eitaa logo
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
1.6هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
125 فایل
✨کاوه:فرزندکردستان ،معجزه انقلاب✨ 🌷امام خامنه ای:"محمود"زمان انقلاب شاگردمابودولی حالااستادماشد🌷 الفتی با خاک پاوه داشتیم🌹 مثل گل محمود کاوه داشتیم🌹 نی نوایی از دم محزون اوست🌹 خاک کردستان رهین خون اوست🌹 ارتباط باادمین کانال👇👇 @fadak335
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه کسی بخواد سرباز امام زمان بشه چه کارایی باید انجام بده؟ چه ویژگی هایی باید داشته باشه؟ وظیفه فرد منتظر چیه؟ 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
مسابقه#خاطرات_جاوید(۱)🌿 #به_سوی_سردشت🍃 1⃣ صبح روز پنجشنبه بود و همراه دیگر دوستان از هوای لطیف ب
مسابقه(۱)🌿 🍃 2⃣ و تعداد معدودی از ما هم انتخاب شده بودیم که به عنوان پشتیبان ایشان همراه شان باشیم.طبیعی بود من که در آموزش تیربار خودی نشان داده بودم مسئولیت قبضه های کالیبر پنجاه را عهده دار شوم و هرکدام از بچه ها هم به فراخور آموزشی که دیده بودند و تخصصی که داشتند تعیین مسئولیت شوند.آن روز و روز بعد،سپاه شده بود محل رفت و آمد و مرکز فرماندهی یک عملیات بزرگ.🍀 هوا هم رو به گرما رفته بود و تقسیم اطاق ها و خوابگاه ها با نیروهای جدید الورود خیلی سخت نبود.صبح روز بعد محبی دعای ندبه را توی سپاه و در حضور نیروهای عملیاتی برگزار کرد.بعد از صبحانه که علاوه بر نان و کره و پنیر هر روز،گردو هم اضافه شده بود،لیوان چای به دست توی حیاط قدم می زدم که درب سپاه باز شد🌱 و سه نفر با لباس شخصی وارد شدند. خیلی به چشمم آشنا بودند و یکی از همه بیش تر.اوّلین بار بود که سروان خویی را در لباس غیرنظامی می دیدم.مثل کسی که گمگشته ای را یافته باشد،دوان دوان به سمتش رفتم و در آغوشش گرفتم.او هم از دیدن من خوشحال شد و من را به همراهش معرفی کرد.رخصتی برای دیدار بیش تر نبود و خویی و همراهانش وارد اطاق فرماندهی شدند.🍃 امیر ملکی تنها کسی بود که راحت تر با او ارتباط برقرار می کردم و او هم عموماً به خواسته هایم جواب مثبت می داد. به طرفش دویدم و تا تنور داغ بود نان را چسباندم.گفتم:"مگه قرار نیست ما هم همراه این ها به عملیات بریم؟" گفت:" خُب آره،قراره برید.چطور؟" گفتم:"با این لباس های کهنه همراه این گردان شیک پوش بریم؟"🌿 ادامه دارد... 📚 📝نویسنده:آقای سید علیرضا میری 🆔@mahmodkaveh
خیر برسانید تا خیر ببینید، و شاید زیباترین تعریفِ انسانیت ‌ همین باشه...
🌼بهترین عمل در ماه مبارک رمضان خواندن دائم سوره ((قل هو الله احد ))و هدیه کردن به امام زمان علیه السلام است. 🌺این کار باعث می شود ثواب هزاران ختم قرآن برای انسان نوشته شود و ثواب هزاران ختم قرآن به حضرت مهدی عجل الله اهدا شود. 🌸و شب قدر حضرت امضای ویژه ای در پرونده مقدرات می فرماید.
🔴 توصیه امام زمان به خواندن دعاي افتتاح 🔵 امام زمان علیه السلام فرمودند : 🌕 دعای افتتاح را در تمام شب های ماه رمضان بخوانید. زیرا فرشته ها به آن گوش میدهند و برای خواننده آن طلب آمرزش میکنند. 📚 صحیفه مهدیه بخش ۵ دعای ۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣سلام امام زمانم❣ ديــدن روی تـو بـر ديـده جـلا مـی‌بـخـشد قـــــدم يـار بـه هــر خـانه صـفا می‌بـخشد بــدتر از درد جــدايی به خدا دردی نيست خــاک پـــــاهای تـــو گـفـتند دوا می‌بخشد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ السلام_علیک_یا_بقیه_الله🌿 🆔@mahmodkaveh
🔹️فقط دعا گویانِ امام مهدی، اهل نجاتند! 💎 امام حسن عسکری علیه السلام: به خدا قسم او(قائم عجل الله فرجه)، غيبتى طولانى خواهد داشت كه هيچ كس در آن نجات نمى‌يابد، مگر كسى كه خداى تعالى او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد؛ و در دعا به تعجيل فرج موفّق سازد. 💎وَ اَللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لاَ يَنْجُو فِيهَا مِنَ اَلْهَلَكَةِ إِلاَّ مَنْ ثَبَّتَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى اَلْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ. 📘کمال الدين، ج ۲، ص ۳۸۴ 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
مسابقه#خاطرات_جاوید(۱)🌿 #به_سوی_سردشت🍃 2⃣ و تعداد معدودی از ما هم انتخاب شده بودیم که به عنوان پ
مسابقه(۱)🌿 🍃 3⃣ قدری چپ چپ نگاهم کرد و با خنده گفت:"ای مشهدی فرصت طلب! باشه عیبی نداره همگی برید انبار یک دست لباس جنگی تحویل بگیرید." قبل از اذان صبح روز دوشنبه تک تک بچه ها را از خواب بیدار کردند و اعلام کردند سریعاً آماده حرکت شویم.شور و حال غریبی بر فضا حاکم شده بود.حس خوب شب های عملیات را دوباره در وجودم احساس می کردم.🍃 تاکنون تجربه من در کردستان دفاع بود و پدافند و حالا قصد داشتم با گروهی ناشناس به یک عملیات آفندی بروم.تا وضو گرفتم اذان را هم گفتند و هوا هم کم کم رو به روشنایی می رفت.برای چندمین بار کالیبر پنجاه را که عقب تویوتا بسته شده بود بررسی کردم تا از سالم بودنش مطمئن شوم.مومنی و ملکی همراه ما شده بودند.🌿 ولی فرمانده های نیروهای جدید را نه به نام و نه به چهره،نمی شناختم.ولی به تدریج از رفتار آنها و امر و نهی کردنشان می توانستم تشخیصشان بدهم.درباره شهرستان سردشت خیلی شنیده بودم و به عنوان کسی که قبلاً به آن جا رفته بود احساس قرابت خاصی به آن شهر داشتم. تصور این که حدود یک سال این شهر و مردم ستم دیده اش دست شان از همه جا کوتاه است روی ذهنم سنگینی می کرد.🍀 به خوبی می فهمیدم که زندگی در شرایط محاصره چقدر می تواند طاقت فرسا و زجرآور باشد.خواهران و برادرانی که مدت ها از هم دور بودند.مادرهایی که چشم به در دوخته بودند که پاره تنشان از راه برسد و بیمارانی که به دور از طبیب و دارو،با درد و با مرگ پنجه در پنجه بودند.ستون نیروها از سپاه خارج شد و در آن هوای خنک صبحگاهی و به دور از شلوغی روزانه شهر،راهی جادّه سردشت شد.🌱 ادامه دارد... 📚 📝نویسنده:آقای سید علیرضا میری 🆔@mahmodkaveh