اهل عالم دارد از ره ماه ماتم میرسد  هیئتی ها یاعلی! دارد محرم میرسد...  (1)   آمد محرّم نبض عالم ایستاده  از حرکتش حتّی زمین هم ایستاده  ما پیرو دستور «فابک للحسین» یم  بر آفتاب دیده شبنم ایستاده  وقتی که پا در این حسینیّه نهادم  بر تو سلام از دور دادم ایستاده  جارو کش فرش عزایت جبرئیل است  فرشی که رویش عرش اعظم ایستاده  دم: «یا حسین» و بازدم: «جانم حسین» است  نامت میان نوحه و دم ایستاده  پیش خدا روز قیامت سربلند است  هر کس که پای تو مصمّم ایستاده  باید یزیدی های این امّت بدانند!  که شیعه در خط مقدّم ایستاده  وَ الله که از هر عذابی در امان است  سینه زنی که زیر پرچم ایستاده  از بس «أنا العطشان» تو خورده به گوشش  از جوشش خود چاه زمزم ایستاده  ده روز دیگر خواهری در بین گودال  پهلوی جسم نامنظّم ایستاده  #ویژه_نامه_بصیرتی_عقیدتی_ماه_طلب_حق ۵

دل بی تاب اومده چشمه پرازاب اومده #استاد_بنی_فاطمه #نغمه_های_حسینی #ویژه_نامه_ی_بصیرتی_عقیدتی_ماه_طلب_حق ۴

اولین بخش #ویژه_نامه_بصیرتی_عقیدتی_ماه_طلب_حق ۵ #تحلیل_بصیرتی ۵

#تحلیل_بصیرتی ۵ #ویژه_نامه_بصیرتی_عقیدتی_ماه_طلب_حق ۵ موضوع: #سرانجام_عدم_یاری_ولی_خدا 🔲شیعه در طول تاریخ زمانی قدرت گرفته که توانسته در اشل و پازل محرم و عاشورا عمل کنه 🔳در واقع اتفاق و واقعه عاشورا چندین ابعاد مختلف و بزرگ از همان اول در تشکیلات تشیع داشته ▪️یک بعد عدم یاری ولی خدا ▪️یک بعد عدم وفاداری به پیمان ▪️یک بعد تجلی یاری ولی خدا توسط اصحاب در واقعه عاشورا ▪️یک بعد چگونگی انتشار و تبلیغ واقعه عاشورا ◾️و ابعاد گوناگون دیگه 1⃣

ما باید از واقعه عاشورا عبرت بگیریم چون بال سبز انتظار با بال سرخ حسینی است که تکمیل میشود ⚫️یعنی جامعه مدعی انتظار و مهدوی باید بداند که اگر میخواهد ولی خدا را یاری کند چه کار باید بکند 📆نکته جالب تاریخ این است که در طول دوران تکرارمیشود 2⃣

🌤چون قرار است یک معصوم دیگر که آخرین نور از اولاد فاطمه زهرا س است تشریف فرما شوند 🤔و ما به عنوان یک فرد مدعی انتظار ، باید بدونیم چیکار باید بکنیم ♻️پس سعی میکنم تا تکه هایی از واقعه عاشورا را با زمان حال مقایسه کنم تا راحتتر براتون جا بیفته و قابل فهم تر باشه 3⃣

◼️امام حسین ع برای اینکه بخواهند با دعوت مردمی که برای ایشان دعوتنامه فرستاده بودن به کوفه تشریف ببرند تصمیم گرفتند تا مسلم را به عنوان نائب و سفیر خودشون برای بررسی اوضاع کوفه به آنجا گسیل کنند ◾️وظیفه مسلم در کوفه این بود که فضا را برای آمدن ولی خدا آماده کند و بعد نامه ای بفرستد تا حضرت به سمت کوفه تشریف فرما شوند و حکومت اسلامی را به دست بگیرند 4⃣

☑️مردم کوفه قریب به ۱۸۰۰۰ نامه که در بعضی از نقلها این ۱۸۰۰۰ هزار نفر اغلب رییس طایفه بودن که با این نامه دعوت خود و حمایت قبیله خود از ولی خدا را اعلام کردن ، نوشته و از امام حسین ع دعوت کردند که به کوفه بیایند ✔️👈به همین جهت وقتی مسلم با استقبال شدیددر کوفه مواجه شد نامه نوشت تا حضرت به سمت کوفه راهی شوند😭😭😭 ◾️یعنی فضا را آماده دید تا به حضرت گزارش دهد ▪️ولیکن مردم به یکباره از او روی گردان شدن 5⃣

