هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۴)
📚 انتشارات عهدمانا
کشیش گفت : « من به اندازهٔ کافی در غربت زیسته ام سرگئی . دلم می خواهد در وطن خودم بمیرم . »
سرگئی گفت : « حرف از مرگ نزنید پدر که من همیشه از آن وحشت داشته ام . »
کشیش گفت : « تو هنوز هم از یاد مرگ غافلی پسر ! انگار صدای علی را می شنوم که می گوید : « شما را به یادآوری مرگ سفارش می کنم. از مرگ غفلت نکنید . چگونه مرگ را فراموش می کنید در حالیکه او شما را فراموش نمیکند ؟ و چگونه به زنده ماندن طمع می ورزید در حالیکه به شما مهلت نمی دهد ؟ مرگ گذشتگان برای عبرت شما کافی است . آنها را به گورهایشان حمل کردند بی آنکه بر مرکبی سوار باشند. آنان را در قبرهایشان فرود آوردند بی آنکه خود فرود آیند . چنان از یادها رفتند و فراموش شدند که گویا از آبادکنندگان این دنیا نبوده اند . آن جا را که وطن خود می داشتند ، از آن رمیدند و در جایی که از آن می رمیدند ، آرام گرفتند . اکنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دوری کنند و نه می توانند عمل نیکی بر نیکی های خود بیفزایند . آنها به دنیایی انس گرفتند که مغرورشان کرد و چون به آن اطمینان داشتند ، سرانجام مغلوبشان کرد . »
کشیش آه بلندی کشید و ادامه داد : « پسرم ! سرگئی تو از چیزی وحشت داری که ناخواسته به سویش در حرکتی . ترس از مرگ بی معناست . بلکه با یاد مرگ می توانی غمها و غصه های دنیا را از خود دور کنی و از زندگی لذت بیشتری ببری . »
سرگئی گفت : « اگر آنچه را به من گفتی خود نیز به آن ایمان داری ، پس چرا از کشته شدن می ترسی ؟ »
کشیش گفت : « ترس من از آن دو جانی ، به معنای ترس از مرگ نیست . از طرفی ، کسی که از مرگ نمی ترسد ، هرگز خودش را به زیر قطار نمی اندازد و خود را در معرض مرگ قرار نمی دهد . غمی که امروز به دلم نشسته ، از بلاتکلیفی است ؛ از اینکه درمانده ام باید چه کنم ... چرا ؟ چون دو انسان طمّاع ، چشم به کتابی دوخته اند که مال آنها نیست ، به من هم تعلّق ندارد ، بلکه امانتی است در دستهای من از سوی عیسی مسیح . »
سرگئی با تعجّب به کشیش نگاه کرد و پرسید : « چه گفتی پدر ؟ امانت عیسی مسیح ؟ »
کشیش گفت : « بهتر است مرا تنها بگذاری سرگئی . باید فصلی از این کتاب را بخوانم . » سرگئی آرام زیر لب گفت : « بله ! می فهمم . » سپس از اتاق خارج شد .
کشیش کتاب را باز کرد . بالای صفحه نوشته شده بود : « غروب خورشید » .
↩️ ادامه دارد...
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
🔵 اقسام علم
💠 علم دو گونه است: علم فطری و علم اكتسابی؛ علم اكتسابی ، اگر هماهنگ با علم فطری نباشد سودمند نخواهد بود.
📒 #نهج_البلاغه، حکمت ۳۳۸
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
شرح حکمت ۶۴ بخش ۲ اهل دنیا؛ اهل غفلت.mp3
1.21M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت64 2⃣
⭕️ اهل دنیا ؛ اهل غفلت
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت64 ( 2 )
🔹 اهل دنیا ؛ اهل غفلت
🔰 اما هفت ویژگی "اهل الدّنیا" که در نهج البلاغه شریف بیان شده است، به ترتیب از این قرار هستند:
1⃣ اول : اقبال به دنیا و روی خوش نشان دادن به دنیا
2⃣ دوم : شتابان به سمت دنیا حرکت کردن
🔻 این دو وصف را مولا علی (علیهالسلام) در نامه ۷۰ در این عبارات بیان کردند که:
« إِنَّمَا هُمْ أَهْلُ دُنْيَا مُقْبِلُونَ عَلَيْهَا وَ مُهْطِعُونَ إِلَيْهَا »
" آنان دنياپرستانى هستند كه به آن روى آوردند و شتابان در پى آن روانند. "
3⃣ ویژگی سوم این است که اهل دنیا با اینکه از صبح تا شب، حالات مختلف از مرگ یک عزیزی، گریه کردن دیگری بر مرگ کسی، بیمار شدن کسی، عیادت رفتن کسی را مشاهده می کنند، اما از مرگ غافلند؛
🔻 که مولا علی (علیهالسلام) این حقیقت را در خطبه ۹۹ ، در این عبارت بیان فرمود:
« أَوَ لَسْتُمْ تَرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْيَا يُصْبِحُونَ وَ يُمْسُونَ عَلَى أَحْوَالٍ شَتَّى »
" آیا نمی بینید که اهل دنیا، صبح می کنند و شب می کنند، در حالات مختلف؟ "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۵)
📚 انتشارات عهدمانا
کشیش کتاب را باز کرد . بالای صفحه نوشته شده بود : « آنها سه نفر بودند ، عبدالله بن ملجم ، برک بن عبدالله و عمرو بن بکر.
