66. جنگ در کوهستان
جنگ در كوهستان به مراتب با جنگ در دشت باز متفاوت است. دفاع در كوهستان مستلزم به كارگيري نيروي چند جانبه در امور مختلف است. درارتفاعات استفاده از امكانات و تجهيزات ماشيني و مهندسي مقدور نيست يا حداقلِ كارايي را دارد.
خستگي مفرط جسمي، شرايط سخت آب و هو ايي (روزهاي گرم و شبهاي سرد) نقاط كور فراوان جهت پناه گرفتن عناصركمين دشمن، عدم ديد مناسب؛ بخصوص اگر ارتفاعات همراه با جنگل باشد، وجود سنگهاي سخت در هنگام اجراي آتش و گلولههاي خمپاره و توپخانه دشمن، خود تركش مضاعفي است كه گاهي كشنده بوده و ميتواند مثل تركش گلولهها عمل كند، در حالي كه در مناطق دشت باز و خاكي، آتش گلولههاي دشمن اين خاصيت را ندارد. لازم است فرمانده و مسئول با همه موارد مطرح شده درگير شود و براي هر كدام راه كار مناسب با شرايط ايجاد شده ر ا پيدا نمايد كه بحمدالله رزمندگان اسلام در طول جنگ تحميلي آن چنان مردانه با مشكلات و موانع جنگيدند كه تجربة اندوخته سالهاي دفاع مقدس ميتواند توشهاي گران بها براي نسلهاي آينده باشد. استفاده از دواب اگر چه در ارتش قديم استفاده از حيوان (دواب، قاطر ) مرسوم بوده و به علت كمبود امكانات خودرويي، لازم بود از دواب استفاده شود و جهت حمل سلاح، آذوقه و تجهيزات مورد بهرهبرداري قرار ميگرفت اما در جداول سازمان يگانهاي رزمي پيشبيني محل مناسب جهت نگهداري آنها نشده و بالطبع براي استفاده و خدمت گرفتن آنها لازم است تعدادي كاركنان وظيفه كه مختصر اطلاعاتي از نحو ة نگهداري دواب را داشته باشند به كار گرفته شوند تا بهرهوري لازم به دست آيد. چگونگي تهيه علف، آب، محل نگهداري در زمستان و سرماي سرد كردستان خود شرح مفصلي دارد كه در اين مقوله نميگنجد. البته بايد اذعان داشت كه وجود دواب در ارتفاعات جهت حمل جيره، مواد غذايي، سوختي، مهمات يا موارد ديگر از ضروريات است؛ به عبارتي بايستي فرمانده گروهان ارتفاعات باشيد تا نياز به حيوان (قاطر) را از نزديك لمس كنيد.(1)
1.راز شکست قله سپید،ص6
برگرفته از کتاب " فصل فکرت های نو " تخریبچی دلاور دفاع مقدس آقای دکتر احمد مومنی راد ( صفحه 71)
واژگونی جیپ فرماندهی
مسئولین و رزمندگان لشکر 19 فجر او را به عنوان نیرویی فعال و پر تلاش می شناختند وقتی به لشکر میرفتیم طبق معمول با او دیدار داشتیم سال 1362 در معیت برادران کرامت – حبیب –مومنی – احمد دشتی که همه از فرماندهان بودند ماموریتی داشتیم به منطقه عملیاتی دهلران که بخشی ازنیروهای لشکر 19 فجر در آن محور مستقر بود طبق معمول جاده های مناطق عملیاتی را برای جلوگیری از گردو و خاک و عدم ایجاد خط و نشان برای دشمن نفت سیاه می پاشیدند بعضی از قسمت های جاده که بیش از حد نیاز نفت سیاه ریخته بودند بشدت لغزنده شده بود راننده ها هم به واسطه شرایطی جنگی باید با سرعت زیاد حرکت میکردند. غلامرضا راننده جیب فرماندهی بود ناگهان به یکی از آن قسمت های لغزنده رسید هشدار و داد و فریاد های ما هم سودی نبخشید ماشین از مسیر خارج شد و پس از برخورد با تپه ای کوچک در کنار جاده واژگون شد. همگی زیرماشین گیر افتاده بودیم ، بدنه و سقف ماشین از برزنت بودفشار شدیدی به ما وارد می شد.
