eitaa logo
مجـــلـــس شــــــهــــــدا
241 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
867 ویدیو
11 فایل
سفیر عشق شهید است و ارباب عشق حسین (ع) .. جایی که ارباب عشق سر به باد می دهد تا اسرار عشاق را بازگو کند که برای عشاق راهی جز از کربلا گذشتن نیست راه ارتباط با ما @Radio_1403 @arbaeen_ba_shoma
مشاهده در ایتا
دانلود
17.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام حسین جان ،منم دوباره نگی فلانی، وفا نداره... تو که تو صحنت، برو و بیا هست تو اون شلوغی، برا ما جا هست...؟ 🍃
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسم‌بھ‌عشق . . کھ‌نامش‌همیشھ‌پابرجاست! نرفتھ‌قاسم‌ما‌ -اوهنوزهم‌اینجاست:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَ سلام بر او که می‌گفت : حجاب، مانند اولین‌خاکریز جبهھ است که دشمن برای تصرفِ سرزمینی، حتماً باید اول آن را بگیرد! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌷 آتش دشمن یکباره افزایش پیدا کرد. انواع و اقسام گلوله‌های خمپاره، آسمان را می‌شکافت و زوزه‌کشان به طرف ما آمد. عراقی‌ها درست نیم ساعت خط را زیر آتش گرفتند. در این میان نیز چند نفر از بچه‌ها پر کشیدند. حاج رضا شکری‌پور همچنان گردان را با صلابت خاص خود هدایت می‌کرد. او مدام عرض خاکریز را طی می‌کرد و به بچه‌ها روحیه می‌داد. زیر باران خمپاره، به تک‌ تک نیروها سرکشی می‌کرد و حال آن‌ها را جویا می‌شد. همچون بقیه‌ی بچه‌های مستقر در خط، با من نیز خوش‌و‌بش کرد، و پس از احوالپرسی راه افتاد تا به دیگران نیز برسد. هنوز چند قدم فاصله نگرفته بود که یک گلوله‌ی خمپاره شصت درست جلوی پاهایش منفجر شد، و حاج رضا به زمین افتاد. خیلی زود من و سه نفر از بچه‌ها، بالای سرش رسیدیم. شگفت‌زده به زخم بزرگی که روی شکم‌اش ایجاد شده و روده‌هایش را بیرون ریخته بود، نگاه می‌کردم. همین که نگاهم به چهره‌ی حاجی افتاد، از تعجب خشک‌ام زد. حاجی داشت می‌خندید؛ انگار نه انگار که چنین جراحت بزرگی برداشته است. او همچون چند دقیقه‌ی پیش که با لبخندش خستگی را از تن بچه‌های گردان بیرون می‌کرد، باز هم می‌خندید و امید را در دلمان زنده نگه می‌داشت. به هر زحمتی بود، برانکاردی تهیه کردیم و حاجی را روی آن گذاشتیم. یکی از بچه‌ها، روده‌های حاج رضا را با دست داخل شکمش فشار می‌داد. دیگری هم سعی داشت زخم را با چفیه‌اش ببندد تا خون کمتری از بدنش خارج شود. دو نفر هم دو سر برانکارد را گرفتند تا هرچه سریع‌تر او را به آمبولانس برسانند. فاصله‌مان تا خاکریز چهارم، دویست متر بود، و طی کردن این مسافت با برانکارد، آن هم زیر حجم سنگین آتش خمپاره، کار دشواری بود. به محض حرکت، یکباره حاج رضا دستش را بالا برد و کلاه پشمی‌اش را که بر سر داشت، روی صورت کشید. قبلا دیده بودم هر کس که مجروح می‌شود، دیگران سعی می‌کنند با بیرون آوردن لباس‌هایش، بدن او را خنک نگه دارند؛ اما در آن گرمای فاو، حاجی، کلاه پشمی ضخیمی را که زیر کلاه کاسک سر می‌کرد، روی صورتش کشید. این کار، منطقی به نظر نمی‌رسید. ابتدا فکر کردم شاید متوجه موقعیت خود نیست و شدت مجروحیت باعث شده دست به کارهای غیرمنطقی بزند. برای همین دست بردم و کلاه را بالا کشیدم. حاجی که با تکان‌های برانکارد بالا و پایین می‌رفت، نگاهی به من کرد و دوباره کلاه را پایین کشید. دیگر طاقت نیاوردم. با اخم دلسوزانه‌ای گفتم: حاج رضا، گرم‌تان می‌شود! حاجی از زیر کلاه جواب داد: نه، مهدی جان؛ اگر بچه‌ها ببینند که فرمانده‌شان زخمی شده و به عقب برمی‌گردد، ممکن است روحیه‌شان پایین بیاید. اگر صورتم پوشیده باشد، مرا نمی‌شناسند. با شنیدن این حرف، درجا خشکم زد. دیگر توان حرکت نداشتم. برایم باورکردنی نبود. او به فکر خودش نبود؛ گویی زخمی نشده است. در آن وضعیت، باز هم به فکر نیروهایش بود، و تنها نگرانی‌اش، حفظ سلامت و روحیه‌ی آن‌ها بود. 📚به نقل از کتاب ده صلوات هدیه به روح مطهر *🌸شهید رضا شکری پور🌸*
12.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرکت قشنگ مجموعه آزادی به مناسبت ایام شهادت فاطمه الزهرا (س) و ایستگاه صلواتی برای هوادارانی که در این روز سرد و بارانی به ورزشگاه آمدند
. در فاطمیه جای تو خالی است، گریه‌کنِ داغ در و دیوار ای قلب تو از داغ مادر خون، ای چشمت از اندوه گوهربار یار و علمدار علی بودی، سرباز جانباز ولی بودی رفتی و تنهاتر شده آقا، با رمز "یازهرا" بیا سردار ✍️، ۱۴۰۲/۰۹/۲۴ 🌷ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات
🏴 ائمّه علیهم السّلام فرمودند جدّه‎ی ما حضرت زهرا علیها السّلام در صحرای قیامت مثل مرغی که دانه را از بین سنگ و خاشاک جمع می‎کند، دوستان ما را از بین اهل محشر جمع می‎کند و به بهشت می‎برد. ▪️همین‎طور فرمودند حضرت زهرا علیها السّلام سوار بر شتری از نور وارد محشر می‎شود و دوستان ما ریشه‎های روپوشی را می‎گیرند که بر روی آن شتر قرار دارد و حضرت آن‌ها را با خود به بهشت می‎برد. ▪️ان‎شاء‎الله همینجا اینها را ببینی و به بعد از فوت موکول نکنی. ▫️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▫️ 📙 کتاب مصباح الهدی تألیف استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
دقیقا اون لحظه‌ای که ما خواب بودیم، گروهک تروریستی جیش الظلم بامداد امروز جمعه به مقر انتظامی در شهرستان راسک حمله میکنه و در این حمله‌ی کور ۱۲ مامور شهید و ۷ نفر از کارکنان فراجا مجروح میشن..
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥 لعن الله ظالمیک یا زهرا 🔥 لعن الله قاتلیک یا زهرا 🔥 لعن الله ضاربیک یا زهرا 🔥 لعن الله قنفذ و مغیره 🔥اهل سقیفه و پیروان آنها در خون مادر ما شریک هستند لعنت الله عليهم 🔥
مجـــلـــس شــــــهــــــدا
﷽ 🔺#ببینید نماهنگ | #بی_مردم 🎙 بانوای: #حاج_مهدی_رسولی
🔺رهبر انقلاب بعد از مراسم دیشب، به حاج مهدی گفتند این مرثیه‌ی شما (اشاره به مداحی ‎)‌ کار یک منبر نه بلکه کار چند منبر رو با هم کرد.