eitaa logo
محمود معلمی
1.5هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
🔹ارتباط با ادمین: @moallemi110
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام خدمت اعضای محترم کانال اینجانب عرض می کنم مناظره ای غیرمستقیم وباواسطه بین بنده و فرددیگری که از حامیان رضاشاه و دوره پهلوی است انجام شده که توجه اعضای کانال رابه آن جلب می کنم مناسب است برای اطلاع وپاسخ به دروغ ها ی فضای مجازی مطالعه شودعذرخواهی می کنم از طولانی بودن بحث متن مناظره رادرذیل بخوانیدمحمودمعلمی
هدایت شده از خادم الحسین
حکمت آرا: چگونه پادشاهی بود؟ دیکتاتور و ظالم؟ عیاش و خوشگذران؟ یا دمکرات و مردمدار؟ ✅‌ رضاشاه را اگر با عرف امروز بسنجیم، دیکتاتور بود. اما برای درک این مرد باید به دو موضوع دقت کرد: -شرایط جهان در آن دوره -شرایط ایران در آن دوره 🔸 شرایط جهان: -همدوره رضاشاه در شوروی، استالین بود که برای تثبیت قدرت خود بیست میلیون نفر را اعدام کرد. -در همان دوره در کشور ترکیه چند میلیون ارمنی کشتار شدند. -همزمان در ژاپن پانصدهزار دختر از منچوری ربوده شدند. -در ده ها کشور دیگر نیز اوضاع بدتر از این بود.... اگر اینها را بدانیم، در آن شرایط رضاشاه را باید یکی از دموکرات‌ترین سران حکومتهای جهان وقت نامید که بدون کشتار مردم، بدون قتل عام و نسل کشی، به قدرت رسید! 🔸 شرایط ايران: رضاشاه زمانی به قدرت رسید که ايران از لحاظ اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیت ملی در قهقرا به سر می‌برد. -وی زمانی شاه شد که یک سوم از جمعیت کشور در ماجرای قحطی بزرگ، از گرسنگی مرده بودند. -همچنین کشور هیچ درآمدی از نفت و گاز و منابع معدنی نداشت. -مملکت فاقد ارتش، پلیس و هر ارگان حکومتی و نظامی بود. -نیروهای تجزیه‌طلب از خراسان تا گیلان، از آذربایجان تا کردستان و از خوزستان تا بلوچستان با تمام قدرت داعیه جدایی سر داده بودند. اگر او با خشونت این گروها را سرکوب نمی‌کرد، ایرانِ فعلی شامل کشورهای جمهوری سوسیالیستی گیلان، جمهوری دموکرات کردستان، آذربایجان، عربستان (خوزستان) و... می‌شد. به تمام این موارد ملی، اضافه کنید: -بنیان‌گذاری دانشگاه تهران، -تهیه و تصویب نخستین قانون مدنی ایران، -بنیان‌گذاری ثبت اسناد و ثبت احوال و اجباری کردن صدور شناسنامه، -لغو کاپیتولاسیون دوره قاجار برای انگلیس و روسیه، -ملی‌کردن جنگل‌ها و مراتع ایران، -براندازی سیستم خان‌سالاری و تعطیل کردن حرم سرای قجری، ‌-متحدکردن نیروهای نظامی و تشکیل ارتش ایران، -بنیان‌گذاری سیستم بانکی کشور، -بنیان‌گذاری سیستم بیمه در ایران، -ساخت راه‌آهن سراسری، -تغییر تقویم رسمی از تقویم قمری به خورشیدی، و ده‌ها اصلاحات و اقدامات ملی دیگر که باید توجه داشت، با توجه به جو سنتی و مخالفتهای جامعه مذهبی ایران در آن دوره، هرکدام از این اقدامات در نوع خود یک معجزه بود. رضاشاه تنها یکبار تاج گذاری کرد و دیگر هرگز نه تاج نهاد و نه برتخت نشست. وی اولین حاکم ایران پس از اسلام بود که حرم سرا نداشت و در اولین روز سلطنتش حرم سرای بزرگ قاجاری را با ده‌ها زن و دختر تعطیل کرد. در حالی که میتوانست از خزانه مملکت به عیش و نوش بپردازد اما این کار را نکرد. تنها یک سفر خارجه به ترکیه داشت و در تقریبا تمام دوران پادشاهی خود بجای استفاده از تاج و لباس شاهی، یونیفرم نظامی و خدمت بر تن کرد. ✍ بهمن انصاری (پژوهشگر تاریخ) @Roshanfkrane
هدایت شده از خادم الحسین
خلجی حسین احمد: اگر بخواهیم دوران پهلویها را بدون تعصب وبدون هر گونه موضع گیری بررسی کنیم باید اذعان کرد در دوران این پدروپسر بهترین دوره برای سرکوبی فئودالها،وخوانین وکوتاه نمودن دستشان ازسر دهقانان وضعفای جامعه دانست و دوره ی سروری دهقان محسوب کرد.دراین دوره ی تاریخی فاصله ی طبقاتی وجود ندارد، و دوره ای است که رشد اقتصادی ایران دو رقمی است و تورم به کمتر از ۱/است .عدالت آموزشی حاکم است ،اختلاس وجود ندارد ، ایران در اوج قدرت منطقه ای است ، ایرانیان بدون ویزا می توانند به هر نقطه ای ازدنیا سفر کنندهمه ی کشورهای غربی مقروض ایرانندو.......با وجود ضعفهایی در این دوره نقاط مثبت هم باید دیدو جوانب انصاف را رعایت کرد و بهتر است منصف باشیم
هدایت شده از محمود معلمی
ارتش رضا شاه در برابر انگلیسی‌ها که از جنوب وارد کشور شدند و شوروی‌ها که از شمال، تنها در عرض ۲۴ ساعت فروپاشید اما ایران در ۸ سال جنگ نابرابرعراق علیه ایران اسلامی در بر۱ابر تمام دنیا حتی همین انگلیس وامریکا وحدود۴۰کشور که مستقیم‌درجنگ‌ علیه ما بودند ایستاد و حتی یک وجب از خاک کشور را از دست نداد راستی چرادرزمن قاجاریه دردوجنگ ایران و روسیه که به عهدنامه های گلستان وترکمانچای منجرشدبیش از۲برابر سرزمین امروز ایران ازدست رفت چرادرزمان رضاخان بخشی از خاک ایران ازسمت‌افقانستان نیز کوههای آرارات و همچنین اروند رود ازدست ایران جدا شد چرادرزمان محمدرضا استان چهاردهم ایران‌یعنی بحرین از ایران جدا شد چرامبارزین بزرگی همچون شهید مدرس به دست رضاخان قلدر ولی دین به شهادت رسیدند چرارضاخان بافرهنگ ملی و اسلامی ایران ازجمله لباس سنتی ایرانیان ،لباس روحانیت،حجاب خانمها ،مجالس عزاداری امام حسین ندارد دیگر مقابله کرد چرا رضاخان و محمدرضا هردو باکودتا انگلیس وامریکا به حکومت رسیدند آیا بازهم می توان گفت ایران در دوران این پدروپسر کشوری مستقل بوده ؟آیاپیشرفت های ایران درحدود۴۰سال بعدازپیروزی انقلاب اسلامی با بیش از پنجاه سال‌حکومت دیکتاتوری وطایفه ای کودتایی پهلوی وحدود۱۰۰سال دوره‌قاجاریه در حوزه های مختلف ازجمله: نانو،رویان صنایع دفاعی، هوافضا و.....قابل مقایسه است جهت اطلاع‌شما به بخشی ازآنها اشاره می کنم @خلاصه‌ای از جنایات و خیانت‌های رضاخان در روزهای گذشته به واسطه خبرسازی‌ها و شایعات در فضای مجازی رضاشاه از گور خود به وسط میدان کشیده شد و عده‌ای به مدد کمک رسانه‌ای ارگان‌های خبری روباه پیر و شیطان بزرگ از جمله « بی‌بی سی » و « من و تو » به تطهیر پهلوی پرداختند. بی شک عده‌ای درصدد هستند که از هر چیزی برای بر هم ریختن امنیت روانی و اجتماعی جامعه استفاده کنند، همان‌ها که در دی ماه گذشته با سوار شدن بر روی موج اعتراضات به حق مردم به وضعیت معیشتی شعارهایی در حمایت از رضاشاه سردادند این روزها نیز وارد میدان شده و برای دیکتاتور مقبور نوحه سرایی می‌کنند. حافظه تاریخی ملت ایران از سوی این عده اندک بسیار ضعیف پنداشته می‌شود، آنها گمان می‌کنند که مردم مسلمان ایران یا مطالعه نکرده‌اند و یا آنان که سنشان به دوره پهلوی می‌رسد آن دوران را از یاد برده‌اند! عملکرد رضاشاه را می‌توان ملغمه‌ای از استبداد و دیکتاتوری عریان و دین ستیزی آشکار دانست، افرادی که در فضای مجازی برای دیکتاتور پهلوی نوحه سرایی می‌کنند و او را پدر ایران نوین می‌خوانند نیازی به مطالعه کارنامه پهلوی اول نمی‌بینند. در ادامه به بازخوانی گوشه‌ای از این پرونده سراسر سیاهی و نکبت می‌پردازیم. بی سواد فحاش! چنانچه ذکر آن رفت رضاشاه را می‌توان در دو حوزه به بررسی و تحلیل نشست استبدا و دیکتاتوری در دوره سلطنت وی و همچنین دین ستیزی آشکار به امر اربابان خارجی! سوء ظن و بدبینی نسبت به اطرافیان و بی‌حرمتی ، فحاشی و بی‌سوادی از ویژگی‌های شخصیتی رضاخان بود و این ویژگی‌ها در دوره سلطنت نامبرده خود را به عیان نشان داد. نقل است که در یکی از گفت‌وگوهای تیمورتاش با دولت انگلیس بر سر موضوع نفت، شاه به علت طولانی شدن مذاکرات، کنترل اعصاب خود را از دست داده و یک روز غرش کنان وارد جلسه هیئت دولت شده و پرونده نفت را داخل بخاری پرتاب می‌کند. رضاشاه با تکیه بر این تندخویی‌ها به راحتی به فحاشی و رفتارهای لات منشانه می‌پرداخت که البته بخشی از آن ناشی از بی‌سوادی و یا کم سوادی او بود. چنانچه فرزندش محمدرضا پهلوی نیز به موضوع بی‌سوادی پدرش‌اشاره کرده و به نوعی آن را تأیید می‌کند و می‌گوید: «...سختی و مشقت زندگی، از دست دادن پدر در دوران کودکی و نبودن وسیله باعث شد که رضاشاه در ابتدای عمر به مدرسه نرود و خواندن و نوشتن را نیاموزد.» در نظام اقتدارگرای عصر پهلوی، رضاشاه به عنوان عنصر اصلی در ساختار سیاسی کشور و قدرت، به دلیل سوءظن، بدبینی و فحاشی با اطرافیان، بخش مهمی از توان جذب نخبگان را از دست داد. بنابراین تنها پشتیبان حکومت وی محدود به قدرت‌های بیگانه به خصوص انگلیس بود که در نهایت پایان کار وی نیز توسط اراده این کشور رقم خورد. این نوع رویکرد و رفتار سیاسی علاوه ‌بر آنکه بر فضای سیاسی جامعه تأثیرگذار بود در فرهنگ عمومی نیز رواج یافت. دیکتاتوری که مجلس را تحمل نمی‌کرد! در دوره رضاشاه به واسطه تندخویی وی یک دیکتاتوری تمام عیار در کشور حاکم بود ، نه خبری از مجلس و نمایندگان ملت بود و نه اعتراضی از سوی حکومت تحمل می‌شد. از دوره مجلس ششم به بعد، انتخابات بدین شکل صورت می‌گرفت که در ابتدا لیستی شامل افراد مورد اعتماد رضاشاه در اختیار رؤسای شهربانی و فرماندهان لشکر و حکمرانان مناطق مختلف کشور قرار می‌گرفت، این افراد نیز لیست مورد وثوق شاه را به مراکز ارسال می‌کردند. این رویه آنچنان با نظم و دقتی
هدایت شده از محمود معلمی
انجام می‌شد که به صورت یک رویه قانونی درآمده بود و عملا پیش از آنکه رأیی در صندوق انتخابات انداخته شود، نمایندگان شهرهای مختلف تعیین شده بودند. حداقل نتیجه انتصابی بودن این نمایندگان در مجالس دوران رضاشاه این بود که تمامی قوانینی که به مجلس ارسال می‌شد، بدون هیچگونه اختلاف و مخالفتی از سوی نمایندگان تصویب می‌شد. در واقع دوران رضاشاه را باید دوران سلطنت به شیوه‌ای خاص نامید زیرا فرامین شاه در مجلس، بدون هیچگونه مخالفتی به تصویب می‌رسید. به معنایی دیگر، شاه هم نقش تصویب قوانین را بر عهده داشت و هم به اجرای آن مشغول بود. شرایط مجالس در دوران رضاشاه پس از مجلس هفتم به شدت اسفبارتر جلوه کرد زیرا تا پیش از این و به خصوص در مجالس پنجم تا هفتم، نمایندگان راستین ملت همچون آیت‌الله مدرس به دفعات، مخالفت خود را با شیوه حکمرانی، استبداد و تقلبهای گسترده رضاشاه ابراز می‌کردند ولی از دوره هشتم به بعد جای خالی این افراد بیش از پیش در مجلس حس می‌شد و عملا هیچ‌گونه مخالفتی از سوی نمایندگان نسبت به اقدامات و لوایح رضاشاه مطرح نمی‌شد. تمامی این مجالس در فضایی بسیار آرام برگزار می‌شد و به دور از کوچکترین تنش، رسالت خود را بر تصویب کلیه لوایح تحت امر دولت رضاشاهی گذارده بودند. یکی از مباحثی که در مجالس اول تا سوم بسیار مورد چالش قرار می‌گرفت، اعتبارنامه نمایندگان بود. این امر در مجالس هفتم به بعد بدون کوچک‌ترین اختلاف نظر و مخالفتی و با برگزاری حداکثر دو جلسه تأیید می‌شد و نمایندگان منتخب رضاشاه بدون هیچگونه محدودیتی در راستای اهداف و برنامه‌های وی عمل می‌کردند. نکته قابل تأمل اینجاست که پروسه رأی اعتماد دادن به نخست‌وزیر و وزرای انتخابی وی، بدون هیچ تنشی برگزار می‌شد و همواره تمامی وزرای پیشنهادی از سوی نخست‌وزیر که عملا پیشنهاد رضاشاه بود، با رأی بالا از مجلس رأی اعتماد می‌گرفتند و مشغول به کار می‌شدند. در واقع این نمایندگان مجلس بودند که از سوی نخست‌وزیر منتخب رضاشاه انتخاب و تأیید می‌شدند نه بالعکس. نکته دیگری که به قبل از به سلطنت رسیدن رضاخان مربوط می‌شود نوع رفتار وی با مجالس دوره قاجار بود، رضاخان که نتوانسته بود در مدت زمان مجلس چهارم فرمان رئیس‌الوزرایی را از احمدشاه قاجار بگیرد، به واسطه ضعف شاه جوان و ترسی که در وجود این شاه نسبت به رضاخان وجود داشت، در دوران فترت میان مجلس چهارم و پنجم شورای ملی با امضای این پادشاه ضعیف، به سمت رئیس‌الوزرایی برگزیده و به موجب خروج احمدشاه از کشور رسما حاکم ایران شد. این مسئله موجب این امر شد که در آستانه انتخابات مجلس پنجم، بسیاری از دست نشانده‌های نخست‌وزیر جدید در کشور، به واسطه اینکه کنترل انتخابات در اختیار نیروهای نظامی تحت امر رضاشاه بودند به سادگی به مجلس راه یافتند تا در مقابل تعداد اندک اپوزیسیون مجلس، شرایط انتقال حکومت از قاجار به پهلوی را ایجاد کنند. در یک کلام می‌توان گفت مجلس شورای ملی در دوره رضاشاه ملعبه‌ای بیش نبوده و نمایندگان از سوی وی و از روی لیستی که نوشته شده بود انتخاب می‌شدند. از دین شعاری تا دین ستیزی! رضاشاه در ابتدا برای کسب وجهه در راستای دستیابی به سلطنت، تظاهر به اسلام‌گرایی و پایبندی به اسلام را در اعلامیه‌ها و بیانیه‌های خود تکرار می‌کرده است، اما در مرحله عمل و دستیابی به سه گانه سکولاریسم، ناسیونالیسم و اتاتیسم(دولت سالاری) مجبور به پیوند با نخبگانی چون علی اکبر داور می‌شود تا بتواند پروژه تضعیف مذهب و سکولاریسم را به پیش ببرد و خودش را از بند روحانیون و طبقه مذهبی رها سازد. از این روی بود که وی پس از به قدرت رسیدن یک دین ستیزی عریان و آشکار را به نمایش گذاشت و در یکی از گام‌های برنامه دین ستیزانه خود به کشف حجاب پرداخت. رضاشاه از دو اصل اساسی پیروی می‌کرد؛ نخست مبارزه با روحانیت و نیروهای مذهبی و دوم تقلید و کپی‌برداری از غرب. این تقلید به حدی بود که در حوزه پوشاک نیز روی داد. در محورهای اساسی اصلاحات رضاشاهی، تغییر جایگاه زنان، آن هم با استفاده از زور و نمادهای غربی، مسئله‌ای بود که بیشترین مخالفتها را به همراه داشت. نخستین کسانی که طرح کشف حجاب را اجرا کردند، مدارس، دانشگاه‌ها، کارکنان دولت و زنان صاحب‌منصبان سیاسی و نظامی بودند. حکومت شرایط را برای حقوق بگیران خود سخت کرده بود. در آن زمان مراسم و میهمانیهای مختلفی برگزار می‌شد و رسم بر این بود که حاضرین با همسران خود در این مراسم شرکت کنند. مقامات کشوری و لشکری، روسای ادارات، کارمندان دولتی، مستخدمین شهر، نظامیان و سایر شخصیتهای سیاسی، ملزم به شرکت در مهمانیهایی بودند که برای آنان تدارک دیده شده بود و آنها در صورت عدم شرکت در این مهمانیها مجازات و از شغل خویش برکنار می‌شدند و طبیعی بود که حاضران در این مراسمات و میهمانی‌ها باید به صورت بی‌حجاب ظاهر می‌شدند!
هدایت شده از محمود معلمی
اقتصاد ویران در دوره رضاشاه! پس از روی کارآمدن رضاشاه انتظار می‌رفت که وضعیت اقتصادی که به دنبال جنگ جهانی اول و همچنین بی‌کفایتی سلاطین قبلی به شدت متزلزل شده بود بهبود یابد ولی این وضعیت تا پایان حکومت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی بر همان مدار پیش از سلطنت پهلوی می‌چرخید و در بسیاری از موارد وضعیت بدتر از پیش نیز شده بود. پس از روی کار آمدن سلطنت پهلوی نه فقر فراگیر نسبت به گذشته کاهش یافت و نه کارگزارانی کارکشته و دلسوز استخدام شدند تا برنامه و بودجه‌ای برای اصلاح ساختار بغرنج اجتماعی و اقتصادی کشور تنظیم کنند. به علاوه اینک بیش از هر زمان دیگر جایگاه ایران در روابط بین‌المللی متزلزل گشت. جمعیت ایران که به دلیل شیوع بیماریهای همه‌گیر، سوء تغذیه، فقدان امکانات بهداشتی و... به کندی افزایش می‌یافت، در این سالها به ۱۱ میلیون نفر رسیده بود، بی آنکه توزیع آن بر مبنای ۲۵درصد در شهرها، و ۲۵درصد عشایری و ۵۰درصد روستایی تغییر کند. در سراسر این دوره پرداخت‌ها دچار کسری مزمن بود و پیوسته بر میزان بدهی های خارجی افزوده می‌شد. در ساختار اقتصادی
هدایت شده از محمود معلمی
یا فنی صنعتی کشور تحول بارزی رخ نداده بود. نزدیک به ۹۰درصد نیروی کار در کشاورزی و صنایع دستی روستایی‌اشتغال داشتند و ۱۰درصد باقی مانده به تجارت، خدمات دولتی و صنایع شهری مشغول بودند. عمده‌ترین کالاهای وارداتی ایران مصنوعات صنعتی و عمده‌ترین صادراتش مواد خام، محصولات کشاورزی، نفت و صنایع دستی نظیر فرش بود. نزدیک به ۸۰ تا ۹۰درصد مبادلات بازرگانی ایران با روس و انگلیس صورت می‌گرفت. با این حال دوره پهلوی اول به جنگ خلاصه نمی‌شود اگر چه در این دوره شاهد احداث صنایع زیر بنایی و ایجاد راه‌های مواصلاتی و برخی اصلاحات اقتصادی بودیم اما فقر ناشی از سوء مدیریت، استبداد و فساد طبقه حاکم، بی سوادی و جهل توده مردم، دوران سختی را برای ایران رقم زد. پرونده سراسر سیاهی! البته عملکرد پهلوی اول را به موارد پیش گفته نمی‌توان خلاصه کرد ، به موارد زیر دقت کنید؛ - جدایی رشته کوه‌های آرارات و بخشیدن آن به ترکیه - کشتار و تبعید بیش از ۲۴ هزار نفر از مردم ایران - جدایی دهکده توریستی فیروزه در خراسان شمالی و اعطای آن به روسیه که امروز جزو قلمرو ترکمنستان محسوب می‌شود. - امضای قرارداد ننگین سعدآباد با کشورهای همسایه عراق ، ترکیه و افغانستان و جدایی بخش‌های زیادی از ایران - بخشیدن اروند رود به عراق که سال‌ها بعد در جنگ تحمیلی تاوان‌ها دادیم - جدایی مناطق «بولاغ‌باشی»، «جوزر»، «قوری‌گل» ایران توسط ترکیه در زمان رضاشاه - جدایی روستاهای «سیرو» و «سرتیک» و برخی مراتع متعلق به کردهای «جیکانلو»ایران توسط رضاشاه - جدایی دشت ناامید در سیستان به مساحت ۳ هزار کیلومتر در سال ۱۳۱۷ - اعطای امکانات به باستان شناسان آمریکایی برای کاوش در تخت جمشید و تاراج آثار تخت جمشید توسط این باستان شناسان - غاصب۲۱۶۷ از روستاهای کشور و صدور سند این روستاها به نام خود - قتل عام کسانی که از دادن زمین‌هایشان به رضاشاه سر باز زدند و نیز کشتن مخالفان خود با آمپول هوا(توسط پزشک احمدی معروف) - ممنوعیت عزاداری امام حسین(ع) در ماه محرم و صفر - شهادت روحانیون به نام ایرانی به مانند شهید مدرس به جرم مخالفت با فعالیت‌های ضد انسانی رضاشاه - کشتن شعرا، روشنفکران ‌و ادیبانی همچون فرخی یزدی ، میرزاده عشقی ، واعظ قزوینی و بسیاری از نویسندگان ایرانی توسط رضاشاه - تبعید نقاش نامی ایرانی کمال‌الملک به بیابان‌های نیشابور - به شهادت رساندن و مجروح کردن بیش از ۱۵۰۰ تن از مردم عادی مشهد در مسجد گوهرشاد و در جوار حرم مطهر امام رضا(ع) - تاسیس ارتشی که حتی نتوانست ساعاتی در برابراشغالگران مقاومت کرده و در نتیجه رضاشاه با خفت و خواری هرچه تمام تن به تبعید داد - قلع و قمع کردن عشایر ایران و تبعید بسیاری از آنان و ده‌ها مورد دیگر نشان می‌دهد که رضاشاه نه پدر ایران نوین که بانی تخریب کشور و سپردن آن به بیگانگان شدیدتر از آنی که پیش از او توسط سلاطین بی‌کفایت در جریان بوده می باشد. درخصوت راه آهن جنوب به‌شمال که به اصطلاح ازموفقیت‌های رضاشاه می گویند اقتصاددانان معتقدند این راه آهن به دستورانگلیس وباپول ایران ساخته شدباهدف دسترسی انگلیس به دشمن دیرینه خود یعنی شوروی که البته هیچ سودی برای ایران نداشت و فقط ازیک شهرایران عبور می کرد سه سال بعد که جنگ جهانی شروع شد انگلیس ازطریق این راه آهن سلاح و امکانات برای جنگ با شوروی منتقل می کرد وراه آ هنی که برای مردم ایران مفید بود راه آهن شرق به غرب بود که پهلوی و انگلیس موافق نبودند البته مقایسه کارهایی که درزمان رضا و محمدرضا درطول حدود پنجاه سال حکومت پهلوی انجام‌شدبا اقدامات ۴۰ساله انقلاب اسلامی قابل مقایسه نیست که در جای خود می توان بحث کرد https://eitaa.com/mahmoodmoalemi
هدایت شده از محمود معلمی
درخصوص محمدرضا شاه کتاب "خاطرات ارتشبد فردوست"که ازدوران دبیرستان تا زمان سقوط رژیم پهلوی همراه شاه بوده و مدتی مسئول اطلاعات و مسئولیت های دیگری هم در رژیم پهلوی داشته خیلی خوب است و جنایات اخلاقی و.....اوراشرح داده است همچنین کتاب خاطرات مادرمحمدرضا بخشی از شخصیت فرزندخودرا مکتوب می کندیک جمله آن این است "روزی محمدرضا گفت مردشوراین سلطنت را ببرند گفتم چرا؟ گفت آمریکائیها هواپیما وخلبانان مارا‌برده‌اند ویتنام جهت جنگ با مردم ویتنام و ازمن که شاه این کشور هستم اجازه هم نمی گیرند" آیا کسی که شخصیت های زیادی را مانند آیت الله سعیدی و غفاری راباکوبیدن میخ درشت درمغزسریابا اره آهنی سرآنهارادونیم می کند یا هزاران دانشجو ،استاد، کارگر ، کاسب، روحانی و...رادرسیاه چالهای ساواک و زندان اوین زیربدترین شکنجه‌ها به شهادت‌ میرساندودرسالهای ۵۶ و۵۷ سینما رکس آبادان ومسجدکرمان رابه آتش می کشدوعده ای از مردم به شهادت می رسند وپس از به شهادت رساندن عده ای زیادی از مردم درمیدان ژاله(شهدا)ازهلیکوپتر اوج تظاهرات مردم را تماشا می کند برای نجات جان خود و همسرش که به دست انقلابیون نیفتد ذلیلانه از کشورفرار می کند می توان‌گفت‌متین وموقر بوده است (البته تصور او این بود که مانند سال ۱۳۳۲ امریکا‌کودتا می کند کشته به کشور برمی گردد) از جهت اخلاقی هم همه می دانند دوست دخترهای او و زنانی که از خارج بویژه فرانسه برای او‌می آوردند که یکی از معشوقه های شاه‌به نام خانم طلا درخیابان توسط فرح کتک می خورد دراین زمینه کتابی که‌نام‌بردم را حتما بخوانید و کتابهای دیگری ازجمله کتاب"ایران دیروز، امروز ، فردا از استاد دانشگاه محسن نصری را بخوانید https://eitaa.com/mahmoodmoalemi
هدایت شده از محمود معلمی
درخصوص تاسیس دانشگاه نیز بایدگفته شودکه هدف انتقال فرهنگ وآداب ورسوم غربی هابه جامعه مسلمان ایران بودکه هنوزهم نتوانسته ایم کامل اصلاح کنیم درخصوص ایجاد محضرودفاترثبت اسناد هم هدف گرفتن قدرت ومحبوبیت روحانیت بود درهمه زمینه هاایران عملا مستعمره انگلیس واروپابود نکته مهم اگرقبول داریم انگلیس باکودتارضاخان رابه پادشاهی رساندوباکوچکترین انحراف انگلیس اورا ازحکومت خلع کردآیامی توان اقدامات رضاخان رادرجهت منافع ملی ملت ایران دانست یاانگلیس!!؟راستی آیارضاخان امنیت کشوررابرای اینکه انگلیس منافع بیشترباامنیت رابرداشت کنندوجرابه دستورانگلیس فروغی راکه مهره کامل انگلیس بودرابه نخست وزیری برگزیدوچرافروغی دردونوبت(ابتداوانتهای)حکومت رضاخان نخست وزیر شد
هدایت شده از خادم الحسین
خلجی حسین احمد: چند نکته خدمت دوستان تعجب اینجاست چرا بعضا افرادی هستند که لقب استاد روی خود می گذارند (استادمعلمی) حاضرند هر مکتوبه ای را به خوانندگان خود تحمیل کنند بدون آنکه به اطلاعات خوانندگانشان توجه نکنند . در ویس فوق جناب استاد فراموش کرده اند که افغانستان در دوره ی قاجاریه جدا شده نه پهلوی۲ ایشان فراموش کرده اند اوضاع سیاسی آن روز ایران طوری بوده که احدی حاضر به قبول رهبری جامعه را نداشته است و رضا خان با اسرار مشروطه خواهان سرکار آمد ۳ در آن زمان کلیت ارضی ایران بر باد رفته بود و پرداختن به جزئیات امری معقولانه نبوده است فی المثل جدایی بحرین دهکده فیروزه ۱۳۰۶ زمانی اتفاق افتاده که تمامیت ارضی ایران در خطر بوده و نجات کلیت آن امری اولی بوده است۴چرا استاد معظم فقط به کنفرانس تهران و..‌.‌ اشاره دارند خوب است اطلاعات ایشان را تکمیل کنیم .بله عهد نامه های زیادی به ایران تحمیل شد مثلا آخال و..... که زمینه آن از زمان قاجاریه کلید خورده بود وتعیین مرزی به جزئیات آن در زمان پهلوی اول رسیده بودکه هر کدام خیلی درد نا کند بهتر است به شرایط زمان هم توجه کرد ضمنا فراموش نکنیم در برابر قوای متفقین ارتش رضا خان که هیچ تقریبا تمامی اروپا و روسیه با آن همه قدرتش در مقابل نازیها دوام نیاورد و تا دروازه های مسکو پیش رفت واگر مدد سرمای روسیه نبود امروزه چیزی بنام روسیه وجود نداشت .لهستان مدعی تماما ازبین رفت بهتراست تاریخ را را درست بخوانیم واز روی حب و بغض تفسیر نکنیم آقای معلمی فراموش نکنند که رضا خان باوجود عیوب زیادی که داشت توانست از یک کشور از هم پاشیده انسجام نسبی بوجود آورد واز طرفی به کنفرانسهایی مثل گوادلوپ و.....پرداخت که نه تنها رضا خان بلکه سیاسیون ایران هیچگاه اراده ای از خود نداشته اند بنابر این اطلاعاتی که می دهیم ابتدا خودمان آگاهی داشته باشیم وبه خواننده احترام کنیم این قبیل افراد مردم را مشتی بی سواد می پندارند که به گفته هایشان اعتنایی نیست. کپی اطلاعات غیر از سردر گمی چیز دیگری نیست بهتراست تاریخ را از منابع معتبر آن شخصا دنبال کنیم🙏تاریخ بخوانیم
هدایت شده از محمود معلمی
سلام متاسفم کسی که خودراانسانی مطلع ازتاریخ می داند بدیهیات رامنکرمشودبله در دوره قاجاربخش های زیادی باعهدنامه گلستان وترکمانچای ازایران‌جدا شد ولی چرامنکرمیشوندکه در دوره رضاخان هم اتفاقاتی که توضیح دادم افتاده است حتمابقیه مطالب وجنایآتی که در دوره رضاخان و فرزندش افتاده راقببول کرده همانهابرای خیانت به یک کشورکافی است‌ولی بنده حاضربه مناظره با ایشان هستم خوب است در ادبیات بهتری استفاده کند ولی ازنوع ادبیات مشخص است از پاسخ ها عصبانی است ایرادی ندارد ولی توصیه من به ایشان اینست که از منابع معتبر استفاده کند وبدون بغض وکینه‌پاسخ بدهد
هدایت شده از محمود معلمی
