7.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹روحت شاد🥀
شاعر عارفمسلک زنده یاد آقاسی
اگر خشم دینی ملایم شود
در این مملکت، غرب حاکم شود
🔰خداروشکر که نیستید این روزها رو ببینید!
@mahman11
⭕️سه شخصیت خاص دیماه
🔹دوازدهم، سیزدهم و چهاردم دیماه، یادآور نام سه شخصیتی است که رهبر معظم انقلاب بهصورت ویژه و پرتکرار از ایشان تجلیل کردند.
🔹دوازدهم دیماه، سالروز ارتحال دانشمندی است که حتی مخالفان سیاسی او، از سفره گسترده علمی او بهره می بردند.
🔹عظمت شخصیت چندبعدی آیتالله #مصباح_یزدی بهخاطر ضعف مفرط دوستان در معرفی و بغض بیپایان دشمنانش هنوز برای بخش بزرگی از جامعه پوشیده است.
🔹سیزدهم دیماه، سالروز شهادت شاگرد اول مکتب امام خامنهای و فرمانده سپاه انسانیت بدون مرز است.
رفتار او مکتب بود چون #حاج_قاسم_سلیمانی حقیقتا نابغه عملکرد جهادی و جذاب در جامعه و جبهه بود.
🔸چهاردهم دیماه، سالروز شهادت کسی بود که رهبر انقلاب او را «دانشمند مؤمن و جهادگر»، «شخصیت ارزشمند»، «کانون امید و ابتکار و نوآوری»، «یکی از فرزندان صالح انقلاب» نامیدند و بارها از او تجلیل کردند.
🔸دکتر سعید #کاظمی_آشتیانی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین دانشمندان غرب آسیا که با توسعه دانش سلولهای بنیادی دست برتر علمی را برای ایران ایجاد کرده بود، در فهرست ترور موساد قرار گرفته بود.
✍️حمیدرضا ابراهیمی
@mahman11
⭕️رونمایی از دستاوردهای جدید نیروی دریایی ارتش
🔹با حضور فرمانده نیروی دریایی ارتش دستاوردهای جدید نیروی دریایی ارتش اعم از سامانه موشک کروز راهبردی طلائیه، سامانه موشک کروز نصیر، اولین بالگرد جنگالی و اولین بالگرد اطلاعاتی رونمایی شد.
@mahman11
16.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 #شهید_عبدالرحمن_رحمانیان
فرماندهی شهیدی که در نخستین روز عملیات کربلای۴ در تاریخ سه دی ۱۳۶۵ در محور اروند به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
✍ #فرازی_از_وصیت_نامه_شهید:
🔹 خداوندا ؛..
یاری ام ده تا از آن کسانی باشم که سرمایه وجودشان را به پیشگاه تو تقدیم داشته و ارزش خویش را باز یافته اند و بر سر بیعت خود استوار و پابرجا ایستادند و بی تزلزل ندای جهت تو را با انتخاب قرب جوارت پاسخ دادند.
◇ توفیقم عطا کن که موضعی بگیرم که موجب خشنودی تو و آمرزش گناهانم و پویای راه آن شهیدانی باشم، که به عشق تو و حیات جاوید در زیر لوای حق و پرچم هدایت، قدم استوار داشته و به دشمن پشت ننموده و بی تزلزل جام گوارای شهادت را نوشیده اند.
◇ بارالها ؛...
یاریم ده که در راه رسیدن به هدفم پابرجا واستوار باشم.
📎 فرماندهٔ گردان خط شکن ابوذر لشگر ۳۳ المهدی
ولادت : ۱۳۴۲ جهرم
شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۳ عملیات کربلای ۴ ، اروند
#شهید_عبدالرحمن_رحمانیان🌷
#سالروز_شهادت
@mahman11
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕ کربلای ۴...
حاج قاسم سلیمانی درباره عملیات کربلای چهار...
@mahman11
#به_بهانه_سالروز_عملیات_کربلای4
این روزها سالروز رشادت، شهامت و شهادت جوانان غیور و شجاع در عملیات کربلای چهار می باشد.