برادر تنگستانی با کوبیدن پا به درب سمت خودش درب را باز کرد و توانست از زیر ماشین خارج شود اما برای نجات ما هرچه بیشتر ماشین را تکان می داد فشار بیشتری بر ما واردمیآمد ودادو فریاد ما بلند می شد. اما قرار بودما از قافله شهداء عقب بمانیم لذا این وضعیت خیلی طولانی نشد و ماشین نیروهای ارتشی از راه رسیدند و جیپ را از روی سر ما بلند کردندبیشترین آسیب را احمد دشتی دیده بودکه دوتا از استخوان های دنده اش شکسته بود اما بقیه جراحات سطحی دیدند نیروهای رزمنده ارتش به راهشان ادامه دادند ما هم در حالی که از نحوه ی تصادف خیلی خنده مان گرفته بود با پای پیاده مسیر برگشت را در پیش گرفتیم.
یکی از عوامل موفقیت در امور فرماندهی سردار شهید کرامت و همه رزمنده ها و غلبه بر دشمن بعثی که از تمام امکانات و تجهیزات نظامی و تدارکاتی لازم برخورداربود انگیزه بچه ها و عشق به دفاع از اسلام و رضای خدا وسرزمین بود وقتی برای سرکشی و دیدار به میان آن ها میرفتم هیچ دغدغه ای جزء رفع موانع و تهیه امکانات برای مبارزه در مقابل متجاوزین نداشتند رزمنده ای که ماه ها در میادین نبرد می جنگید ماموریت وی تمام می شد مرخصی می رفت ولی بدون هیچ چشم داشتی مجددا به جبهه برمی گشت
بسیاری از رزمنده ها را می شناختم مشکلات فراوانی داشتند اما هیچ گاه از مشکلات شخصی حرف نمی زدند به انقلاب و امام عشق می ورزیدند و تا پای جان از دستورات رهبر و ولی امر اطاعت میکردند اخلاص و شجاعت و اخلاق نیکو و جاذبه امثال شهید کرامت برای همه ی ما درس زندگی است او سن و سال زیادی نداشت ابتدای جوانیش بود اما گریه ها و راز و نیاز های شبانه و طلب استغفارش همه را متحیر میکرد. <!--[1]
[1]- حاج خدانظر قاسمی فرمانده وقت سپاه دشتستان ودو دوره نماینده مردم دشتستان درمجلس شورای اسلامی – سردار شهید غلامرضا کرامت فرمانده ادوات لشکر 19 فجر، حبیب مومنی جانشین ادوات لشکر 19 فجر – احمد دشتی فرمانده وقت سپاه گناوه
کاکاعلی11
مدتی که تهران درس خواند، دلش برای هوای گرم و نخل های سبز جهرم تنگ شد. بار و بندیلش را بست و برگشت کنار همان نخل های بلندی که خیلی دوستشان داشت، زیر سایه ی نارنج هایی که بوی عطرش همه ی کوچه باغ ها را گرفته بود. سال اول دبیرستان بود و باید یک جایی ثبت نام می کرد این بود که اسمش را در هنرستان، رشته ی برق نوشت.
آن وقت ها تعداد کوچه باغ های جهرم خیلی زیاد بود و هر سمتی که رو می کردی از کوچه باغ، سر در می آوردی و می دیدی از این طرف، لیمو شیرین های زرد و شیرین، سر گذاشته اند روی شانه ی کاهگلی دیوارها، از آن طرف پرتقالهای نارنجی از بالای سنگچین ها برایت چشمک می زنند و نخل ها هم از آن بالا بلندی ها، پر و بالشان را برایت تکان می دهند و خارک شیرین پرت می کنند طرفت... یادش به خیر دنیایی بود.
آن روز هم یک این طور روزی بود که عبدالعلی و داداشش عبدالحسین، عابر یکی از همین کوچه باغها بودند که چشمشان به یک گوجه ی درشت و سرخ و تر و تازه افتاد که وسط کوچه، از بارِ گاری مرد گوجه فروش، افتاده بود روی زمین و خاکی شده بود. عبدالعلی خم شد و آن را برداشت و با گوشه ی لباس تمیزش کرد و گفت:
-جل الخالق!... می بینی چه رنگی دَره؟ چه قرمز قشنگیه؟... باورت می شه که ایرَنگو اَتو ای خاکا در اومده باشه؟* به به.. بِِوین*! پوستشُ بِِوین! چقد نازک و ظریفه... چه لطافتی دَره... به نظرت چرا پوسِ گوجه اِقََد* نازکه اما پوسِ انار ایطوری نیس؟...