رضاشاه چگونه بدون جنگ «چوب حراج» به خاک ایران زد رضاخان در مقابل خارجی‌ها سر تسلیم فرود می‌آورد. بر خلاف آن تصویری که از او ترسیم شده که به عنوان یک قهرمان ملی، چکمه به پایش است و می‌خواهد از کشور دفاع کند. ما جاهایی می‌بینیم که کاملا در مقابل خارجی‌ها تمکین می‌کند. به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، موقعیت استراتژیک ایران بزرگ در باختر آسیا در طول تاریخ همواره زمینه رشک و وسوسه دشمنان قسم خورده ایران زمین را برای هر چه کوچک تر کردن این سرزمین اهورایی را به همراه داشته است. در طول تاریخ معاصر ایران دشمنان قسم خورده به ویژه انگلیس و روسیه جهت دستیابی به اهداف بلند مدت استعماری خود سرزمین‌های وسیعی را در جنوب، شرق، شمال و غرب ایران را به اشغال خود در آوردند. در این میان حاکمان ایرانی حال به دلیل بی کفایتی و یا به دلیل نداشتن ارتش منظم و قدرتمند در جنگ‌های مختلف شکست خورده‌اند و بخش‌هایی ازایران را واگذار کرده‌اند. حال نکته شگفت انگیز در اینجاست، زمانی که رضاشاه به سریر قدرت نشد و مدعی حفظ حاکمیت ایران گردید کمتر کسی فکر می‌کرد که در روزگار او نیز خاک ایران به تاراج برود. رضاشاه مدعی بود ارتش منظم و با علم روز دنیا ایجاد کرده است. اما این قوای نظامی تنها برای سرکوبی خود مردم ایران استفاده شد و در برابر تجاوزات خارجی فرار را برقرار ترجیح دادند. بگذریم که داستان پرغصه سر دراز دارد و در این مقال نمی‌گنجد. اما آنچه در میان دردآور است؛ واگذاری اراضی ایران به کشورهای همسایه بدون هیچ درگیری و جنگ است. آری دوران «رضاقلدر» بخش های مختلفی از ایران جدا گشت که ناله هر میهن پرستی را به آسمان برد. پایگاه اطلاعی رسانی مشرق در سالمرگ رضاشاه گفتگویی در باب این موضوع با دکتر محمدعلی بهمنی قاجار (دارای دکتری حقوق از دانشگاه تهران) صورت داده است. از بهمنی تا به حال 5 جلد کتاب به چاپ رسیده است. کتاب «تمامیت ارضی ایران در دوران پهلوی» از مشهورترین آنها می‌باشد. *در زمان رضاشاه یکی از مسائلی که حکومت پهلوی مطرح هست، تشکیل ارتش مدرن و منسجم بود که مدعی بودند می‌توانند بر خلاف قاجار از تمایت ارضی ایران دفاع کنند. آیا تشکیل این ارتش منظم توانست چنین ادعایی را عملی کند؟ قبل از رضاشاه هم تلاش‌های زیادی برای تشکیل نیروهای مسلح مدرن در ایران شده بود. یعنی قبل از اینکه فکر مدرن وارد ایران بشود و ایرانی‌ها در واقع از تحولات اروپا باخبر شوند؛ از زمان شاه‌عباس صفوی شاهد این هستیم که به فکر ایجاد یک نیروی مسلح منظم که دولتی و در اختیار شاه باشد افتاده بودند. به همین دلیل نیروی شاهسون‌ها در زمان شاه عباس تشکیل شد و بعدها نادرشاه افشار نیز نیروی نظامی قوی درست ایجاد گردید. این ادامه داشت تا در زمان قاجار که آقا محمدخان و فتحعلی شاه هم به دنبال چنین کاری بودند. در زمان عباس‌میرزا ولیعهد قرار شد نظام جدید اروپایی وارد ایران شود. او یک نیروی مسلحی ایجاد کرد با سبک و لباس متحد الشکل و در واقع نحوه آموزش و سلاح اروپایی‌ها و فرانسوی‌ها که به اقتباس از ارتش ناپلئون بود. در دوره ناصرالدین‌شاه مدارس نظامی متعددی در ایران درست شد. و بعد هم نیروهای مسلح ایران در واقع چند گروه بودند؛ ژاندارمری، نظمیه و قوای قزاق که به سبک روس‌ها درست شده بود. و این فکر که یک نظام اجباری وظیفه به وجود بیاید که مردم و جوانان بیایند در آن خدمت سربازی را بگذرانند و از کشور دفاع کنند در واقع ضرورتش بعد از مشروطه خیلی قوی شد. ما می‌بینیم که رجال بزرگ آن زمان؛ آزادیخواهان، روحانیون و افرادی مانند مرحوم سیدحسن مدرس پیشگامان این نظام وظیفه بودند. پس این فکر و جریان ایجاد شده بود و رضاشاه روی این موج سوار شد و با توجه به خواست عمومی که به دنبال ایجاد یک نیروی مسلح قوی برای تامین امنیت جامعه و مملکت بود، این نیروی مسلح را ایجاد کرد. یعنی وقتی رضاخان به عنوان سردار سپه این قشون متحدالشکل و نظام وظیفه را ایجاد می‌کند، می‌بینیم که تقریباً تمام نیروهای سیاسی مطرح کشور از او حمایت می‌کنند. اصلا مرحوم مدرس وقتی که رضاخان به عنوان وزیر جنگ مشغول کار است، عنوان می‌کند وزیر جنگ منافعی دارد و مضاری هم دارد، اما منافعش بیش از مضارش است. منظور از مضار آن همان خودسری، دیکتاتوری و قلدریش در مقابل مجلس بود. با این حال مرحوم مدرس می‌گوید که اگر دیدید وزیر جنگ دارد از مسیر و مدارش خارج می‌شود، رای به عزلش می‌دهیم که برود در خانه‌اش بنشیند. او یک وزیر است در مقابل مجلس باید پاسخگو باشد، ولی فعلا به عنوان وزیر جنگ دارد خوب کار می‌کند. در واقع آن روز هدف این بود که یک ارتشی ایجاد شود تا از مرزهای کشور دفاع و در داخل هم وحدت ملی را حفظ کند و نیروهای معارض و خودسر و قوم‌گرا که وابسته به خارج از کشور بودند مانند شیخ‌خزعل که
هدایت شده از محمود معلمی
به انگلیس‌ها وابسته بود و یا اسماعیل‌آقا سیمیتقو که مدتی به عثمانی و بعضی مواقع به انگلیس وابسته بود را سرکوب کند. با به سلطنت رسیدن رضاشاه کم کم می‌بینیم این ارتش کار ویژه‌اش تغییر می‌کند. یعنی ارتشی که سال‌های اول هم نسبتاً خوب عمل کرده بود و کسی مثل شیخ خزعل را سرکوب کرده بود، تغییر پیدا می‌کند و به ابزار دست رضاخان برای سرکوب مردم تبدیل می‌شود.  *یعنی به جای اینکه بتواند از تمایت ارضی ایران در برابر خارجی‌ها باشد تبدیل به یک باتومی می‌شود که بر سر مردم ایران کوبیده می‌شد. به تدریج ارتش جنبه ملی‌اش را از دست می‌دهد. البته باز هم تا سوم شهریور1320 که رضاشاه سقوط می‌کند، افرادی در ارتش حضور دارند که واقعاً میهن‌ دوست و خدمت‌گذار مملکت بودند مانند مرحوم دریادار بایندر(اولین فرمانده نیروی دریایی ایران) که از فرمان ترک مقاومت رضاشاه در مقابل انگلیس‌ها هم تمکین نمی‌کند و می‌جنگند و شهید می‌شود. حتی سربازانی که در ارس بودند اینها با وجود فرمان ترک مقاومت رضاشاه تا آخرین قطره خونشان در مقابل تجاوز شوروی ایستادگی می‌کنند و آنجا شهید می‌شوند. یعنی باز این میهن دوستی ایرانی بین بدنه و کادر ارتش و حتی برخی از سران ارتش بود. ولی در واقع رضاشاه می‌خواست این ارتش ا ابزار دست خودش برای قدرت شخصی‌اش باشد. در نتیجه از منافع ملی ایران و تمایت ارضی ایران چندان دفاع نمی‌شود که به نمونه‌ها و مصادیقی اشاره می‌کنم. در حقیقت به سه طریق این دوره به تمایت ارضی ایران تعرض می‌شود. یکی اینکه در مواقعی اصولا در مقابل خارجی‌ها و همسایگان باج داده می‌شود. یعنی همسایگان به زور مناطقی از خاک ایران را تصرف می‌کنند و رضاشاه در مقابلشان تمکین می‌کند. یک مواقعی هم هست که رضاشاه ساده ‌لوحانه به آنها اعتماد می‌کند و تمایت ارضی کشور و مرزهای کشور را در اختیار اراده خارجی‌ها قرار می‌دهد. سوم اینکه رضاشاه با تضعیف قوای داخلی کشور، زمینه را برای تجاوز خارجی‌ها فراهم می‌کند. * یعنی پادشاه ایران که مدعی است توانسته نظم و امنیت را در داخل ایران برقرار کرده، خود با تضعیف ارتش بخش‌هایی از خاک مملکت را به همسایه‌ها می‌بخشد؟ نه با تضعیف ارتش، بلکه با تضعیف نیروی مردم، با تضعیف دموکراسی، با تضعیف ایلات و عشایر و با تضعیف قدرت مردم. شاید هم بدون اینکه قصدی داشته باشد اما این کار را کرده بود و به صورت ناخواسته این گونه می‌شود. در مورد اول که رضاخان در مقابل خارجی‌ها سر تسلیم فرود می‌آورد. بر خلاف آن تصویری که از او ترسیم شده که به عنوان یک قهرمان ملی، چکمه به پایش است و می‌خواهد از کشور دفاع کند. ما جاهایی می‌بینیم که کاملا در مقابل خارجی‌ها تمکین می‌کند. با اینکه رضاشاه مشهور به دوستی با انگلیس است اما برای اینکه بتواند رضایت شوروی‌ را برای خلع دولت قاجاریه به دست بیاورد، علناً در مقابل تجاوز مرزی شوروی سکوت می‌کند. آنها بر اساس قرارداد 1921 که با ایران داشتند،متعهد بودند که «قصبه فیروزه» را که ییلاق عشق‌آباد پایتخت فعلی ترکمنستان است و منطقه خلیج حسین‌قلی را به ایران عودت بدهند. دولت‌های مشیرالدوله و قوام‌السلطنه تلاش می‌کنند که این کار عملی شود. ولی ازموقعی که رضاشاه رئیس الوزرا می‌شود با مذاکراتی که با شوروی‌ها دارد، این حق ایران را مسکوت می‌گذارد. نه تنها این حق ایران را مسکوت می‌گذارد بلکه در مناطق مرزی شوروی‌ پادگان‌های ایران را خلع سلاح می‌کند و سربازان و افسران ایرانی را می‌کشند و مناطق مرزی را تصرف می‌کنند. *این رخداد در چه سالی اتفاق می‌افتد؟ در بین سالهای 1302 تا سال 1305 است. *یعنی بر خلاف آنچه که در زمان قاجار رخ داد و در دو جنگ با روسیه، بخش های مختلفی از ایران از دست رفت؛ رضاخان این بار بدون هیچ جنگی این مناطق را به آنها می‌دهد؟ کاملا همین طور است. البته نمایندگان مجلس مثل مرحوم مدرس، آن زمان از این ماجرا با خبر نبودند چون این کار تا حدی محرمانه بود. یعنی رضاخان در سال 1302 بحث اعاده سرزمین‌های ایرانی را که بر اساس آن قرارداد باید به ایران واگذار می‌شد را مسکوت می‌گذارد. چون شوروی با احمدشاه روابطی داشته و قرار بوده از احمدشاه در مقابل رضاخان دفاع کند. ولی رضاخان وقتی نخست وزیر می‌شود با " شومیاتسکی" سفیر وقت شوروی در ایران، مذاکره می‌کند و به او قول می‌دهد که منافع آنها در ایران تامین ‌کند. *این تامین منافع چه بود؟ یکی از آنها صرفنظر کردن از قصبه فیروزه بود. با این حال وقتی به سلطنت می‌رسد این ماجرا را در سال 1304 علنی می‌کند. در قرارداد آب‌های مرزی بین ایران و شوروی که در اسفند 1304 منعقد می‌شود، رضاشاه از آب‌هایی که سرمنشا آن در داخل ایران بوده و این آب‌ها صدرصد آب‌های داخلی ایران هستند، به شوروی سهم می‌دهد. سهم آب‌های مرزی را هفتاد درصد به شوروی می‌دهد و سی درصد برای ایران برمی‌دارد. یعنی کاملا در واقع در مسائل مرزی به نفع شوروی عمل می‌
