eitaa logo
مجلس شهدا
919 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
8.5هزار ویدیو
72 فایل
🍃کانال مجلس شهدا🍃 ⚘پیام رسان " ایتا "⚘ http://eitaa.com/majles_e_shohada 🌹ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعــیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدارا چیدند🌹 ارتباط باخادمِ شهدا ،تبادل ,پیشنهادات👇 @abre_barran
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مجلس شهدا
🍃دو قسمت از رمان #بدون_تو_هرگز امیدوارم که راضی باشید🌺 🌷 @majles_e_shohada 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 : این که یک آقایی در یک گوشه‌ای عبای خودش رو به کولش بکشد و بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، این افتخار نیست، این است! 🌷 @majles_e_shohada 🌷
همیـــشہ میـــگفت : هرچے میخوایـــد از شهـــدا بگیریـــد.👌 ازشون بخوایــد بــراتــون دعــا ڪنن. من خــودم خیــلے چیـــزها از شهـــدا گرفتــم.💔 شهید محمود نریمانـــــــے 🌷 @majles_e_shohada 🌷
#مقام معظم دلبری😍 چشم بدکورکہ هم جانــــے وهم جانانـــــے...💚💙 🌷 @majles_e_shohada 🌷
در حســرت آسمـــــان و بالم مےسوخت با ياد تو بودم و خيـالم مے سوخت من خسته ميـــــان خاڪ ها جا ماندم اي ڪاش ڪمي دلت به حالــم مے سوخت 🌷 @majles_e_shohada 🌷
هر وقت تبریز می اومد حتما گلزار شهدای "وادی رحمت" می رفت. الان مزار خودشم همونجاست. بالای قبور شهدای دفاع مقدس می نشست و انگار حرف میزد باهاشون. خیلی طول می داد. از این مزار به اون مزار. مگه دست بردار بود؟ به شوخی بهش می گفتم به شهدا سپردم حرفتو گوش ندن! 🌷 @majles_e_shohada 🌷
قابل توجه مسئولین....! فرمانده گردان بود حداقل باید داخل ماشین فرماندهی مینشست اما ترجیح داده پشت ماشین کنار بقیه نیروهاش باشه #مصطفی_صدرزاده پیش رزمندگان #فاطمیون محترم بود پیش خدا هم رو سفید هست ان شاء الله 🌷 @majles_e_shohada 🌷
گفت: دعا کن #شهید بشوم. من همیشه یک جمله داشتم و هر موقع این صحبت‌ را می‌کرد به او می‌گفتم نیتت را خالص کن ✨و او همیشه در جواب به من می‌گفت: «باشه،نیتم را خالص می‌کنم» ولی این دفعه یک مدل دیگر جوابم را داد و گفت: « #مامان به خدا نیتم خالص شده! حتی یک ناخالصی هم در آن وجود ندارد»وقتی این جمله را گفت بدون هیچ مقدمه‌ای به او گفتم که پس #شهید_می‌شوی🕊. #شهید_محمدرضا_دهقان 🌷 @majles_e_shohada 🌷
d5c2dbe88dfa620906a6fbeb50b1e601c2922e3e.mp3
2.38M
🍃 فقط بخاطر دو زار آبرو...🍃 استاد پناهیان 🌷 @majles_e_shohada 🌷
#همسران_شهدا #حمید روحیه‌ای لطیف و دوست‌داشتنی داشت. همیشه وقتی در کارهای منزل کمکم می‌کرد از او تشکر می‌کردم ⚡️اما می‌گفت این حرف‌های یک همسر به همسرش نیست، شما باید بهترین دعا👌 را در حق من کنید، باید دعا کنید #شهید شوم. #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی 🌷 @majles_e_shohada 🌷
1_23361416.mp3
5.47M