حسین مانده بود که علی، برای چه این قدر دارد فلسفه بافی می کند و به جای این حرفها چرا نمی آید با هم بازی کنند یا مسابقه ی دو بگذارند ببینند کی زودتر به آخر کوچه باغی می رسد...
-میگََمَ... خیلی حوصله دَری و ورّاجی می کنی هَ... رنگش قرمزه پوسِش نازکه... ول کن کاکا، با پیرَنِت پاکش کن بخوریمَ.
-بخوری؟... اگه ننه بفهمه بدبختت می کنه... مگه نگفته اگه طلا هم پیدا کِردین نیگاش نکنین؟
بعدها و خیلی بعد ترها این حرکات ریز و زیبای علی آن قدر زیاد بود که حسین باورش شد که این داداش کوچیکه با این جثه ی لاغر و قدی که هر روز بلند تر از دیروز می شود یک چیزیش هست وبه همه می گفت که:
-علیِ ما از بچگی عادت داشت زیبائیا رو ببینه، حتی اگه ایزیبائیا* به نظر بقیه بی اهمیت و کوچیک بود . آخه او با دیدن ایچیزا* قدرت خدا رو می دید و ایخدا* بود که ایطوری نظر علی رو جلب می کرد...
پاورقی
*ایرَنگو اَتو ای خاکا در اومده باشه؟: این رنگ از توی این خاک ها بیرون آمده باشد؟
*بوین: ببین
* اِقد: اینقدر
* ایزیبائیا:این زیبائی ها
* ایچیزا:این چیزها
* ایخدا:این خدا
* ایطوری:این طوری
حکومت نظامی
پس از گذشت دو سال از ورود اکبر به هنرستان کارآموز و در سال 57
خورشیدی، اکبر و دوستانش برنامه ریزی منظم تری برای پیشبرد اهدافشان
داشتند. سا لهای آخر تحصیل برای اکبر دوران بخصوصی بود. شرایط اجتماعی
حاکم بر جامعه باعث شده بود که او و دوستانش در هنرستان کارآموز، نتوانند
نسبت به سیر تغییرات و تحوّلات سیاسی کشور بی تفاوت باشند.
در یکی از آن روزها، اکبر، خیلی پکر به نظر میرسید و این موضوع از چشم
حسین دور نماند. حسین به اکبر نگاه کرد که به جای اینکه به درس و معلمّ
کلاس، آقای بابایی، توجه کند، از پنجره به افق دور دست خیره شده است.
حسین بر روی کاغذی نوشت « به زودی تسلیم میشن. فکرت رو در گیر نکن
» نگاهی به دور و برَش کرد و کاغذ را روی میز به سمت اکبر سُر داد. اکبر
نگاهش را از بیکران آسمان برگرفت و به کاغذ نگریست. لبخندی بر لبانش
نقش بست و زیر چشمی، نگاهی به حسین انداخت. حسین، جواب لبخندش را با چشمکی داد.
بابایی متوجه نگا هها و لبخند مرموز آنها شد. به آرامی توی کلاس مشغول
قدم زدن شد و اکبر، کاغذ را در جامیزی اش گذاشت. بابایی به کنار میز آنها رفت.
قلب اکبر و حسین تندتند میزد. بابایی دستش را به سمت جامیز برد و کاغذ را
برداشت. نگاهی به آن انداخت . ترس و هیجان نهفته در چهره ی اکبر و حسین
را به وضوح میشد دید. آن دو، منتظر عکس العمل معلمّ خود بودند. بابایی خود
را خونسرد نشان میداد؛ اما چهره اش مضطرب شده بود. کمی خم شد و به
بهانه ی نگاه کردن به دفتری که حسین روی آن جزوه مینوشت، سرش را
نزدیک صورت حسین کرد و گفت:
حواستون به درس و تحصیل باشه. با کارهای پرُخطری که مناسب سن و
سا لتون نیست کاری نداشته باشید. این کارها را بسپارید به ما مردها!
