eitaa logo
|•ܩߊ‌ܣܢܚ݅ࡅ࡙ܥ‌‌•|
549 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
919 ویدیو
2 فایل
ܩߊ‌ܣܢܚ݅ࡅ࡙ܥ‌‌←ترکیبےاز|•ܩߊ‌ܘوܟܿࡐ‌ܝ‌ܢܚ݅ࡅ࡙ܥ‌‌•| مارا به جز امیر ِنجف سر پناهی نیست.. "! «گاهی اوقات فقط نجف دوای ِدرد است» کپی؟ ما کی باشیم که حلال حروم مشخص کنیم. ــــــــــــــــــــــــــــــ ما اینجا هستیم↓ @gomna_m_hhf| @gomna_m_fhh| @gomna_m_hfh
مشاهده در ایتا
دانلود
کلی حرف تو عکسه!🙂`🤎 ━━═━━⊰❀🕊❀⊱━━═━ ▣⃢🦋[ @mahshidfhh
+میگفت.. ای‌خواهران!جهادِ شما‌حجاب‌شماست.. واثری‌که‌حجاب‌شما‌میتواند‌بررویِ‌ مردم‌بگذارد، خونِ‌مانمیتواند‌بگذارد!'✋🏼 🌱͜͡💚‌‌↝ ━━═━━⊰❀🕊❀⊱━━═━ ▣⃢🦋[ @mahshidfhh
هدایت شده از مادحیـن | 🇮🇷
17.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اسد‌الله‌ من . دلبرِ دلخواهِ من .
مثلا فکرکن تو صحن گوهر شادی و داری راه میری و هی این مداحی پلی میشه تو ذهنت ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم . . .
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بہر درمان ِپریشانۍ ِاین‌نوڪرها چاره‌اۍجزسفرڪرب‌وبلاکہ‌نیست🖤! ━━═━━⊰❀🕊❀⊱━━═━ ▣⃢🦋[ @mahshidfhh
ذکرِ‌روزِ‌چهارشنبه :✨ یا حَیُّ یا قَیّوم؛  ای زنده و ای پاینده .
خودتون عکسو قضاوت کنین🥲📿. ━━═━━⊰❀🕊❀⊱━━═━ ▣⃢🦋[ @mahshidfhh
از زبان دمپایی: چه کنم که منم سوژهٔ خوبی برای عکاسی هستم😌🩴 ━━═━━⊰❀🕊❀⊱━━═━ ▣⃢🦋[𝕞𝕒𝕙𝕤𝕙𝕚𝕕𝕗𝕙𝕙]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|•ܩߊ‌ܣܢܚ݅ࡅ࡙ܥ‌‌•|
داستان جذاب و واقعی 🌚🪴 توضیح: سلام دوستان، داستانی که در پیش رو دارید واقعی است. نویسنده شخصا با ش
🌱🌱🌱 داستان جذاب و واقعی : ایران یا عربستان؟ مساله این بود.. در حال آماده سازی مقدمات بودیم ... با مدارس عربستان ارتباط برقرار کردیم ... و یکی از بزرگ ترین مبلغ ها، نامه تایید و سفارش برای من نوشت .. . پدر و مادرم و بقیه اعضای خانواده می خواستن برای بدرقه من به فرودگاه بیان ... اما من بهشون اجازه ندادم و گفتم: من شاید 16 سال بیشتر ندارم اما از امروز باید به خاطر خدا محکم باشم و مبارزه کنم. مبارزه برای خدا راحت نیست و باید تنها برم تا به تنهایی و سختی عادت کنم .. . اشتیاق حرکت باعث شد که خیلی زودتر از خانه خارج بشم ... تنها، توی فرودگاه و سالن انتظار، نشسته بودم که جوانی کنار من نشست و سر صحبت باز شد .. . وقتی از نیت سفرم مطلع شد با یک چهره جدی گفت: خوب تو که این همه راه می خوای به خاطر خدا هجرت کنی، چرا به ایران نمیری؟ برای مبارزه و نابود کردن یک مردم، هیچ چیز مثل این نیست که بین خودشون زندگی کنی و از نزدیک باهاشون آشنا بشی ... اشتباهات و نقاط ضعف و قوت شون رو ببینی و .... . تمام طول پرواز تا عربستان، مدام حرف های اون جوان توی ذهنم تکرار می شد ... این مسیر خیلی سخت تر بود ... اما هر چی بیشتر فکر می کردم، بیشتر به این نتیجه می رسیدم که این کار درست تره ... من تمام این مسیر سخت رو به خاطر خدا انتخاب کرده بودم و از اینکه در مسیر سخت تری قدم بزارم اصلا نمی ترسیدم .. هواپیما که در خاک عربستان نشست، من تصمیم خودم رو گرفته بودم ... "من باید به ایران میومدم " ... اما چطور؟ ←ادامه دارد... 🌱🌱🌱 ━━═━━⊰❀🕊❀⊱━━═━ ▣⃢🦋[ @mahshidfhh