هدایت شده از محمود معلمی
کند. * نمایندگان مجلس در این زمینه اعتراضی نمی‌کنند؟ وضعیت جامعه به گونه‌ای بود که به خاطر تغییر سلطنت در یک شوکی به سر می‌برد و در دوره فترت(یعنی بین مجلس پنجم و ششم) این قرارداد منعقد می‌شود. در آن موقع می‌بینیم که حکومت پلیسی کم کم شکل می‌گیرد و مرحوم مدرس ترور می‌شود. با این وجود باز اعتراض‌هایی داریم. حتی صادق مستشارالدوله، کسی که رئیس مجلس موسسانی است که رضاشاه را به سلطنت انتخاب می‌کند. او مسئوول کمیسیون سرحدی ایران بوده و در این زمینه گزارشی دارد. می‌گوید اگر این مرزها را ما بپذیریم به ایران خیانت کردیم و من استعفا می‌دهم و حاضر نیستم در این جامعه مصدر کار باشم. در مورد مرزهای ایران و آذربایجان در منطقه آذربایجان و رود ارس هم مناطقی را شوروی‌ اشغال نظامی می‌کنند. مناطق مرزی را مثل دیمان و ساری بلاغ، را اشغال مرزی می‌کنند. پادگان‌های ایرانی غصب می‌کنند و نیروهای ایرانی را خلع سلاح و آنها را می‌کشند اما رضاشاه سکوت می‌کند. *این ماجرا بعد از قرارداد 1304 است؟ به موازات این تحولات است. در مورد قرارداد ایران و ترکیه مجددا تبلیغات عمومی این است که رضاشاه با آتاتورک مناسبات دوستانه‌ای داشت و در این دوره مناسبات ایران و ترکیه خیلی گرم شد. اما این گرمی به چه بهایی بود؟ رضاشاه در مسائل مرزی کاملا حقوق ایران را به ترکیه واگذار کرد و هر آنچه ترکیه و آتاتورک می‌خواست، در واقع به او ‌داد. ما می‌دانیم که قبل از آن در بین ایران و عثمانی یک پروتکل مرزی وجود داشت به نام پروتکل مرزی 1913. در این پروتکل مرزی 1913، مرزهای شمالی ایران و عثمانی که بعدا می‌شوند مرزهای ایران و ترکیه، به نفع ایران بود و مرزهای جنوبی که می‌شد مرزهای ایران و عراق، کاملا به ضرر ایران بود. بنابراین مجلس ایران این قرارداد را قبول نمی‌کند و فقط نماینده ایران که به کنفرانس 1919 می‌رود این قرارداد را امضا می‌کند. نه دولت و وزارت خارجه این را قبول دارند و نه مجلس شورای ملی. اما رضاشاه که دز این زمان قدرت دارد به توصیه محمدعلی فروغی که در هر دو قرارداد دست داشته، در مورد مرزهای ایران و ترکیه از آن پروتکل مرزی که به نفع ایران بوده صرف‌نظر می‌کند و اجازه بازنگری این پروتکل به سود ترکیه را می‌دهد و آن قسمت مرز ایران و عراق که کاملا به ضرر ایران بوده را می‌پذیرد و به سود عراق. در مورد مرز ایران و ترکیه، می‌دانیم که شورشی در کردستان ترکیه صورت می‌گیرد شورش خویبون(احسان نوری پاشا فرمانده نظامی کُرد علیه ترکیه شورش می‌کند) ترک‌ها می‌گویند ما برای اینکه بتوانیم این شورش را سرکوب کنیم، باید منطقه آرارات کوچک در اختیار ما باشد. فروغی آن موقع سفیر ایران در ترکیه بوده است به دولت ایران توصیه می‌کند که منطقه آرارات کوچک را به ترکها واگذار کنیم که دوستی‌مان با ترکیه ادامه داشته باشد. بعد از این‌که این منطقه واگذار می‌شود کُردها شورششان سرکوب می‌شود، اما ترکیه خواسته جدیدی را مطرح می‌کند. اعلام می‌کنند که ما برای همیشه به این منطقه نیاز داریم، چون ممکن است مجددا شورش‌هایی علیه ترکیه صورت بگیرد. در واقع این منطقه را از ایران گرفتند که مسئله داخلی‌شان حل شود. حالا می‌خواهند نه تنها از ما تشکر و قدردانی نکنند، بلکه این منطقه استراتژیک را به طور دائمی به خودشان واگذار کنند. و در مقابلش می‌آیند یک مبادله ارزی می‌کنند. پنج برابر آن منطقه استراتژیک را به ایران می‌دهند ولی در منطقه کاملا فاقد ارزش. *این منطقه در کجا بود؟ این منطقه در اراضی باژگیران «قطور» است. جایی که ایران در آنجا ادعا داشت. یعنی این گونه نبود که خاک ایران نباشد. ایران می‌گفت اینجا مال ماست ولی ترکیه قبول نداشت. آنجا را به نفع ایران قبول می‌کنند و آرارات کوچک را به نفع ترکیه می‌دهند. در مورد آن مصداق دومی که خوش‌بینی‌ و اعتماد به همسایگان است، باید گفت بعد از این همه گذشت‌ها را که نسبت به ترکیه می‌کند، اختلافات مرزی ایران و افغانستان پیش می‌آید. رضاشاه فکر می‌کند با توجه به مناسبات دوستانه‌ای که با آتاتورک دارد و با توجه به گذشت‌هایی که به نفع ترکیه کرده، اگر در اختلافات ایران و افغانستان یک حَکم ترکیه‌ای بیاید به نفع ایران رای می‌دهد. بنابراین با حکمیت سپهبد فخرالدین آلتای، ژنرال ترکیه‌ای در حل مسائل ایران و افغانستان موافقت می‌کند. در آن زمان دولت ترکیه، کشور افغانستان را به ایران ترجیح می‌دهد. بنابراین ژنرال آلتای ترک، صدرصد به نفع افغانستان رای می‌دهد. حتی کمیسر مرزی ایران که آقای فرخ است، عنوان می‌کند که اگر خود افغان‌ها در این ماجرا داور می‌شدند با انصاف بیشتری حرف می‌زدند. اما ژنرال ترک هزار کیلومتر مربع از خاک ایران را در مرز ایران و افغانستان به دولت افغانستان واگذار می‌کند. نکته مهم در میان که در بحث سوم هم است؛ اینکه رضا شاه با خلع سلاح عشایر که مثلا در مرز ایران و افغانستان قرار داشتند و در مقابل
هدایت شده از محمود معلمی
ش ژاندارمری را به اندازه کافی نمی‌تواند مستقر کند، به همین خاطر افغان‌ها تجاوز می‌کنند و مناطقی از خاک ایران را تصرف می‌کنند و همان مناطق بر سر حکمیت آلتای به دولت افغانستان واگذار می‌شود. در منطقه قره‌سو که منطقه بسیار استراتژیکی است و الان ترکیه را به جمهوری خودمختار نخجوان و در نتیجه به جمهوری آذربایجان وصل می‌کند. طبق قرارداد ترکمنچای منطقه قره‌سو به دولت روسیه تزاری واگذار می‌شود. ولی بعد از اینکه روسیه تزاری سرنگون می‌شود، اقبال‌السلطنه ماکویی که فرماندار ماکو بوده، این منطقه قره‌سو را تصرف می‌کند و می‌گویند این منطقه بی‌صاحب است و ما دلیلی ندارد این را به روس‌ها تحویل بدهیم. این‌ها املاک شخصی من و روستای شخصی من است و من اینجا را به روس‌ها پس نمی‌دهم. این زمین‌ها جزو خاک ایران است. گزارشات متعددی هم برای رضاشاه می‌نویسد. در مقابل رضاشاه چه کار می‌کند؟ چون به اموال اقبال‌السلطنه ماکویی چشم داشته او را عزل می‌کند و بعد از مدت کوتاهی به طرز مشکوکی اقبال از دنیا ‌می‌رود. البته در واقع نقل قول است که کشته می‌شود. و یک فرد غیر محلی به نام سلطان حسن‌خان جلیلوند را به فرماندار ماکو انتخاب می‌کند که او قدرت نداشته ایستادگی بکند. در نتیجه منطقه‌ای که اختلاف بوده بین ایران و روسیه و بعد ایران و شوروی؛ این منطقه به دست ترکیه می‌افتد. و ترکیه بعداً این منطقه را از روسیه هم می‌گیرد و روسیه این قره‌سو را به ترکیه واگذار می‌کند. در صورتی که قره‌سو در اختیار ایران بوده و اقبال السلطنه ماکویی آنجا را گرفته بود ولی فدای اختلافات شخصی رضاشاه و اقبال‌السلطنه ماکویی می‌شود. در کلیات عراق؛ در واقع مرز عراق که خیلی به ضرر ما می‌شود. یعنی منطقه نفت‌خانه، در مناطق نفتی بین قصرشیرین و خانقین. طبق پروتکل 1313 عثمانی این منطقه را از ایران گرفته بود اما آن پروتکل هیچ وقت رسمیت پیدا نمی‌کند. فقط یک نماینده ایران به نام احتشام‌السلطنه که آنجا رفته بوده، این قرارداد را امضا کرده و نه دولت ایران این را امضا کرده و نه مجلس ایران. منتهی رضاشاه طی یک عهدنامه این منطقه را به عراق واگذار می‌کند. او در اوج دیکتاتوری (در سال 1316) به مجلس دستور می‌دهد؛ متن دستورش موجود است که به دستور و فرموده اعلیحضرت همایونی مجلس عهدنامه سرحدی به عراق را تصویب کند. و بعد هم اروند رود را هم کاملا به عراق واگذار می‌کند که در واقع عراق آن زمان حالت نیمه مستعمره انگلیس بود. و می‌دانید که آنقدر این آش معاهده سرحدی 1937 با عراق شور می‌شود که پسرش محمدرضاشاه سعی می‌کند این را به هم بزند و این عهدنامه در قرارداد 1975 تغییر می‌کند و خود محمدرضا می‌گوید که این عهدنامه در شرایط استعماری به ایران تحمیل شده و بنابراین این عهدنامه قابلیت ماندگاری ندارد. یعنی به نوعی به سرسپردگی پدرش آنجا اشاره می‌کند.  