چیزی توی دل اکبر ترابیان فرو ریخت. از بینِ تمام معلّمان هنرستان،
او علاقه ی ویژ ه یای به آقای صادق بابایی داشت ولی دلیلش را تا آن روز
نمیدانست. اما اکنو ن تردیدهایش پایان یافته بود و اکبر، آن شخص رؤیائیِ
موردِ اعتمادش را یافته بود.
هنگام رفتن به منزل، اکبر و حسین در مورد این موضوع با هم مشورت کردند.
تمام جوانب را بررسی کرده و اتفّاقات آن روز، حر فها و برخوردها را پیش خود
مرور کردند و سرانجام آن تصمیم بزرگ را گرفتند. با هم قرار گذاشتند که راز
گرو هشان را با آقای بابایی در میان بگذارند. در حقیقت گروهی که رهبری آن
را اکبر به عهده داشت، توانسته بود توسّط یکی از فعّالین مسجد، با انقلابیون
مخالف رژیم شاه ارتباط برقرار کند.
اکبر اعلامیه ها را از رابط انقلابیون تحویل میگرفت و با همکاری گروه خود،
آنها را در سطح محل توزیع میکرد. خیلی مراقب بودند و احتیاط میکردند، با
این حال چند بار گشتِ کلانتری نارمک به آنها مشکوک شده بود.
یکی از افسران که چند باری در موقع رفت و آمدهای گاه و بیگاهِ شبانه، بچه ها
را دیده بود، مدتی در ساعات مختلف تعقیب شان کرده بود. یکبار در یک کوچه ی
خلوت جلوی اکبر و حسین را گرفته بودند و تمام لبا سهای آن دو را تفتیش
بدنی کرده بودند. ولی در آن هنگام اعلامیه ای همرا هشان نبود.
فعالیتهای انقلابیون، باعث شد تا دولت، مجددا در تهران حکومت نظامی
اعلام کند. قانونِ منع عبور و مرور برای تمام افراد از 7 شب تا 5 صبح وضع شده
بود. چندی قبل هم در تهران، اصفهان و شیراز این اتفّاق توهین آمیز رُخ داده و
خشم مردم را برانگیخته بود.
بعد از ظهر همان روز، اکبر، به ساعت دیواری اتاقش نگاهی انداخت. وضعیتّ
عقرب ههای ساعت نشان میداد که حدود بیست دقیقه تا شروع حکومت نظامی
باقی مانده است. اکبر کتا بهایش را برداشت و زیر پنجره ی سالن پذیرائی روی
زمین پهن کرد.
مادر به اکبر گفت: م یدونی که...
اکبر اجازه نداد صحبت مادر تمام شود: آره مامان فخری میدونم. امشب حکومت
نظام ییه...
مادر تلیّ از لبا سهای تازه شسته شده و چروک را جلوی رویش قرار داد و
مشغول اطوکاری شد. اکبر، سعی میکرد که روی درس و کتاب تمرکز کند اما
تیک تاکِ این ساعت لعنتی بدجوری آزارش میداد! کتابی را باز میکرد و چند
لحظه بعد گویی که پشیمان شده است، سراغ کتاب دیگری میرفت. ولی انگار،
تمام این کارها بی فایده بود و او، نمیتوانست از فکر حوادثِ به وقوع پیوسته،
بیرون بیاید.
مادر، نگاهی به اکبر انداخت. برخلاف برادرهایش که توی اتاق مشغول بازی
یا درس خواندن بودند، او مضطرب و پریشان بود. لیلی، کنار مادر نشست و
مشغول کمک به مادر شده و لبا سهای اطو شده را دسته میکرد و کنار هم
میچید. اکبر به مادر گفت: دیروز هم نرفتم باشگاه. اینطوری برای مسابقات
آماده نمیشم.
مادر از اینکه می دید پسرش این قدر جسور و بی باک با رآمده است، به خودش
میبالید . اما از طرفی هم این موضوع نگرانش میکرد. مادر نگاهی موشکافانه
به اکبر کرد و گفت: کدوم باشگاه توی این ساعتِ حکومت نظامی بازه؟ خودِت
بهتر میدونی که نمیشه رفت بیرون!