🔴علت این امر هم زیرکی و ترساندن مردم توسط ابن زیاد بود 🔻ترس از کشته شدن 🔻ترس از گرسنه ماندن 🔻ترس از آوارگی 🔻ترس از بهم خوردن آرامش زندگی و باغ و اولاد و ... 😭😓فلذا این امر باعث شد تا نایب الامام رو تنها بگذارند 6⃣

مردم کوفه اون زمان به مراتب از خیلی از شهرهای دیگر عراق و حتی جهان اسلام از لحاظ علم و تقوا بالاتر بودن 🔷در واقع کوفه آن زمان ام القرای آن زمان اسلام بود 🔹مهد علم بود ✔️وقتی به احوالات مردم کوفه نگاه میکنیم میبینیم که به مراتب از مردم این دوران کمتر نبودن که هیچ ، بیشتر هم بوده اند از هر لحاظ 7⃣

💥توجه 👇👇👇💥 🔴اولین چیزی که مردم را از یاری ولی خدا باز داشت ترس از به مشکل افتادن معیشت بود 🔴فلذا وقتی مذاکره با دشمن شروع شد مردم به امید بهبودی معیشتشان از امام معصوم روی برگرداندن 🔴این امر باعث شد تا ولی خدا به قتلگاه برود😱 🔴و وقتی دست دشمن به ولی خدا برسد کاری را میکند که با حسین ع کرد به هیچکس رحم نکرد حتی به طفل ۶ ماهه 8⃣

😕امروز نگاه میکنیم و میبینیم که در جامعه ما ندای یا ابن الحسن کجایی بلند است آیا میشه فقط به صرف این انتظار ولی خدا از پرده غیب خارج شود ✅پای کار بودن با ادعا فرق دارد 🌀برای خروج حضرت حجت عج از پرده غیبت ✅ نیاز به وفای عهد آن هم با عمل است 9⃣

🔴وقتی حسین ع یاری نشود مردم کوفه بعد از او یک روز خوش ندیدن هر کس آمد جنایت کرد 🔵یاری ولی خدا عزت میاره ⚫️و عدم یاری ولی خدا ذلت ✅👈ما برای اینکه به ظهور برسیم باید نایب عام حضرت حجت عج رو یاری کنیم و هر راهی جز راه ولایت باطل و به انحراف است ✅👈راه یاری امام حسین ع از یاری مسلم میگذرد ولاغیر❌ والسلام #حمیدرضا_حق_طلب 🔟

▪️رسیدیم‌ کربلا خدا خودت‌ به‌ دخترم‌ رحم‌ کن ▪️رسیدیم‌ کربلا خدا خودت‌ به‌ خواهرم‌ رحم‌ کن کاروان #حسین به کربلا رسید. امشب حضرت #رقیه است التماس دعا #پخش_زنده #ویژه_نامه_بصیرتی_عقیدتی_ماه_طلب_حق

واما بخش دوم #ویژه_نامه_بصیرتی_عقیدتی_ماه_طلب_حق ۵ #سخنرانی ۵ امشب #استاد_پناهیان

◼️ وقتی حسین(ع) سر روی زانوی رقیه(س) گذاشت ... #روضه #سخنرانی ۵ #ویژه_نامه_بصیرتی_عقیدتی_ماه_طلب_حق ۵

واما بخش سوم #ویژه_نامه_بصیرتی_عقیدتی_ماه_طلب_حق ۵ #معرفی_شهدای_کربلا ۵ شهادت#حر_ابن_یزید_ریاحی

لازم به ذکر هستش که چون یک شب جلو هستیم معرفی شهدای کربلا یک شب جلوتر هستش و منابع براساس نقل صحیح مقاتل و روایات شیعه و سنی نقل شده

در کربلا زمانی که جنگ و درگیری حتمی شد عده‌ای از سپاه عمربن‌سعد به سپاه امام حسین (ع) پیوستند. زیرا آن‌ها علاقه‌ای به ریختن خون امام حسین (ع) نداشتند و می‌پنداشتند که این مقابله به صلح می‌انجامد. یکی از افرادی که به امام حسین (ع) پیوست حربن‌یزید ریاحی بود.

