#خاطرات_شهید
○بر سر مسائل اخلاقی و مذهبی دینش پافشاری خاصی داشتند از واجبات نماز اول وقت و امربه معروف و نهی از منکر تا انجام مستحبات، هنوز صدای گریه های نیمه شب او و العفوگفتنشان در خانه مان به گوش میرسد.
●رزق و روزی حلال را در مالش رعایت میکرد ، رضا اطاعت و احترام به پدر و مادرشان را بی چون و چرا عمل می نموند ، برای دیگران ارزش و احترامی خاصی قائل بودندکه حتی ایشان با سمتی که داشتند با نیروهای زیر دستشان برخورد صمیمی و پدرانه ایی داشتندکه آنها به او، بمانند پدری دلسوز احترام میگذاشتند
○ولایت مداری و اطاعت از رهبری از نمونه های شاخص خط مشی سیاسی شهید بود. از تبعیض ها و بی عدالتی ها که در بین جامعه اتفاق می افتاد ناراحت میشدند. وقتی دوستانشان در مورد بعضی افراد صاحب منصب و مقام ایرادی میکردند.
●ایشان میگفتند: شما تکلیفتان را چگونه ادا نمودیدکه اینگونه از دیگران انتقاد میکنید! شما وظیفه دینی و اسلامی خود را انجام دهید. انشالله آنها هم تعهد و وظیفه شناسی در قبال مردم را در راس کارهای خود قرار دهند.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
📎فرماندهٔ پدافندهوایی لشگر ۱۰سیدالشهدا
#سردارشهید_رضا_ایزدیار🌷
#سالروز_شهادت
@mahman11
نسیم پنجم شعبان ز راه آمده است
صدای پای بهاران ز راه آمده است
ببین بدون پیمبر بدون جبرئیل
دوباره آیهی قرآن ز راه آمده است...!
#السلام_علیک_یا_سید_الساجدین❣️
#میلاد_امام_سجاد(ع)✨❣️
#مبارڪـباد✨❣️
@mahman11
🌹به یاد شهید #مصطفی_مازح
در سالروز فتوای تاریخی امام خمینی(ره)
مبنیبر ارتداد سلمان رشدی
#فتوای_۲۵بهمن
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆این حجم از رذالت بسیار عجیب است...
❌❌💔❌❌
🔺افتخار سرباز اسرائیلی به کشتن ۵ تا ۱۰ کودک فلسطینی و دهها نفر از مردم غزه
💔💔
#فلسطین
حقوق_بی_بشر
#مرگ_بر_اسراییل
یادمون نره تو این اعیاد ماه #شعبان خیلی ویژهتر دعا کنیم برای مردمان مقتدر و مظلوم فلسطین 🤲🤲🦋🦋
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋
مادرشهید علی قوچانی
از عالم برزخ چه میگوید!!!
😍💔☝️
#شهید_علی_قوچانی
#شهید_مفقودالاثر
۲۴ بهمن سالروز شهادت
@mahman11
🌹با #ولایت تا شهادت🌹:
🦋خانم صفیه گلزاری مادر ۹شهید است
که ساکن جزیره هرمز میباشد..
شهدای این خانواده در عملیاتهای خیبر، فتحالمبین، والفجر۸، کربلای۴، کربلای۵، بوده و آخرین شهید نیز دختر اوست که درجنایت آلسعود در سال۶۴ در حج خونین مکه بهشهادت رسید.....
🙂 اونوقت ما فکر میکنیم برای انقلاب خیلی زحمت کشیدیم..
💔 مادر عزیز ۹ شهید گرانقدر به حق همون شهیدانت حق خودت را برگردن ما ببخش....
@mahman11
"رمان #اسطورهام_باش_مادر💞
#قسمت_چهل_هفتم
احسان به همراه رهایی اش، مقابل زهرا خانم و زینب سادات نشسته بود.
زهرا خانم گفت: بگو مادر! خجالت نکش. غریبه بین ما نیست، راحت باش!
احسان گفت: یک در خواستی دارم از شما! نمیدونم با مطرح شدنش چه فکری درباره من می کنید.
