eitaa logo
مجله کودکان
17.8هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
124 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/B69m.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
بالاترین جا ✍🏻امیرمهدی علیزاده خدایا! من می‌دانم که تو آدم‌های خوب را دوست داری و آن‌ها را در بالاترین جاها، مثل قلّه‌ی کوه یا ابرها می‌گذاری. خدایا! من را هم آن بالاها ببر و سربلندم کن! من دوست دارم به فضا بروم و خورشید و ماه و ستاره‌ها را از نزدیک ببینم؛ امّا دوست ندارم بیفتم. از تو می‌خواهم حواست به من باشد! 🌾👏🌷🌺💚 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
nikoonikan-book5.pdf
2.4M
🎁هدیه گل نرگس 🌸کتاب pdf نیکو و نیکان | قسمت پنجم 😃نیکو داور می شود 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
🦅توکان ❇️توکان پرنده کوچک اما بسیار زیبایی است که به دلیل منقار بسیار بزرگ و رنگارنگی که دارد بسیار زیبا به نظر می‌رسد. این پرنده که در اصل در سرزمین‌های آمریکای جنوبی زندگی‌می‌کند ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌼🌏🌼🌏🌼🌏🌼🌏🌼 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوپرایز شد😃 فقط قیافشو😂😂😂😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
[🌸🍄] 😊 بچه ها هیچوقت چیزی را از پدر و مادرتون مخفی نکنید چون امام علی دانا گفته: 💬 ما وقتی چیزی را از دیگران مخفی میکنیم از حرف زدن و قیافمون مشخص میشه 🔰برگرفته از حکمت ۲۶ نهج البلاغه 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
ســـــلام دوستان خـوبـم 🌸 صبح تون بخیر صبحتان خیر و خوشی 🌸 صبحتان پُر ازآرامش صبحتان پُر از لـبخنـد 🌸 صبحتان پراز شادی و صبحتان پرازامید🌸 به زنـدگی ... 🌸 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک کاردستی جالب با لیوان کاغذی و مقوا 🤡دلقک متحرک🤡 💕 🤡💕 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
‍ 🐻🌿خرس خجالتی🌿🐻 وسط یه جنگل سرسبز و بزرگ یه کوه بلندی قرار داشت که تو دل این کوه بلند یه غاری بود. که آقا خرسه که خیلی هم خجالتی بود توش زندگی می کرد. از نزدیک غار رودخانه پر آبی رد می شد. این خرس خجالتی قصه ما فقط برای غذا خوردن از غارش بیرون می اومد و دوباره سریع به غار بر می گشت. هر روز حیوانات برای شنا کردن به کنار رودخانه می رفتند و با خوشحالی بازی می کردند و سر و صداشون همه جا رو پر می کرد. ولی خرس خجالتی فقط اون ها رو نگاه می کرد. غاز و اردک و سمور آبی و سگ آبی، جلو در غار رفتند و از آقا خرسه خواهش کردند که بیاد و با اونا بازی بکنه، ولی فایده‌ای نداشت. یک روز خانم اردک جوجه هاش رو که تازه از تخم بیرون امده بود رو به کنار رودخونه برد تا شنا کردن رو بهشون یاد بده. که یک دفعه یکی از جوجه ها رفت سمت قسمت پر آب و عمیق رودخونه که جریان آب خیلی شدید بود. جوجه کوچولو در حال غرق شدن بود، مامن اردکه با کمک غازها هر کاری کردند تا جوجوه کوچولو رو نجات بدند نتونستد و آب همین جور داشت جوجه رو با خودش می برد. مامان اردکه و غازها شروع به فریاد زدن و کمک خواستندکردند. آقا خرسه اول فکر کرد همه در حال بازی هستند ولی بعد متوجه شد که جوجه اردک رو آب داره میبره. با عجله بیرون اومد و با قدرت فراوان تو رودخونه پرید و شنا کنان رفت سمت جوجه اردک سریع اونو گرفت، جوجه کوچولو که خیلی ترسیده بود و دات گریه می کرد. آقا خرسه کمی نوازشش کرد و بهش گفتا: از این به بعد هر موقع که میای برای شنا تو رودخونه باید حواست باشه از مامانت جدا نشی،‌ آخه خیلی خطرناکه مثل الان که نزدیک بود توی رودخونه غرق بشی و آب تو رو با خودش ببره. آقا خرسه جوجه اردک رو پیش مامان برد. مامان اردک از اون تشکر کرد. سمور آبی گفت: آقا خرسه عجب شنایی بلد هستی. فقط حیف که خجالتی هستی. آقا غاز گفت: ما یه غار توی جنگل سراغ داریم، از این به بعد هم باید دست از خجالت برداری و بیای توی جنگل با ما زندگی کنی. آقا خرسه وقتی مهربانی دوستانش رو دید، پذیرفت که بیاد و توی جنگل زندگی کنه. تا غروب همگی توی رودخانه به شنا و بازی پرداختند و حسابی به همه شون خوش گذشت و روز خوبی رو با هم تجربه کردند. 🐻 🌿🐻 🐻🌿🐻 🤹‍♂️@majaleh_kodakan