پس از رسیدن کاروان امام حسین علیه‌السلام و لشکر حر به کربلا، حربن‌یزید ریاحی به دستور عبیدالله‌بن‌زیاد تمام راه‌ها را بر امام حسین (ع) بست. عبیدالله‌بن‌زیاد لشکریان فرآوانی به فرماندهی عمربن سعد را به کربلا گسیل کرد. پس از مذاکرات عمربن سعد با امام حسین (ع) و نامه‌نگاری او با عبیدالله‌بن‌زیاد، شمر‌بن‌ذی‌الجوشن فرمان جنگ امام حسین (ع) و قتل ایشان را درصورت عدم بیعت برای عمر سعد آورد

هنگامی که حربن‌یزید آگاه شد که لشکر کوفه تصمیم جنگ با حسین (ع) را دارند و فریاد هل من ناصر ینصرنی حسین را شنید. به عمربن‌سعد گفت: «تو با این مرد می‌جنگی؟ گفت آری بخدا، جنگی که در آن سرها بیفتند و دست‌ها بریده شوند

حر گفت آیا پیشنهاد او پسند شما نیست، عمر سعد گفت اگر کار بدست من بود پذیرا می‌شدم ولی ابن زیاد نپذیرفت.» حربن‌یزید از لشگر کناره گرفت و خود را به حسین (ع) نزدیک کرد.

یکی از مهاجرین اوس به او گفت چه قصدی داری؟ پاسخ او را نداد و لرزه ای بر اندامش افتاده بود مهاجر اوس به او گفت وضع مشکوکی داری، من تو را در هیچ میدانی چنین ندیدم و اگر به من می‌گفتند شجاع‌ترین اهل کوفه کیست؟ تو را نام می‌بردم.

حر گفت: «من خود را در میان بهشت و دوزخ می‌بینم بخدا چیزی را بر بهشت اختیار نکنم اگر چه پاره پاره و سوزانده شوم.» و بر اسب زد و تازید. دست بر سر گذاشت پس گفت بار خدایا به سوی تو برگشتم توبه ام را بپذیر، من دل دوستان تو و زادگان دختر پیغمبرت را لرزاندم وقتی به امام نزدیک شد سپر واژگون کرد و بر آن‌ها سلام کرد.

حر خود را به امام رساند و گفت: «جانم به فدایت یابن رسول الله من همان هستم که نگذاشتم برگردی و در راه، پا به پای تو آمدم و تو را اینجا زمین گیر نمودم من گمان نمی‌بردم که این مردم پیشنهاد تو را یکسر نپذیرند بخدا اگر می‌دانستم با تو چنین می‌کنند. چنین رفتاری نمی‌کردم من به خدا توبه کردم آیا توبه ام پذیرفته می‌شود؟»

امام فرمود بله خداوند قبول می‌کند حال از اسب فرود بیا، عرض کرد: «من سواره بهتر می‌توانم خدمت کنم اگر اجازه بفرمائید ساعتی با آنها می‌جنگم و در آخر به شهادت می‌رسم.» امام فرمود خدایت رحمتت کند هر چه در نظر داری عمل کن حر جلوی امام ایستاد و گفت «ای اهل کوفه، مادرتان مرده باد؛ این بنده شایسته خدا را دعوت کردید تا نزد شما آید او را تنها گذاشتید، گمان داشتید که از او با جان خود دفاع می‌کنید و سپس بهر او جنگیدید تا او را بکشید و از هر سو راه بر او بستید

حال چون اسیری در دست شما گرفتار شده و سود و زیان خود را از دست داده است؛ آب فراتی که یهود و ترسا (مسیحیان) و گبر مینوشد و به روی او و زنان و کودکانش بستید چه بد رفتاری است که با ذریه محمد صلی الله علیه و آله می‌کنید.» سخن حر به اینجا رسید که عده ای بر او حمله کردند و او آ‌مد در برابر امام ایستاد؛ امام به او فرمود: اهلاّ و سهلاّ (خوش آمدی تو در دنیا و آخرت حری)