#براساس_کتاب_اب_رحیم|#قسمت_هفدهم
#تألیف_موسسه_هفت_آسمان
#برخورد_مردم_پس_از_شکستن_بتها|#پارت_اول
⚜بله فرزندم، «آنها به راحتی من را به عنوان مقصر معرفی کردند. گفتند: هر کس اینکار را کرده به ما ظلم کرده . به خدایان ما هم...»
شروع کردند به توطئه علیه من، البته من هم از قبل به آنها گفته بودم که با ارزشها و عقایدشان مخالفم . معلوم بود اولین تیر را به طرف من پرتاب می کنند و من اولین بهانه شان هستم. خب! شهادت مردم علیه من هم می توانست برای قضاوتشان مفید باشد. به هر حال برای من خیلی نظر آنها مهم نبود. من می دانستم باید چکار کنم. در همان بتخانه انجمن شان را تشکیل دادند. پرسیدند: «تو این کار را کردی؟» تو اینجا بودی؟
جای شکرش باقی بود که بالاخره به صورت غیر رسمی اعلام کردند که من جزء آنها نیستم. فهمیده بودند راه من از آنها جداست. من هم اشاره کردم به بت بزرگ و گفتم: «خدای بزرگتان این کار را کرده. اصلاً از خودشان بپرسید...»
تیر 🏹کنایه ام به هدف خورده بود. دیدم «همه، سرشان را پایین گرفتند و گفتند: آخر اینها که نمی توانند حرف بزنند». معلوم بود که خودشان را سرزنش می کنند.
این همان لحظه ای بود که باید حرف آخر را می گفتم. گفتم: «آخر چرا چیزی را می پرستید که خودتان ساخته اید؟ می بینید حتی توان دفاع از خودش را ندارد؟! شما آفریدگاری دارید که شما را آفریده است. از شما بعید است که بدون فکر کاری کنید. چرا اینقدر بی فکرید؟!»❌
برخوردشان به همین توبیخ ها ختم نشد. اعدام و شکنجه در انتظارم بود. سوزاندنِ 🔥من، می توانست آب 💦خنکی باشد برای دلهای سوخته شان. من ترسی نداشتم. من سوگند نامه ای را امضاء کرده بودم که تا پای جانم به آن وفادار می ماندم. من باور کرده بودم خدا را و البته یاری او را.
🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است.
🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇
🍂eitaa.com/majalehaftaaseman
🍃sapp.ir/majalehaftaaseman
🍂instagram.com/haftaseman07