رها گفت: ما قضاوتت نمیکنیم پسرم! بگو
احسان نفس گرفت و پشت هم گفت: شیدا ده روز دیگه میره! دوست دارم در مراسم عقد باشد. لطفا اگه مخالف هستید یا در این مدت نمیشه مراسم گرفت، یا هر دلیل دیگه ای، بگید!
رها گفت: شیدا مادرت هست و حق داری بخوای تو مراسم عقدت باشه
احسان: شیدا رفتار خوبی با زینب خانم نداشت! میدونم...
زینب سادات حرف احسان را قطع کرد: به نظرم بهتر باشد زودتر اقدام کنیم. حالا چون ده روز هستند دلیل نمیشه ما روز آخر مراسم بگیریم.
شاید ایشان روزهای آخر برنامه خاصی داشته باشند.
زهرا خانم گفت: شما خرید ها را انجام بدهید، ما هم به مراسم میرسیم.
وقت رفتن، احسان در کنار زینب سادات ایستاد و با لبخند گفت: ممنون.
زینب سادات پرسید: برای چه؟
احسان گفت: برای همه چیز...
رفت و زینب سادات هم لبخندی زد.
به خواست زینب سادات، مراسم در خانه بود. مهمان ها بیشترشان اقوام خاندان زند بودند.
زینب سادات در آن پیراهن سفید و ساده، با آن چادرزیبا با طرح های محو، آرایش ملایمی که با رو گرفتن ازنامحرمان پنهان شده بود، در کنار احسان نشست. شیدا کنار پسرش ایستاده بود. هر چند راضی به این وصلت نبود، اما آبروداری میکرد. مقابل احسان و زینب سادات ایستاد. نگاه هر دو را که جلب کرد، گفت: امیدوارم خوشبخت باشید. امیدوارم هیچ وقت از انتخابتون پشیمون نشید. امیدوارم همیشه عاشق بمونید. من اگر گفتم نه، پای بدجنسی من نذارید. پسر ها شبیه
پدرها می شن. امیر هم اول خیلی با پدرش فرق داشت اما به مرور تمام
افکار و عقاید و رفتار های پدرش توی اون ظاهر شد. اگر می خوای زنت رو
خوشبخت کنی، مثل پدرت نباش! تفاوت خانواده ها رو ببین! باید خیلی ثابت قدم باشی احسان! صدرا رو ببین و الگو کن! اگر تا سفر بعدی من این زندگی دوام آورد، اون وقت یک کادوی خوب پیش من دارید. اون موقع است که تو عروس من می شی!
بعد صورت احسان و زینب سادات را بوسید و زیر گوش زینب سادات گفت: خوش بخت باش و پسرم رو خوشبخت کن. زندگی با ما براش خوب نبود. تو زندگی خوبی براش بساز! بخاطر مادرت هم متاسفم!
مادرت تنها زن چادری بود که من از ته دل اون رو قبول داشتم.
بعد رفت و به خوش آمد گویی هایش مشغول شد. بالاخره مادر داماد بود!
عاقد آمد! جای خالی آیه در چشمان چند نفر، زیادی پر رنگ بود. زینب سادات تمام جاهای خالی را بغض کرد. بغض کرد برای آیه ای که نبود.
برای ارمیا و سیدمهدی که نبودند! برای حاج علی و فخرالسادات. چقدر جای خالی دارد این جشن! چقدر همه هستند و او نیست. مادر نیست...
پدر نیست...
دست آشنایی روی دستش نشست. ایلیا کنارش روی زمین نشسته بود و دست خواهرش را گرفته بود. او هم بغض داشت و صدایش میلرزید:
داداش احسان! من فقط همین یه دونه خواهر رو دارم! ما را از هم جدا نکنید!
احسان برادرانه نگاهش کرد: من بدون تو خواهرت را نمیخواهم!
چشمکی با لبخندش زد و ادامه داد: من فقط زن نمیخوام، خانواده میخوام! تو و زینب خانم، خانواده من هستید و هیچ وقت از هم جدا نمیشیم!
ایلیا پرسید: حتی اگر از این خونه برید؟
احسان سری به تایید تکان داد: هر جا بریم با هم هستیم!
زینب سادات دلش گرم شد. به همین سادگی..
🌷نویسنده:سنیه منصوری
ادامه رمان
@mahman11
خداوندا!!
پاهایم جرأت عبور از صراط را ندارد،
من آنها را در بین الحرمین
برهنه دواندم،
در سنگرها خمیده جمع کردم
و در دفاع از دینت دویدم،
جهیدم،
خندیدم
و گریستم
افتادم
و بلند شدم....
امید دارم آن جهیدن ها و خزیدن ها و به حُرمت آن حریم ها آنها را ببخشی.
عارفانه
سربازولایت
#حاج_قاسم🌷
#شبتون_شهدایی_
@mahman11
#سلام_امام_زمانم🌸🤚🏻*
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی انتظار
بر دلــم ترســم بمــاند آرزوی وصل یار
تشنه ی دیدار اویـم معصیت مهلت بده
تا بمیــرم در رڪابش بـا تمــام افتخــار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
@mahman11
خدا به صاحب الزمان صبر دهد
زیرا او منتظر ماست !
نه اینکه ما منتظر او باشیم
هنگامی میشود گفت منتظریم ،
كه خود را اصلاح کنیم.
#شهیداحمدمشلب
#صبحتون_شهدایی
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 اُعجوبه ۱۱ سالهای که حاج قاسم تربیت کرد
🔹 گرچه اهل سنت و افغانستانی بود اما، نامش امیرعلی؛ نام پدرش حیدر؛ عاشق امام حسین(ع) و پای ثابت هیئت بود و عاقبت هم مزد زیارتهای مزارحاج قاسم با پای پیاده را، با شهادت گرفت.
◇ این اُعجوبهٔ ۱۱ سالهای که به ظاهر «کودک کار» بود و «ضایعات بازیافتی» جمع میکرد، لقمه میجوید و در دهان پدر بیمار و بدون دندانش میگذاشت.
#شهید_امیرعلی_بامری #شهدای_افغانستانی_کرمان #اربعین_شهدای_کرمان
#روایت_شهدای_کرمان
@mahman11
📌 خاطره فراموشنشدنی #ازدواج یک جانباز
🔹 آنچه برای من یک خاطره فراموش نشدنی است- با اینکه تمام صحنهها چنین است- ازدواج یک دختر جوان با یک پاسدار عزیز است که در #جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود.
◇ آن دختر شجاع با روحی بزرگ و سرشار از صفا و صمیمیت گفت: «حال که نتوانستم به جبهه بروم، بگذار با این ازدواج دیْن خود را به انقلاب و به دینم ادا کرده باشم.»
◇ عظمت روحانی این صحنه و ارزش انسانی و نغمههای الهی آنان را نویسندگان، شاعران، گویندگان، نقاشان، هنرپیشگان، عارفان، فیلسوفان، فقیهان و هر کس را که شماها فرض کنید، نمیتوانند بیان و یا ترسیم کنند.
◇ و فداکاری و خداجویی و معنویت این دختر بزرگ را هیچ کس نمیتواند با معیارهای رایج ارزیابی کند.
📅 امام خمینی(ره) | ۲۵ فروردین ۱۳۶۱
📸 عکس آرشیویی است..
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 پاسدارِ وجودِ انقلاب
🔹️ نماهنگی از بیانات رهبر انقلاب درباره کارهای اساسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
➕ توصیه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی خطاب به نیروهای سپاه
@mahman11
📌 ۲۴ سال ازدواج با یک جانباز قطع نخاع
🔷️ برادر همسر جانبازشهید سید حسین آملی از دوستان سید حسین بود که به شهادت رسید و این خواهر شهید سید حسین را برای ازدواج انتخاب کرد و در اینباره می گوید:
◇ شرایط فیزیکی و قطع نخاعیاش اصلاً اهمیت نداشت و با پذیرفتن خانوادهام که جانبازی را به هیچ وجه مانع ازدواج نمیدانستند.
◇ در سال 74 ازدواج کردیم؛ ازدواجی که امروز 24 سال از عمر عاشقانه آن میگذرد. و سید حسین خرداد ۹۸ آسمانی شد.
🔻 شهید سید حسین آملی در سال 1362 در منطقه مریوان کردستان از ناحیه نخاع آسیب جدی دیده و دو پای وی بر اثر جراحات قطع شد.
@mahman11