در مورد عراق باید گفت که اصولا بعد از فروپاشی عثمانی با توجه به اینکه مذهب اکثریت مردم عراق شیعه بود، فکر و شوق الحاق به ایران در عراق زیاد بود. یکی از مجتهدین معروف عراق به نام «حاج حسین مجتهد» که پدربزرگ این آقای حاج سید جوادی در دولت موقت است. او به دولت عراق نامه می‌نویسند که بیایید عراق و ایران را یکپارچه کنیم. در کردستان عراق هم وضعیت همین طور است و شیخ محمود برزنجی که فرمانروای خودمختار کردستان عراق بود نامه‌ای به رضاشاه می‌نویسد که کردستان عراق تعلق به ایران دارد و ما باید با هم یکی بشویم. اما رضاخان متاسفانه از تمام این حقوقی که می‌توانست پیگیری کند صرف‌نظر می‌کند. سال‌ها در مورد رسمیت عراق بحث است. دولت‌های ایران قبل از رضاخان زیر بار شناسایی عراق نمی‌رفتند مگر با امتیازگیری. می‌گفتند ما هم اگر بخواهیم عراق را به رسمیت بشناسیم در وهله اول که اصلا عراق را به رسمیت نمی‌شناسیم و اگر بخواهیم به رسمیت بشناسیم اولا مسئله مرزی‌مان باید رد و حل و فصل شود. دوماً امتیازاتی درباره عتبات عالیات به ایران واگذار شود. و ضمن اینکه یک حقوقی برای دو ملیت‌های ایرانی و عراقی که آن موقع زیاد هم بودند معلوم شود. اما با هم این خواسته‌ها، رضاشاه با دستیاری فروغی (در اینجا مجددا نقش فروغی پر رنگ است) و با توصیه او رضاشاه از این خواسته‌ها صرف‌نظر می‌کند. عراق را به رسمیت می‌شناسد و بعد خواسته‌های ایران را پس می‌گیرد. در مسائل مرزی هم همه را به دلخواه عراق انجام می‌دهد. نکته جالب این است که رضاخان در واقع از منافع منطقه‌ای ایران هم غافل بوده است. یک سرهنگی در آن دوره به نام سرهنگ سیاه‌پوش که فرمانده منطقه مرزی ایران با عراق بود، گزارش می‌دهد که شیعیان عراق، از حاکمیت عراق ناراضی هستند و آماده قیام. دولت ایران وظیفه اخلاقی و دینی دارد که از این شیعیان دفاع کند. وقتی این گزارش به رضاشاه می‌رسد، در مورد آن می‌گوید این مسائل ربطی به ما ندارد و این مسائل داخلی عراق است. یعنی رضاخان هیچ نگاهی به منزلت
هدایت شده از محمود معلمی
منطقه‌ای ایران نداشته است. در واقع می‌شود یک خط وابستگی بوده که ما از اواسط دوره قاجار در روشنفکرانی که نزدیک بودند به جریان بابی و ازلی خط وابستگی هست، بعد هم در امثال فروغی این خط وابستگی نمود پیدا می‌کند و بعد هم در خود رضاشاه. این خط وابستگی کاری به ایران با ارتش و بدون ارتش و نیروهای مسلح و اینها نداشته است. این خط وابستگی استقلال ایران را در برابر خارجی‌ها را نمی‌خواست. هر چقدر امکانات فیزیکی وجود داشته مثل نیروهای مسلح، وقتی این خط وابستگی و آن ذهنیت وابستگی وجود داشته باشد در واقع امکان مقاومت و دفاع از منافع ملی تمامیت ارضی وجود ندارد و همین خط وابستگی در دوره محمدرضاشاه در تجزیه بحرین خودش را بروز می‌دهد. با وجود اینکه محمدرضاشاه ابتدا بحرین را استان چهاردهم ایران اعلام می‌کند و مواضع خوبی دارد بر حاکمیت ایران بر بحرین. ولی چون عناصر نفوذی در دربار زیاد بودند، امثال عباس مسعودی‌ها که وابسته به انگلیس و از طرفی وابسته به عرب‌ها بودند؛ اینها در واقع مانع می‌شوند در حق حاکیت ایران بر بحرین و سرانجام باعث می‌شوند بحرین که جزو خاک لاینفک ایران بوده در سال 1349 از ایران جدا شود. این عناصر وابسته در واقع همیشه لابی عرب‌ها بودند و به ضرر ایران اقدام می‌کردند. آنها جریان قوم‌گرایی را تقویت و ترویج می‌کنند. حالا شما فرض بکنید که بعد از انقلاب اسلامی هم متاسفانه جریاناتی در همین سمت و سو فعال هستند. می‌بینیم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یک فرد روحانی‌نمایی مثل شیخ ‌شبیر خاقانی در خوزستان که خط تجزیه خوزستان را تبلیغ می‌کند. عزالدین حسینی در کردستان که می‌خواست خط تجزیه کردستان را تبلیغ کند. لذا متاسفانه در تحولات 16-15 سال اخیر هم ما می‌بینیم که باز این خط وابستگی به بیگانه و افتخار دفاع از منافع بیگانه در کشور پررنگ شده است. ما می‌بینیم که در مجلس ششم افرادی می‌آیند و طوری سخنرانی می‌کنند از منافع ایران که رئیس مجلس همان موقع به آنها تذکر می‌دهد و می‌گوید که اگر رادیو اسرائیل بخواهد در مورد ایران صحبت کند، در واقع به تندی شما علیه ایران صحبت نمی‌کند. استاد دانشگاهی داریم به نام دکتر صادق زیباکلام که مرتبا علیه منافع ایران صحبت می‌کند. در مورد جزایر سه‌گانه می‌گوید که حق با اعراب است و باید جزایر سه‌گانه به اعراب واگذار شود. در مورد خلیج فارس می‌گوید که این از روحیه فاشیستی و شوونیسمی ما ایرانیان نشأت می‌گیرد که از نام خلیج فارس دفاع می‌کنیم و می‌گوید نباید حساسیت داشته باشیم به نام خلیج فارس. در مورد مسائل قومی معتقد است که ستم ملی در ایران هست و می‌گوید که در ایران ستم ملی وجود دارد و ایران چند ملیتی است و ملت موهومی به نام ملت فارس وجود دارد که ملت‌های دیگری را تحت سلطه خودش قرار داده است. همین امروز شما مستحضر هستید که بحث خاورمیانه جدید و بحث تغییر نقشه‌ها در خاورمیانه یعنی تجزیه کشورهای قدیمی این منطقه که به وسیله نئوکان‌های آمریکایی و عناصر افراطی در دولت بوش مطرح بوده است. جریاناتی مثل محافلی نئوکان‌ها، نومحافظه‌کارها یا موسساتی مثل امریکن انترپرایز. افراطیونی مانند مایکل لدین یا سناتور دانا روهراباکرکه یک سناتور ضد ایرانی است و در همین مراسم فرقه رجوی هم حضور پیدا کرد. اینها علناً در مورد تجزیه ایران و ترویج قوم‌گرای در ایران صحبت می‌کنند. متاسفانه من امروز دیدم فردی که دکتری جامعه‌شناسی دارند و البته یک مرتبه هم از عدم حمایت آمریکا از اصلاح‌طلبان انتقاد کرده بودند، گفته برای اینکه اصلاح‌طلبان پیروز شوند، باید روی شکاف‌های قومی کار کنند. وقتی دونالد ترامپ که کاندیدا ریاست جمهوری آمریکا است می‌گوید ما در خاورمیانه دیگر دنبال قوم‌گرایی نباید باشیم، محافلی از اصلاح‌طلبان هستند که با تندترین لایه‌های آمریکایی و اسرائیلی که از ترامپ هم تندرو تر هستند و علناً در مورد تجزیه ایران و قوم‌‌گرایی در ایران و شکاف قومی در ایران صحبت می‌کنند، هم‌نوایی می‌کنند. این در واقع بیگانه‌پرستی و وابستگی به بیگانه است. *در خلیج فارس و مناطق نزدیک به آن در زمان رضاشاه، منطقه‌ای از ایران جدا شد؟ امور در خلیج فارس به نفع ایران شد به دلیل وجود افراد مانند دیادار بایندر بود. در واقع سیادت نیروی دریایی ایران بر خلیج فارس برگشت. حتی بایندر به بندر باسعیدو در جزیره قشم رفت و نظامیان انگلیسی را از آنجا اخراج کرد. و جالب است بدانید که رضاشاه برای این کار بایندر را توبیخ کرد و گفت شما نباید این کار را می‌کردید چون ما می‌خواستیم از طریق دیپلماسی این مشکل را حل کنیم. لازم است بدانید که اگر انگلیسی‌ها در باسعیدو حفظ می‌شدند یک سوراخی هم در جزیره قشم به نفع‌ آنها ایجاد شده بود *با توجه به واگذاری این مناطق به خارجی ها توسط رضاشاه؛ آیا مخالفت‌هایی در مجلس ملی و یا در جامعه علیه او صورت می‌گرفت؟ ببینید در دهه دوم رضاشاه که خفقان مطلق بوده و کسی ج
هدایت شده از محمود معلمی
