eitaa logo
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
1.6هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
125 فایل
✨کاوه:فرزندکردستان ،معجزه انقلاب✨ 🌷امام خامنه ای:"محمود"زمان انقلاب شاگردمابودولی حالااستادماشد🌷 الفتی با خاک پاوه داشتیم🌹 مثل گل محمود کاوه داشتیم🌹 نی نوایی از دم محزون اوست🌹 خاک کردستان رهین خون اوست🌹 ارتباط باادمین کانال👇👇 @fadak335
مشاهده در ایتا
دانلود
🌍گرچه این شهر شلوغ است ولی باور کن 🌹آنچنان جای تو خالیست صدا می پیچد... 💔💔💔 🏷 🏷 🇮🇷
12.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این خانم در سن ۱۴ سالگی دارند کارشناسی ارشد می‌خوانند ، خواهرشان هم نابغه است. اما خوب؛ چون با حجابن نباید دیده بشوند ...⁉️ پس شما منتشر کنید؛ اگر طرفدار حجابید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیداست از آن بالا هم هوایمان را داری ... ❤️ شبتون منور به نور شهدا 🕊🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام زمانم 💚جوابِ سلام، واجب است! لذت شعر به آن است که والا باشد هدف شعر ظهور گل زهـــــرا باشد جان ناقابل ما نذر شما مهدی جان علت هستی ما حضرت مـولا باشد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 چرا بریم زیارت و حج و... به‌جاش بیمارستان و مدرسه بساز 🎙 پاسخ شهید مطهری(ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسابقه (۲)🍃 خیلی ورزیده و باهوش بود.تو این مدت که کردستان بود،تجربه های خوبی به دست آورده بود.کوه های سربه فلک کشیده کردستان،مثل را کمتر به یاد دارد.دشمن شماره یک ضدانقلاب بود.نه تنها کومله و دموکرات به خون او تشنه بودند و برای سرش جایزه تعیین کرده بودند،بلکه فرماندهان عراقی هم برایش حسابی جداگانه باز کرده بودند.🍀 در چنین شرایطی،یک روز صدایم زد و گفت:"حمید!چند لحظه بیا.باهات کار دارم." رفتم.دست کرد تو جیبش،نامه ای بیرون آورد.حکم فرماندهی سپاه سقّز بود.فکر کردم مال خودش است.با خودم گفتم:"حتماً می خواد قول بگیره که پشتش باشم و باهاش کار کنم." حکم را داد دستم،دیدم اسم من توی آن نامه نوشته شده است.نگاهش کردم، پرسیدم:"این حکم چیه؟"🍃 گفت:"حکم فرماندهی سپاه سقّز." مکثی کرد و ادامه داد:"برای تو گرفتمش." گفتم:"حکم فرماندهی سپاه سقّز رو برای من گرفتی؟خودت چی؟" گفت:"از این به بعد،من هم مسئول عملیاتم؛اینم حکمم." مات و مبهوت داشتم نگاهش می کردم. گفت:"از حالا به بعد تو فرمانده ای،منم مسئول عملیات."بی اختیار زدم زیر خنده.🌱 گفتم:"آقا ،تو هم چه کارها می کنی ها! اینجا همه می دونند که از تو شایسته تر و بهتر برای فرماندهی سپاه،کس دیگه ای نیست؛اون وقت تو..." حرفم را قطع کرد و گفت:"مطمئنم کارها خوب پیشرفت می کنه.تو قبول کن،بقیه اش با من." تنها چیزی که نمی توانستم قبول کنم،همین یک مورد بود که او بشود مسئول عملیات و من بشوم فرمانده.آن قدر اصرار کردم تا مجبور شد حکم ها را عوض کند.🌿 پایان این قسمت راوی:حمید خلخالی 📚 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا