سید همیشه یک قرآن تو جیبی كوچیك داشت و هر وقت كه فرصت می كرد سریع قرآنش رو باز می كرد و می خوند، ●دوستاش می گفتن:هر وقت آماده نماز جماعت می شدیم سید همیشه صف اول نماز بود و وقتی روحانی نداشتیم آقا سید بزرگوار جلو می ایستادن وامام جماعت ما می شدن. ●اگه از مادر سید در مورد رفتارش با والدین سوال کنید، میگه آقا سید مصداق بارز آیه ی شریفه ی : {وبالوالدین احسانا} بود. 🌷
2.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 شهید سلیمانی : ✨ اگر تعلقات خودمان را زیر پا گذاشتیم میتوانیم مثل شهدا خدمت کنیم به این ملت ...
وصیت کرده بود که روی سنگ قبرش فقط این جمله نوشته شود. 🌷✨شهید مدافع حرم
خواب دیدم خواب کربلا را حضرت ازضریح مبارک بیرون آمدوفرمودند: توهم مال این دنیانیستی خودت راصاف کن، اعمالت راصاف کن بیاپیش ما 🌹