رات ابراز وجود نداشته است. البته گزارشهای دیپلمات‌های ایرانی موجود است. آقای باقر کاظمی در مورد عراق گزارشهای متعددی می‌دهد و اعلام می‌کند که ایران نباید در این مورد کوتاه بیایید. گزارش خصوصی می‌دهد که باید محکم بایستیم و از منافع ایران کوتاه نیاییم. در مورد مرزهای ایران و ترکیه، اعتلا‌الملک خلعتبری(میرزا نصرالله خان خلعتبری) که یک دوره سفیر ایران در ترکیه بود به شدت با این کارها مخالف است. در ارتش هم مخالفت‌های زیادی داشتیم. حتی وقتی تیمورتاش با انگلیس‌ها مذاکره می‌کند، آنها می‌گویند که مناطق خلیج‌فارس و بحرین و جزایر سه‌گانه را رسما به ما بدهید. تیمورتاش می‌گوید اگر این کار را بکنیم، ملت ایران و ارتش ایران علیه رضاشاه قیام می‌کنند. یعنی حتی در ارتش با وجود همه اختناقی که رضاشاه داشته، محافلی بودند که مخالف این تصمیم‌ها بودند. در ضمن خود تیمورتاش هم نقش مثبت داشته است. تا زمانی که تیمورتاش هست کمتر این وقایع اتفاق می‌افتد. در مورد تیمورتاش به غیر از بحث شوروی که آن هم به دلیل این است که مخالف تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی است و رضاشاه یک باجی به آنها می‌دهد که موافقت‌شان را به دست بیاورد. ولی غیر از بحث شوروی که اصلا در دوره نخست وزیری رضاخان انجام می‌گیرد دیگر ما تغییر مرزی در دوره قدرت تیمورتاش به ضرر ایران نداریم. وقتی تیمورتاش از قدرت فرو می‌افتد این تغییرات مرزی ایران و ترکیه، ایران و عراق، ایران و افغانستان همه صورت می‌‌گیرد. فردی هم که به ضرر ایران کار می‌کند، آقای محمدعلی فروغی است. همیشه گزارش او به رضاشاه این است که هیچ اتفاق خاصی نیفتاده و نباید تسلیم شویم. نگاهش نگاه خاصی بوده است. مثلا سرلشکر ارفع که یک مدتی رئیس ستاد ارتش بوده است یک نقشه‌ای را برای رضاشاه می‌برد و می‌گوید ما با ترک‌ها صحبت می‌کنیم که مثلا مرز ایران این نقطه از نقشه باشد یا این نقطه از نقشه. رضاشاه می‌گوید کدام نقطع را ترک‌ها می‌گویند؟ ارفع می‌گوید مثلا فلان نقطه. رضاشاه می‌گوید هر چی ترک‌ها بگویند درست است و همین نقطه را ما قبول می‌کنیم. * بدون اینکه هیچ کار کارشناسی صورت بگیرد؟ به هیچ وجه. ارفع یک ساعت به رضاشاه توضیح می‌دهد که ما رفتیم مثلا مذاکرات و جلساتی داشتیم. مهندسین ایرانی، جغرافی‌دانان ایرانی، دیپلمات‌های ایرانی و نظامیان ایرانی با ترک‌ها بحث کردند که این منطقه جزو ایران باشد یا جزو ترکیه. اما رضاشاه در یک لحظه می‌گوید هر آنچه ترکیه می‌خواهد به آنها بدهید. بعد ارفع در یک حالت چاپلوسانه‌ای که در خاطراتش عنوان کرده و شاید هم می‌خواسته پیام را برساند که می‌نویسد: من فهمیدم که اعلیحضرت همایونی چه ذهن دوراندیشی دارند که برایشان حل و فصل اختلافات با ترکیه مهم‌تر از دو روستای مرزی است که جزو ایران باشد یا جزو ترکیه. او شاید می‌خواسته تملق به شاه کند یا در آن تملق خودش پیام خود را برساند. اما ارفع در آنجا دفاعی از منافع ایران و مرز‌هایش نکرده است. *رضاشاه در زمینه واگذاری این مناطق به همسایگان آیا به کسی هم مشورت می‌کرده است؟ در ظاهر مشورتی صورت نمی‌گرفته است. غیر از فروغی که گزارش‌ها را می‌دهد، مثلا در مورد مرز ایران و عراق آن موقع باقر کاظمی وزیر خارجه بوده است. مذاکرات مفصلی با نوری سعید دارد. نوری سعید هم وزیر خارجه عراق بوده و آن موقع آمده ایران. دولت ایران زیر بار نمی‌رود. مقامات و دیپلمات‌های ایران مذاکرات می‌کنند و زیر بار نمی‌روند. حتی بحث به جامع ملل و ارجاع به جامعه ملل کشیده می‌شود. و آقای آنچلوتی حقوق‌دان معروف ایتالیایی در واقع قاضی اختلاف ایران و عراق قرار است بشود. اما وقتی نوری سعید به دیدن رضاشاه که می‌رود بعد از یک مذاکره کوتاه رضاشاه تمام خواسته عراقی‌ها را قبول می‌کند. بنابراین رضاشاه خودمختار عمل می‌کرده است. فروغی که به او گزارش می‌داده و در گزارش‌هایش تاکید می‌کرده که ما قدرت زورآزمایی و قدرت مقابله نداریم. و در واقع این هم بوده که آن قشون و ارتش قدرت مقابله با ارتش ترکیه را نداشته است و اگر جنگی رخ بدهد شکست می‌خورد. در مورد شوروی هم خوب مشخص بوده که قدرت مقابله ندارد ضمن اینکه می‌خواسته از شوروی‌ها استفاده کند و امتیازگیری بکند. در مورد عراق هم که پای انگلیس‌ وسط است. چون در مورد عراق مسلماً ایران قدرت کافی نسبت به عراق داشته است. عراق قدرتی و نیرویی نبوده که بخواهد در مقابل ایران مقاومت کند. ایران حتی عناصر داخلی در عراق داشته که می‌توانسته راحت حکومت عراق را تغییر بدهند ولی انگلیسی‌ها نقششان زیاد است. در مورد خلیج فارس هم اینها سعی می‌کنند که در آن دوره مانع مالکیت ایران بر بحرین شوند که بعدها موفق می‌شوند. ولی خوشبختانه در آن دوره ایران از حاکمیت در مورد بحرین صرف‌نظر نمی‌کند. مناظره دیپلیماسی شدید بین ایران و انگلیس صورت می‌گیرد و تیمورتاش در برابر انگلیس‌ها کاملا ایستادگی می‌کند. و بعد مستحضر هست
هدایت شده از سیدرسول سجادی نسب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیدرسول سجادی نسب: 🎥 چرا دادستان کهگیلویه امروز ترور شد!؟ این ویدئو شاید پاسخ این سوال باشد...
نقدآقامیری رادرکلیپ‌ زیر‌ببینید
🇮🇷 چهل سالگی انقلاب ⭕️ رهبر ایران از نگاه نشریه صهیونیستی هاآرتص : ◽️ اسرائیل برای نخستین بار از دشمنی پیچیده شکست خورده است. رهبر ایران پیش نویس چشم انداز پیشرفت ۵۰ساله ایران را ترسیم کرده تا کشورش یکی از پنج کشور برتر جهان در زمینه علم و فناوری و یکی از هفت دست برتر در "پیشرفت و عدالت"از جمله ریشه کنی فقر، فساد و تبعیض و یکی از ده اقتصاد بزرگ جهانی شود ◽️ او همچنین خواستار تقویت قدرت دفاعی و بازدارندگی ایران،ارتقاء اتحاد مسلمان،تقویت جنبش های آزادی خواهانه است ◽️ رهبر ایران جسورانه میخواهد از طریق خودکفایی ملی با مقاومت در برابر غرب، سیاست بین المللی را به نفع ایران تغییر دهد ◽️ بایدبپذیریم که ایران پیچیده ترین و خطرناک ترین دشمن اسرائیل است که تا به حال به خود دیده و ما تا امروز موفق به شکست آن نشده ایم اسرائیل هیچ برنامه ای برای مقابله با چنین دشمن قدرتمندی ندارد. گرچه اسرائیل یکی از قدرتهای نخست سایبری و نظامی جهان است اما با این مسائل نمیتوان کشوری تاثیرگذار در جهان داشت...
ادامه افشاگری های موسوی خوئینی ها در مورد مرحوم هاشمی رفسنجانی 👇 هاشمی می گفت :برای برخورد با زنان بی حجاب باید زندان مختص زنان درست کنیم!!!! ♦️اگر آقای هاشمی معتقد بود کاری باید انجام شود، دیگر هیچ مانعی را بر سر راه نمی‌پذیرفت؛ چه این مانع قانون باشد، چه اشخاص و حقوق دیگران. هر حقی را در قبال این حقی که معتقد بود باید زنده کرد، نادیده می‌گرفت. ایشان معتقد بود. ♦️کار باید راه بیفتد، برای راه افتادن کار میشود قانون را دور زد یا از رهبری اجازه گرفت. هیچ‌کس به اندازه ایشان چه زمان امام و چه زمان آیت‌الله خامنه‌ای، انقدر سمج نبود که بالاخره اجازه کار را بگیرد تا کار راه بیفتد. ♦️معتقد بود افراد و گروه‌های مزاحم را باید با سخنرانی کردن، نهیب زدن یا محدود کردن از سر راه بر داشت. من گاهی می‌گفتم آقای هاشمی این کار درست نیست، خلاف قانون است، می‌گفت از رهبری اجازه می‌گیرم. ♦️در انتخابات ۷۶ به من و آقای کروبی گفت: آقای خامنه‌ای می‌گوید باید انتخابات پرشور باشد و هرچه مردم بیشتر بیایند، تأیید نظام است. اما من میگویم آقا شما بگویید نظرتان چه کسی است، ما همه می‌رویم کار می‌کنیم که همان بشود. ♦️بعداز انقلاب، بدست آوردن قدرت، یک اصل مسلم در نگاه آقای هاشمی بود. می‌گفت قبلا روحانیون غفلت کردند و با خون دل کشته دادند و وقتی پیروزی می‌رسید، دیگران می‌گفتند دستتان درد نکند، التماس دعا، تشریف ببرید در همان مساجد. ♦️ایشان این دفعه می‌خواست این قضیه را محکم بگیرد که از دست نرود. دیگر برایش فرقی نداشت کسی برنجد یا بدش بیاید یا لازم باشد به تخت سینه کسی زده و او را کنار بزند. ♦️اشغال سفارت آمریکا تا وقتی امام زنده بودند وسالها بعد از رحلت امام، یک سخنرانی یا مصاحبه از آقای هاشمی هست که در مذمت آن حرکت باشد و گفته باشد این کار اشتباه بوده؟ مخالف اشغال لانه بودن هم از آن داستانهای شنیدنی است. ♦️در زمان ریاست‌جمهوری ایشان ملی- مذهبی‌ها را دستگیر کردند و آقای هاشمی می‌گوید برای اینکه رویشان کم شود. اینها افراد باسابقه بودند. قبل از انقلاب مبارز بودند. ولی آقای هاشمی آنها را مزاحم دوران ریاست‌جمهوری خود می‌دانست. ♦️آقای هاشمی هیچ‌وقت در خط اعتدال نبود. ایشان در تقسیم‌بندی اولیه یکی از عناصر برجسته جناح چپ بود. صحبتهای ایشان در خطبه‌های نمازجمعه دهه ۶۰ چپ رادیکال بود. در نمازجمعه گفت باید از کسانی که پول‌ در بانک‌ دارند خمس بگیریم. ♦️در مورد برخورد با خانم‌ها که بدحجاب بودند. ایشان در نمازجمعه گفت باید زندان مختص زنان درست کنیم به شکلی که نگهبان و همه عوامل آن زن باشند. خطبه‌های نمازجمعه ایشان را در دهه ۶۰ بخوانید سوپر رادیکال‌ بود. ♦️ایشان در نمازجمعه، راجع به کل شیوخ خلیج‌فارس گفت این خنزیرهای خلیج. اینها تعابیر ایشان است و آنقدر رادیکال بود که مرحوم آذری‌قمی در واکنش به یکی از سخنرانی‌های آقای هاشمی گفته بود زیر عمامه بعضی‌ها داس و چکش است. ♦️آقای هاشمی خط اعتدال نبود. حسابی سوپرچپ بود. اما در دوران مدیریت و ریاست جمهوری فکر می‌کرد باید از همه نیروها استفاده کند؛ این شد که به سمت جناح راست غلتید. ولی نتوانست هم جناح چپ را نگه دارد و هم جناح راست را! منبع: ایرنا
