سیره عملی سردار شهید ((محمود کاوه))
آخرين بار كه از گردان كمك خواستم ، فرمانده گردان گفت : بچه ها ی سپاه سقز هر كجا كه باشند بايد الان برسند . تنگ غروب ، يك دفعه آتش ريختن ضد انقلاب قطع شد . طولی نكشيد كه هر كدامشان به طرفی فرار كردند ، طوری كه بقيه را خبر كنند ، داد می زدند : چريكهای كاوه! چريكهای كاوه! فرار ضد انقلاب باعث شده بود جان بگيريم و قد راست كنيم . نگاه كردم ، ديدم يك گروه پانزده _ بيست نفره روی ارتفاعات هستند ؛ يك ماشين هم همراهشان بود كه يك دوشيكا روی آن بسته بودند . به محض اينكه گفتم : رفتند طرف سنته ؛ رفتند تعقيب آنها . من هم دنبالشان رفتم ، مسئول گروه به بزرگ روستا گفت : آنها آمدند توی روستای شما ، اسرا را هم آوردند همين جا ، برو بهشان بگو اگر گروگانهارا همين امشب آزاد نشن ، كاوه خودش مي یاد و آن وقت هر چه ديدند از چشم خودشان ديدند ، مامور روستا و چند تا ديگر از اهالی به دست و پا افتادند و گفتند : ما خودمان می ريم با آنها صحبت می كنيم ، فقط شما يك ساعت مهلت بدين . ساعت هفت یا هشت شب بود كه ريش سفيدهای روستا ، اسرا و آنهايی را كه تسليم شده بودند ، آوردند و تحويلمان دادند
@mahmodkaveh
🌼 حاج اســماعیل دولابی(ره):
شُڪر هـر چیزی مناسب
خود آن چیز است:
شڪر پول، ڪمڪ و انفاق به فقیر است
شڪر علم، تعلیم دادن است
شڪر قدرت، گرفتن دست ضعیف است
این ها شڪر نعمـتند.
هدایت شده از شهید مدافع حرم جواد محمدی
من سراغ هر ڪسے رفتم
دلم را زد شڪست...!
غالباً این لحظه ها
مادر به دادم مےرسد...🥀
@javad_mohammady
🇮🇷ڪـانال شهـید جـواد محمـدے🇮🇷
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#سلام_به_مادر_سادات^
هرگاه به هر
امامی سلام دهید
خــــــود آن امام جواب
ســـــــلام تان را میدهـــــد...❣
ولی اگر کسی بگوید:
❣ “السلام علیک یا فاطمه الزهرا”❣
همهی امامان جواب میدهند …
میگویند: چه شده است که این
فرد نام مادرمان را برده است !؟
السلام علیکِ
یا فاطمهُ الزهراء(س)
تا ابد این نکته را انشا کنید
پای این طومار را امضا کنید
هر کجا ماندید در کل امور
رو به سوی حضرت زهرا کنید...
🌹السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)🌹
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّه🌹ِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللَّهِ🌹السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِكَتِه🌹ِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ🌹 مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ🌹
سیره عملی سردار شهید ((محمود کاوه))
هر چه از دور بوق زد و چراغ داد ، نرفتيم كنار ، وقتی ديد ما از رو نمی رويم ، مجبور شد بايستد . گفتم : حتماً بايد امشب بريم سقز ، ماشين گيرمان نيامد ، ما رو با خودتون مي برين ؟ اينطور كه معلوم بود با مسئوليت خودشان از دژباني رد شده بودند . نفر كنار راننده وقتی اصرار ما را ديد ، با خنده گفت : شما چكاره ايد؟ گفتم : بسيجی هستيم ، اشاره كرد و سوار شديم . نقشه ی بزرگی را وسط اتاق پهن كرده بودند ، چند نفر هم نشسته بودند دورش ، يكهو چشمم افتاد به همان دو نفری كه ما رابا ماشين شان تا اينجا آورده بودند ، تا ديدنمان خنديدند . راننده جيپ رو كرد به محمود گفت: آقای كاوه اينها كی ان؟ محمود گفت : اينها دو تا از مربيهای مشهدی هستند كه قبلا سقز بودند ، حالا هم من ازشان خواستم تا خودشون رو برای عمليات برسونند . محمود پرسيد : ببينم آقای كاظمی مگه شما همديگر را می شناسين؟ گفت : بله ، هم من می شناسمشون ، هم حاج آقا بروجردی ، آقای بروجردی رو كرد به كاظمی و گفت : از همون اول حدس زدم كه اينها بايد نيروهای كاوه باشن و گرنه اون طور اصرار نمی كردن برای اومدن
@mahmodkaveh