🔻آیتالله فاطمینیا رحمة الله علیه:
🔹 عمده چیزی که برزخ را تاریک میکند، حرف زدن پشت سر مردم است؛ غیبت و تهمت و ...
🔹 و از آن طرف، یکی از چیزهایی که برزخ را روشن میکند، گرهگشایی از کار مردم است.
#علما
@mahmobarak
✅داستان کوتاه
✍حکیم ای بزرگ در صحرایی روی شنها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت: «مرا به شاگردی بپذیر!». حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: «کوتاهش کن!». مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد. حکیم گفت: «برو یک سال بعد بیا!»
یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت: «کوتاهش کن!» مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند. حکیم نپذیرفت و گفت: «برو یک سال بعد بیا!»
سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند. مرد این بار گفت: «نمیدانم!» و از حکیم خواهش کرد تا پاسخ را بگوید. حکیم، خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت: «حالا کوتاه شد!!!»
👈 با رشد و پیشرفت تو دیگران خود به خود شکست میخورند.(رشد کن که طاغوت ها وقدرتهای باطل را شکست دهی)
تو رشد کن🌾
#پند
@mahmobarak
بسیاری از ما دوست داریم فرزندانی نیکو و مدیر و مدبر داشته باشیم. که استقلال کافی در تصمیم گیری هم داشته باشند. این مربوط میشه به تربیت دوران طفولیت آنها؛
👌حتما نظر فرزندانتان را در تصمیم گیری های خانوادگی بپرسید.
👈هنگامی که کودک در تصمیم گیری شریک میشود.
✅ حس مهم بودن می كند.
👈و همين باعث شكل گيری شخصیت مستقل و قوی در وی می شود.
زیبا تربیت کنیم...
@mahmarak
هفت یا هشت ساله
بودم،
به سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم.
اون موقع
مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن!
پنج تومن
پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود
با یه تکه کاغذ از لیست سفارش...
میوه و سبزی رو خریدم کل مبلغ شد 35 زار.
*دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک پنج زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوه فروشی خریدم و روبروی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم.*
خونه
که برگشتم مادر گفت مابقی پولو
چکار کردی؟
راستش ترسیدم بگم چکار کردم،
گفتم بقیه پولی نبود... مادر
چیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد منم متوجه اعتراض او نشدم.
*داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور میکردم*
*اما اضطراب نهفته ای آزارم می داد.*
پس فردا
به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم اضطرابم بیشتر شده بود.
که یهو مادر پرسید آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟
گفت:
نه همشیره.
*گفت پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟*
آقای صبوری
که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه توسط من جلو چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا روبه من کرد وگفت :
*آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه.*
دنیا رو سرم
چرخ میخورد اگه حاجی لب باز میکرد و واقعیت رو می گفت
*به خاطر دو گناه مجازات می شدم،*
*یکی دروغ به مادرم یکی هم تهمت به حاج آقاصبوری!*
مادر بیرون مغازه رفت.
اما من داخل بودم.
حاجی روبه من کرد و گفت:
*این دفعه مهمان من!*
*ولی نمی دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه؟!*
*بخدا هنوزم بعد ۴۴ سال لبخندش و پندش یادم هست!*
*بارها باخودم می گم این آدما کجان و چرا نیستن؟*
چرا
تعدادشون کم شده آدمهایی از جنس بلور که نه تحصیلات عالیه امروزی داشتن ونه ادعای خواندن كتاب های روانشناسی و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟
*ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه وآبرویی نریزه...!*
@mahmobarak
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 من خواب نخواهم رفت... بیدارم و میفهمم!
@mahmobarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الله اکبر از قدرت خدای زیبا افرین 👋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درسی از دوران دانش آموزی خلبان شهید عباس بابایی
🔹 یادی کنیم از نوجوانی شهید عباس بابایی، وقتی که سرایدار مدرسهاش را غافلگیر کرد.
هر روز میرفت مدرسه را تمیز می کرد که سرایه دار اخراج نشود 👋
آفرین بر این دگر دوستی؛ ایثار ؛از خود گذشتگی👈 شهید زندگی کن تا شهید شوی🌷
#روز_دانش_آموز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ رمز جهانی شدن و خروج اسلام👆
شیعیان مرتضی علی، به گوش باشید..!
🇵🇸 @Roshangari_ir