شیفتگان لیبرالیسم ! حقیقت این است که آزمون گوساله پرستی در طول حیات امتهای مختلف همواره تکرار شده و امر تازه ای نیست. در فتنه گوساله پرستی همواره دو دسته از افراد حضور داشته اند، دسته اول عالمان یا خواص منحرف فریبکار، که حق و باطل را به هم می آمیزند و از جهل مردم سوء استفاده می کنند و دسته دوم گروه های بزرگ از انسانها که یا در دل نسبت به دینداری کراهت دارند و یا از به خطر افتادن دنیایشان بیمناکند و در هر صورت دنبال بهانه ای برای رها شدن از قید و بند دین می گردند و آن عالمان، بهانه لازم برای خواست این گروه ها را فراهم می کنند. رهایی از بند دینداری چیزی نیست جز آنچه که امروزه از آن تعبیر به لیبرالیسم می کنیم. تجلی دنیا پرستی محض است، یعنی آزادی برای دستیابی به شهوتها و لذتهای مادی بیشتر عقل می گوید که قوم حضرت موسی بر اساس فطرت انسانی خوب می دانستند که گوساله هیچ قدرت و خاصیتی ندارد، اما چون سامری به واسطه گوساله قید و بندهای دینداری را از پیش پای آنها بر می داشت به این کار قبیح روی آوردند و تاریخ هم می گوید که بنی اسرائیل بعد از گوساله پرستی چه گناهان و اعمال شنیع و خفت باری در پای گوساله انجام دادند. بله قصه گوساله پرستی همیشه همین بوده است. آزمون گوساله پرستی یک روز با گوساله طلایی خودنمایی میکند، یک روز با قرآن های سر نیزه، یک روز با کیسه های طلای ابن زیاد و این روزها هم در حال تکرار شدن در ماجرای برجام وتفکرلیبرالی حاکم
محمود معلمی 🔹ارتباط با ادمین: @moallemi110 https://eitaa.com/mahmoodmoalemi
چهار دهه تحقیر آمریکا با نزدیک شدن به چهل سالگی انقلاب نگاهی به تحقیر آمریکا در چهل سال گذشته درکلیپ زیرببینید @
⛔ فتنه ۹۸ را بشناسید .⛔ ⏪ در همه فتنه ها ، هدف فتنه گران زدن ولایت‌ فقیه و براندازی نظام جمهوری اسلامی بوده و هست و خواهد بود. ⏪ در فتنه ۹۸ دیگر عکس امام خمینی پاره نخواهد شد و به امام حسین ( ع) و عاشورا توهین نمی کنند ، چون فهمیده اند اینها نتیجه عکس میدهد و مردم جلوی آنها می ایستند! ⏪ در فتنه های آینده از ظرفیت روحانیون مخالف رهبری و انقلابیون پشیمان و کسانیکه سابقه خوبی داشتند اما الان حال خوبی ندارند ( همراه ولایت نیستند) استفاده خواهند کرد. ⏪ نقطه شروع فتنه ۹۸ میتواند بر پایه اعتراض مردم به گرانی و تورم باشد. مراقب باشید. ⏪ در فتنه ۹۸ میخواهند اینطور وانمود کنند که دولت ، مجلس و شورای شهر هیچکاره هست و تمام مشکلات به رهبری و سپاه بر میگردد!! ⏪ اتاق فکر فتنه آینده ، همان اتاق فکر فتنه سبز اموی سال ۸۸ هست و بر بدنه اجتماعی اصلاح طلبان تمرکز پیدا کرده اند. ⏪ در همه فتنه ها بدنبال کشته سازی و شهید سازی هستند. بدنبال هیجانی کردن جوانان هستند، مراقب باشید. ⏪ بستر فتنه های آینده تلگرام و شبکه های ماهواره ای ضد انقلاب است. ⏪ برای زمینه سازی فتنه ، تا میتوانند سیاه نمایی می کنند و مردم را از آینده بکلی ناامید میسازند. مشکلات کشور را بزرگنمایی می کنند تا مردم از نظام زده شوند. ⏪ برای بیداری ذهنها ، روشن شدن افکار عمومی ، پیشگیری از فتنه های آینده ، روشنگری کنید. پیشگیری بهتر از درمان است. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴چرایی ترافیک دیپلماتیک در عراق 🔹پایگاه اطلاع‌رسانی بغداد الیوم به نقل از یک منبع سیاسی عالیرتبه و مطلع که نخواست نامش فاش شود اعلام کرد: علت اصلی این تکاپوی دیپلماتیک آن است که در حال ورود به مرحله بازسازی بسیار وسیعی می‌شود که در رأس آن بازسازی شهرهای آزادشده از دست داعش قرار دارد و هدف اصلی هیأت‌های عالیرتبه عربی و بین‌المللی که به این کشور سفر می‌کنند نیز به دست آوردن سهمی از این پروژه‌ها است. به گفته این منبع آگاه، این پروژه‌ها قرار است از امسال کلید خورده و تا سال ۲۰۳۰ نیز ادامه پیدا کنند. 🔸او در مورد برنامه‌های دولت عراق در این رابطه هم گفت: شرکت‌های عربی قرار است در اجرای پروژهای زیربنایی در شهرهای آزادشده همکاری داشته باشند در حالی که طرف‌های غربی از جمله آمریکایی، فرانسوی و بریتانیایی در کنار ایران، پروژه‌های برق و تولید انرژی را در سطوح مختلف آن عهده‌دار خواهند شد محمود معلمی 🔹ارتباط با ادمین: @moallemi110 https://eitaa.com/mahmoodmoalemi
👌 🔴در ماه های آینده شاهد چه توطئه هایی از سوی دشمن خواهیم بود ؟! 🔹اگر به قدرت رسیدن ترامپ و شروع فرایند خروج کاخ سفید از برجام را که منجر به بازگشت تحریم های یکجانبه آمریکا شد فاز اول جنگ روانی و اقتصادی آمریکا علیه ملت ایران بدانیم قطعا شروع دوره گردی های منطقه ای جان بولتون و مایک پومپئو را می توان به مثابه شروع دور دوم جنگ آمریکا علیه ملت ایران دانست که سخنرانی پومپئو در قاهره نقطه شروع آن بود! 🔹به گفته پومپئو دشمنان ایران با برگزاری همایش ضد ایرانی لهستان و رونمائی رسمی از ائتلاف ضد ایرانی خود، رسماً از مرحله مهار ایران به مقابله با ایران تغییر رویکرد خواهند داد و طبیعتاً در این مسیر (Psychological Ops) و در نوک پیکان تهاجمات آمریکا قرار خواهد داشت! 🔹از منظر اندیشکده های آمریکایی و صهیونیستی در صورت بهره گیری از تکنیک القاء ترس و نگرانی می توان منجر به فعال سازی گسل های اقتصادی و معیشتی در داخل کشور شد که در نتیجه آن مقابله با ایران و کشاندن کشورمان به پای میز مذاکره و تغییر رفتار کار چندان سختی نخواهد بود! 🔹لذا در چهارچوب همین راهبرد آمریکایی است که در روزهای اخیر شاهد شدت پیدا کردن انتشار (FakeNews) از جمله ورشکستگی بانک ها و حتی فرار برخی مسئولین اقتصادی از کشور هستیم که پیش‌بینی می شود که به مرور زمان و در طول هفته های آتی بر حجم و تنوع آنها افزوده شود! 🔹البته هم زمان با شروع دشمن برخی تحرکات ‌و اظهار نظر های مشکوک مطرح شده از سوی برخی عناصر داخلی نشان از بازی کردن آنها در پازل دارد که از جمله آنها می توان به اخباری مانند عوارضی کردن تونل ها و بزرگ راه های تهران و یا حتی شایعه افزایش ۲ تا سه برابری قیمت حامل های انرژی اشاره کرد که در شرایط فعلی حتی بیان آنها موجب شعله ور شدن خشم طبقات آسیب پذیر جامعه می شود! ♦️حال با نگاهی به تقویم می توان ذیل را در نظر داشت: 1⃣ دشمن با تشدید انتشار اخبار جعلی بصورت جدی القاء ترس از آینده اقتصادی و معیشتی را در دستور کار قرار داده و در طول هفته های آتی (خاصه بهمن ماه و ایام الله جشن ) شاهد افزایش اخبار نگران کننده در مورد وضعیت سپرده های بانکی و ... خواهیم بود! 2⃣ انتشار گسترده خبر درخواست جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ برای ارائه طرح های حمله نظامی به ایران نشان از تمایل جدی تیم ضد ایرانی ترامپ برای گستراندن سایه جنگ در منطقه دارد البته با هدف بهره برداری از آن به عنوان یک اهرم بر کشورمان، آنهم با این امید که در صورت همراهی بتواند اقتصاد و بازار کشورمان را درگیر امواج بی ثباتی کند! 3⃣ دولت آمریکا در حال تدارک اجرای یک جنگ روانی گسترده در سالگرد خروج ترامپ از برجام در ماه مه (اردیبهشت ۹۸) است لذا دولت و نهادهای اقتصادی و رسانه ای بایستی از هم اکنون تمام سناریوهای مواجهه با این توطئه آمریکایی را که بیشتر معطوف به حوزه صادرات و فروش است در نظر داشته باشند. 4⃣ در ماه های آتی اظهارات نسنجیده برخی از مسئولین اجرایی و اقتصادی می تواند به یکی از مهمترین منابع تغذیه جنگ روانی دشمن در جهت شعله ورسازی نارضایتی های عمومی بدل گردد لذا دولت محترم بایستی تدابیر لازم را برای مدیریت اظهار نظرهای اقتصادی مسئولین خصوصا در موارد تاثیرگذار بر معیشت عمومی پیشبینی نماید (بطور مثال تعیین یا ...) ✳️نتیجه گیری: تمام سناریوهای موجود این واقعیت را تایید می کنند که آمریکا جز هیچ سلاح و ابزار مناسبی برای مقابله با ملت ایران ندارد، لذا در صورت افزایش همدلی عمومی و افزایش بصیرت افزایی رسانه های اجتماعی در مورد توطئه جدید دشمن، پیروزی بر امر دشواری نخواهد بود.. 🔹سوره نساء_۷۶ : «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً» محمود معلمی 🔹ارتباط با ادمین: @moallemi110 https://eitaa.com/mahmoodmoalemi
هدایت شده از افسران جوان جنگ نرم
🔺 تبریک به همسر محترم شهيد حججى که ازدواج کردند و با این کارشون سعی در اصلاح عرف نادرستی داشتند که همسران شهدا رو از این حقشون محروم میکنه... 🎉 و درود بر پدر و مادر شهید حججی که با این پیام تبریک قشنگشون به این فرهنگ‌سازی کمک کردند. 👏 @Afsaran_ir