آن سه تن بر روی زیلوی کهنه ای نشسته بودند . عبدالله بن ملجم به خادم پیر مسجد دیناری داده بود تا آنها را تنها بگذارد . »
عمرو رو به او گفت : « چه شده عبدالله ؟ ما را این وقت شب فراخوانده ای تا چه بگویی ؟ » برک نیز سرش را تکان داد و گفت : « من اینجا حس خوبی ندارم . زودتر حرفت را بزن که باید بروم . »
عبدالله آرنجهایش را روی زانواهایش گذاشت و با کف دو دست گونه های لاغرش را فشرد و گفت : « می دانید که اوضاع ، رضایت بخش نیست ؛ علی و معاویه به جان هم افتادند ، جنگ قدرت بین آن دو ، سرنوشت دین و ملّت را به مخاطره انداخته است . تفرقه و شکاف بین مسلمانان ، می رود تا خرمن قرآن و اسلام را به آتش بکشد. گفتم بیایید تا فکرهایمان را روی هم بگذاریم و برای نجات دین خدا کاری بکنیم . » عمرو با تعجّب به او نگاه کرد و پرسید : « از دست ما چه کاری ساخته است ؟ خلیفهٔ مسلمین علی است که ما بیعت هایمان را با او شکسته ایم . معاویه هم می دانی تمرّد کرده و بر خلیفه شوریده است . ما در این بین ، کاره ای نیستیم . »
برک گفت : عمرو درست می گوید عبدالله ، ما اینک در مکه و در جوار خانهٔ خدا زندگی راحتی داریم و از مرکز حکومت و آشوب ها دوریم . هم به علی پشت کرده ایم و هم معاویه . حکومت و دنیا را به آنها سپرده ایم . هر کدام که خلیفه باشند ، توفیری نمیکند ؛ چون هر دو خارج شدگان از دین اند . »
عبدالله گفت : « چگونه توفیری نمی کند ؟ ما هم تکلیفی به عهده مان است . مگر مسلمانی فقط به عبادت است ؟! آن قدر عبادت کرده ایم که زانوها و پیشانی هایمان بر اثر سجده زخم شده است . مگر فراموش کرده ایم که خداوند می فرماید : «کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند ، نزد خدا مقامی والا دارند و اینان رستگارانند. » علی و معاویه مشمول این آیه اند ؛ آنها خارج شدگان از دین و کافرند. مگر فراموش کرده اید که علی در نهروان با دوستانمان چه کرد ؟ مگر پیامبر نگفت که سکوت در برابر ستمگران ستمی است دیگر ؟ » عمرو گفت : « یعنی تو می خواهی بگویی ما باید با این ستمگران بجنگیم ؟ » عبدالله نگاهی به اطرافش انداخت ، با چشم تاریکی را کاوید و گفت : « نه ، اما ما باید علی و معاویه را بکشیم.
↩️ ادامه دارد...
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
موضوع: امام شناسی در نهج البلاغه(۱۳)
🔵 ضرورت اطاعت از اهل بیت پیامبر
💠 مردم! به اهل بيت پيامبرتان بنگريد، از آن سو که گام بر می دارند برويد، قدم جای قدمشان بگذاريد، آنها شما را هرگز از راه هدايت بيرون نمی برند و به پستی و هلاکت باز نمی گردانند. اگر سکوت کردند سکوت کنيد و اگر قيام کردند قيام کنيد، از آنها پيشی نگيريد که گمراه می شويد و از آنان عقب نمانيد که نابود می گرديد.
📒 #نهج_البلاغه ، خطبه ۹۷ ، بند ۳
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
شرح حکمت ۶۴ بخش ۳ اهل دنیا؛ اهل غفلت.mp3
2.52M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت64 3⃣
⭕️ اهل دنیا ؛ اهل غفلت
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت64 ( 3 )
🔹 اهل دنیا ؛ اهل غفلت
4⃣ چهارمین ویژگی که در نهج البلاغه برای اهل دنیا آمده است، همانی است که در حکمت ۶۴ خواندیم؛ یعنی اینکه همه در خواب غفلتند که حضرت فرمود:
« أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ »
" اهل دنیا مانند سواران یک قافله اند، که در حالیکه در خواب هستند، شبانه در تاریکی آنها را می برند. "
5⃣ ویژگی بعدی، یعنی ویژگی پنجم این است که اهل دنیا، مرگ جسم را بزرگ می شمارند، ولی مرگ روح و معنویات خودشان را ناچیز می شمارند؛
🔻 این حقیقت را مولا علی (علیهالسلام) در خطبه ۲۳۰ اینگونه بیان کردند که :
« ( الزُّهّادِ ) يَرَونَ أهلَ الدُّنيا يُعَظِّمونَ مَوتَ أجسادِهِم وَ هُم أشَدُّ إعظاما لِمَوتِ قُلوبِ أحيائهِم »
" اهل زهد و پرهیز می بینند که اهل دنیا، مرگ جسم ها و جسدها را بزرگ می شمارند، در حالیکه زاهدان، مرگ قلب های زنده را بزرگتر می شمارند. "
6⃣ ویژگی ششمی که مولا علی (علیهالسلام) بیان کرده است، دربارهٔ اهل دنیا این است که آنها را تشبیه به سگ های عوعو کننده می کنند؛
🔻 در نامه ۳۱ حضرت خطاب به امام حسن (سلام الله علیه) میفرماید:
« فَإِنَّمَا أَهْلُهَا کِلاَبٌ عَاوِیَةٌ » ؛
"همانا اهل دنیا سگ های عوعو کننده اند."
7⃣ و در ادامه، صفت هفتم را هم بیان می دارند:
« وَسِبَاعٌ ضَارِیَةٌ » ؛
" و درندگانی هستند که ضرر می رسانند. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