🎧 پشت پات آبـــ💧 میریزمـــ . . . دل بی تــــابـــ💔 میریزمـــ . . . 🌷 @majles_e_shohada 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎 شهید عبدالحسین برونسی #خدايا! اگرمي‌دانستم با مرگـــــ من يڪ دختر در دامان حجاب مے‌رود ،حاضربودم هزاران باربميـــــرم تاهزاران دختر در دامان حجابـــــ بروند...🍃 #حجاب 🌷 @majles_e_shohada 🌷
✍یکی نوشت؛ هرچه بیشتر دوست بداری کمتر می اندیشی. درراه عشق می بایست همه چیزرا به فراموشی سپرد...! ای #شهید برای رسیدن به راه تو من خودرا نیزفراموش کردم😔 #شهید_محسن_وزوایی 🌷 @majles_e_shohada 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی غیرت ها نبینند.... حتما حتما دانلود شود 😭😭😭 🌷 @majles_e_shohada 🌷
🌷 @majles_e_shohada 🌷
رفته رو مین تخریب چی بوده ایا دردی یا زجر کشیدنی در چهره ش می بینید؟ درچشمانش غروریست به عظمت نام ایران اینانند فرزندان این سرزمین نه آقا زاده های مفت خور گرین کارتی ! 🌷 @majles_e_shohada 🌷
ای شهید باید خودت تمام دلم را عوض کنے؛ با این دلم به درد امام زمان نمےخورم .. 🍃محبوب دل صاحب زمان که شوے شهیدت میکنند 🍃 #بـےسیـم‌چـے 🌷 @majles_e_shohada 🌷
از خود گذر کنیم که این خوان آخر است این انقلاب بیمه ی حضرت حیدر است  تحریم میکنند که تسلیممان کنند  ما را به سر هوای اشارت رهبر است 🌷 @majles_e_shohada 🌷
.: #دل_بده❤️ #فرزندت_ڪجاست؟ +مادر فرزندت ڪجاست↷ -همین جاست عصر ها باهم چای میخوریم ۰۰۰ #شادی_روح_شهدا_صلوات 🌷 @majles_e_shohada 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻صوت/الیاس حضرتی موافق استیضاح وزیر اقتصاد: به جای کرباسیان، روحانی باید استیضاح می‌شد/این ملت چه گناهی کرده‌اند؟ 🌷 @majles_e_shohada 🌷
بہ خواهـران و برادرانم توصیہ میکنم کہ پیرو ولایت باشند حتی اگر بہ قیمت جان آنهـا باشد #پاسدار_مدافع_حرم #شهید_احمد_حیاری #سالروز_شهـادت 🌷 @majles_e_shohada 🌷
مجلس شهدا
🍃دو قسمت از رمان #بدون_تو_هرگز امیدوارم که راضی باشید🌺 🌷 @majles_e_shohada 🌷
فضای دانشگاه و تمام شرایط هم عالی بود ... همه چیز رو طوری مرتب کرده بودن که هرگز ... حتی فکر برگشتن به ذهنم خطور نکنه ... اما به شدت اشتباه می کردن... هنوز نیومده دلم برای ایران تنگ شده بود ... برای مادرم ... خواهر و برادرهام ... من تا همون جا رو هم فقط به حرمت حرف پدرم اومده بودم ... قبل از رفتن ... توی فرودگاه از مادرم قول گرفتم هر خبری از بابا شد بلافاصله بهم خبر بده ... خودم اینجا بودم ... دلم جا مونده بود ... با یه علامت سوال بزرگ... –بابا ... چرا من رو فرستادی اینجا؟... داستان دنباله دار بدون تو هرگز: اتاق عمل دوره تخصصی زبان تموم شد ... و آغاز دوره تحصیل و کار در بیمارستان بود... اگر دقت می کردی ... مشخص بود به همه سفارش کرده بودن تا هوای من رو داشته باشن ... تا حدی که نماینده دانشگاه، شخصا یه دانشجوی تازه وارد رو به رئیس بیمارستان و رئیس تیم جراحی عمومی معرفی کرد... جالب ترین بخش، ریز اطلاعات شخصی من بود ... همه چیز، حتی علاقه رنگی من ... این همه تطبیق شرایط و محیط با سلیقه و روحیات من غیرقابل باور و فراتر از تصادف و شانس بود... از چینش و انتخاب وسائل منزل ... تا ترکیب رنگی محیط و ... گاهی ترس کوچیکی دلم رو پر می کرد... حالا اطلاعات علمی و سابقه کاری ... چیزی بود که با خبر بودنش جای تعجب زیادی نداشت... هر چی جلوتر می رفتم ... حدس هام از شک به یقین نزدیک تر می شد ... فقط یه چیز از ذهنم می گذشت... –چرا بابا؟ ... چرا؟... توی دانشگاه و بخش ... مرتب از سوی اساتید و دانشجوها تشویق می شدم ... و همچنان با قدرت پیش می رفتم و برای کسب علم و تجربه تلاش می کردم ... بالاخره زمان حضور رسمی من، در اولین عمل فرارسید ... اون هم کنار یکی از بهترین جراح های بیمارستان... همه چیز فوق العاده به نظر می رسید ... تا اینکه وارد رختکن اتاق عمل شدم ... رختکن جدا بود ... اما... . داستان دنباله دار بدون تو هرگز: شعله های جنگ . آستین لباس کوتاه بود ... یقه هفت ... ورودی اتاق عمل هم برای شستن دست ها و پوشیدن لباس اصلی یکی... چند لحظه توی ورودی ایستادم ... و به سالن و راهروهای داخلی که در اتاق های عمل بهش باز می شد نگاه کردم... حتی پرستار اتاق عمل و شخصی که لباس رو تن پزشک می کرد ... مرد بود... برگشتم داخل و نشستم روی صندلی رختکن ... حضور شیطان و نزدیک شدنش رو بهم حس می کردم... –اونها که مسلمان نیستن ... تو یه پزشکی ... این حرف ها و فکرها چیه؟ ... برای چی تردید کردی؟ ... حالا مگه چه 🌷 @majles_e_shohada 🌷
اتفاقی می افته ... اگر بد بود که پدرت، تو رو به اینجا نمی فرستاد ... خواست خدا این بوده که بیای اینجا ... اگر خدا نمی خواست شرایط رو طور دیگه ای ترتیب می داد ... خدا که می دونست تو یه پزشکی ... ولی اگر الان نری توی اتاق عمل ... می دونی چی میشه؟ ... چه عواقبی در برداره؟ ... این موقعیتی رو که پدر شهیدت برات مهیا کرده، سر یه چیز بی ارزش از دست نده... شیطان با همه قوا بهم حمله کرده بود ... حس می کردم دارم زیر فشارش له میشم ... سرم رو پایین انداختم و دستم رو گرفتم توی صورتم... –بابا ... من رو کجا فرستادی؟ ... تو ... یه مسلمان شهید... دختر مسلمان محجبه ات رو... آتش جنگ عظیمی که در وجودم شکل گرفته بود ... وحشتناک شعله می کشید ... چشم هام رو بستم ... – خدایا! توکل به خودت ... یازهرا ... دستم رو بگیر... از جا بلند شدم و رفتم بیرون ... از تلفن بیرون اتاق عمل تماس گرفتم... پرستار از داخل گوشی رو برداشت ... از جراح اصلی عذرخواهی کردم و گفتم ... شرایط برای ورود یه خانم مسلمان به اتاق عمل، مناسب نیست ... و... از دید همه، این یه حرکت مسخره و احمقانه بود ... اما من آدمی نبودم که حتی برای یه هدف درست ... از راه غلط جلو برم ... حتی اگر تمام دنیا در برابرم صف بکشن ... مهم نبود به چه قیمتی ... چیزهای باارزش تری در قلب من وجود داشت.... . . داستان دنباله دار بدون تو هرگز: حمله چند جانبه . ماجرا بدجور بالا گرفته بود ... همه چیز به بدترین شکل ممکن ... دست به دست هم داد تا من رو خورد و له کنه ... دانشجوها، سرزنشم می کردن که یه موقعیت عالی رو از دست داده بودم ... اساتید و ارشدها، نرفتن من رو یه اهانت به خودشون تلقی کردن ... و هر چه قدر توضیح می دادم فایده ای نداشت ... نمی دونم نمی فهمیدن یا نمی خواستن متوجه بشن... 🌷 @majles_e_shohada 🌷