بزرگمردانی که از لحاظ علمی در اوج قله های افتخار بودند و علم خود را با عمل انقلابی پیوند زده و از جای جای ایران عزیز به کربلای جبهه ها مهاجرت کرده و از اموال و اولاد خود گذشتند و برای حفظ اسلام عزیز و انقلاب شکوهمند اسلامی، به دعوت امام و رهبر و ولی امر خویش لبیک گفتند و سعادت حقیقی را در جهاد فی سبیل الله یافتند.
این بسیجیان پرستوهای مهاجری بودند که مصداق آیه شریفه ی قرآن:
«الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم، اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون» شدند.
شادی ارواح طیبه شهدا🕊🌹
#صلوات
@mahman11
🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋🕸🕷
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#قسمت_پنجاه_و_هشت
در که بسته شد,عمادراکه محکم به بغلم چسپیده بود,غرق بوسه کردم،بمیرم برای برادرزجرکشیده ام,بچه باورش نمیشد که منم,ازخوشحالی کلمات نامفهومی ازدهانش درمیامد،چشمم افتادبه فیصل که غرق تماشای ما بود،لبخندی به اوردم وگفتم,فیصل جان دوست داری با عماد رفیق بشی وبازی کنی؟پسرک لبخندی زد وسرش رابه نشانه بله تکان داد،خواستم عماد را زمین بگذارم,اما ازبغل من تکان نخورد,بچه احساس ناامنی میکرد ومن به اوحق میدادم,بعدازمدتها اغوش امنی برای خودش یافته بود
همینجور که عمادبغلم بود,رفتم کوله ام راکه ناریه باخودش,داخل اورده بود,برداشتم وکنار فیصل نشستم وارام ارام عمادرا از بغلم جداکردم وروی زانوهایم نشاندم,یک دست ازلباسهای عماد راکه باخود اورده بودم از داخل کوله دراوردم وبا ناز ونوازش شروع به تعویض لباسها کردم,فیصل چشمش افتاد به دوتا ماشین اسباب بازی داخل کیف ,تا امد بردارد گفتم:نه نه عزیزم,اینها مال عماد است ,از عماد اجازه بگیر اگر اجازه داد بردار,فیصل امد نزدیک عماد وگفت:عماد ,اجازه میدهی یکی رابردارم.
عماد که انگار احساس امنیت میکرد وفهمیده بود اینجا از گزند داعشیها درامان است,لبخندی زد وخودش از روی زانوام بلند شد ویکی از ماشینها را برای خودش ویکی دیگر را به فیصل داد ومشغول بازی باهم شدند.
خداراشکر کردم واز جایم بلندشدم ,چادر رادراوردم ورفتم سمت اشپزخانه تا چیزی بیارم برای خوردن وبه بچه ها بدهم.
چقدر این کانکس جم وجور ودرعین حال زیبا وراحت بود,باخودم فکرمیکردم،دولت داعش را بنا میکنند وبا انواع واقسام امکانات تجهیز مینمایند که اب توی دل مجاهدانش تکان نخورد وباخیال راحت سرببرند وغارت کنند واسیرکنند وبا وحشیگریشان ,اسلام را دین عقب مانده ووحشی به دنیا معرفی کنند,بی شک هدف تمام بانیان وحامیان داعش این است که اسلام هراسی را دردنیا به وجود اورند ,تا دین خدا ازبین برود وشیطان پرستی رواج گیرد....
لیوان شیر باچند خرما به هرکدام ازبچه ها دادم تابخورند،بمیرم برای برادر بینوایم ,نمیدانم این نازدردانه ی بابا که غذایش رافقط برزانوی پدرم میخورد دراین روزهای اسارت چگونه خورده وخوابیده,دوباره اشکهایم روان شد,زود پاکشان کردم,عمادنباید میدید,باید این احساس امنیتی را که تازه بدست اورده,بااشکهای گاه وبیگاهم,از اونگیرم.ذهنم درگیربود,نمیدانستم عاقبتم چه میشود,نمیدانستم چه تصمیم بگیرم,الان که عمادرا دارم,فرارکنم یابمانم؟کجا فرارکنم؟به چه امیدبمانم؟؟؟
امیدوتوکل کردم به خدای خوبم ,همان که دراوج ناامیدی عمادرا دراغوشم انداخت وبرای فراراز فکروخیال به دنیای بچه ها خودم رامیهمان کردم و
کنارشان رفتم ومنم بچه شدم وهمبازی عمادوفیصل گشتم...
ادامه دارد....
@mahman11