اکبر با دلخوری پاسخ داد: ولی اینطوری که نمیشه از اتفّاقات جدید با خبر شد.
مأمورها که همه جا نیستن. میتونم با احتیاط برم و ...
مادر ادامه داد: فردا صبح هم میشه از خبرها مطلعّ شد!
اکبر که دست بردار نبود جواب داد: فردا خیلی دیره! نمیشه بی تفاوت بود.
مادر اخمی کرد و در جواب حرف اکبر گفت: بحثِ بی تفاوتی نیست. بهتره تا فردا
صبر کنی که یه وقت خدای ناکرده اتفّاقی نیفته. باید مراقب بود که هزینه ی
غیر قابل جبرانی نپردازیم.
اکبر دلخور بود. با خود اندیشید که برای رسیدن به یک چُنین هدفی هیچ
هزینه ای زیاد نیست. نمیتوان مبارزان را تنها گذاشت. اما چاره ای جز تنَ در
دادن به حرف مادر نداشت.
چند شب پیش بود که آن خبر در تلویزیون پخش شد و اشتیاق اکبر را برای
دانستن حقیقت ماجرا و دستورات انقلابیون مضاعف کرد. محمد رضا شاه پهلوی
پیام ی به مردم ایران داد:
« ملت ايران، صداي انقلاب شما را شنيدم. در فضاي باز سياسي عليه زورگوئي و
فساد قيام كرده ايد، انقلاب شما نميتواند مورد پشتيباني من نباشد... موج انقلاب
شريانهاي اقتصادي كشور را فلج كرده و حتي نفت هم توليد نميشود، ناامني ،
كشتار و شورش، استقلال مملكت را در خطر انداخته است... براي جلوگيري از
سقوط كشور و به منظور تأمين آرامش و آسايش تلاش ميكنم كه یک دولت
ائتلافي تشيكل بدهم و تا تشيكل آن، یک دولت موقت تشيكل ميدهم ... من
به عنوان پادشاه سوگند ياد كرده ام كه استقلال و مذهب كشور را حفظ كنم .
باز هم سوگند ميخورم كه نگذارم ديگر اشتباهات گذشته تكرار شود... من از
روحانيون خواهش ميكنم كه نهايت تلاش خود را براي حفظ تنها كشور شيعه
در دنيا بكار ببرند... من از همه ... ميخواهم كه به ايران فكر كنند... »
آیا شاه به راستی با مردم همسو شده است؟ این سؤالی بود که ذهن اکبر را به
خود معطوف ساخته بود.
پیش دستی
بچهی قانعی بود. هیچ وقت ندیدم تقاضایی کرده باشد و مُصر باشد که حتماً باید انجام شود. حتی برعکس عمل میکرد. سعی میکرد خواستهی دیگران را انجام بدهد و نیازشان را برآورده کند.
ازبچگی این روحیه را داشت. اگر سفره پهن بود. بعد از خوردن غذا توسط افراد خانواده، بدون اینکه کسی از او بخواهد، بلند میشد و شروع میکرد به جمع کردن سفره. اگر در میزدند اولین کسی بود که میرفت و در را باز میکرد. معطل نمیشد تا دیگران قدم بردارند. توی همه کارهایی که میتوانست کمک کند، پیش دستی میکرد.
برادر
ستاد اطلاعات سپاه با انتشار عکسهای آشوبگران تخریبگر، از مردم خواسته است، مردم آنها را شناسایی کنند و اطلاعات آنان را به آیدی @setadee114 در تلگرام، روبیکا و ایتا ارسال کنند
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
🇮🇷 #اتحادیه_عماریون
🔺#همدلی
🔻#انقلابی_گری
@khakestary_amar
هدایت شده از تخریب چی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عینکت چه رنگیه؟!
🎙#استاد_عالی
✍ تخریبچی
🚨تخریبچی، کانال اخبار خاص
🆔 @takhribchi110
🆔 @takhribchi110
هدایت شده از ستاد پشتیبانی جبهه مقاومت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ۱۷ هزار دروغ رسانههای ضدایرانی در ۲۵ روز
#سپاه_قدس
به کانال ستاد پشتیبانی جبهه مقاومت بپیوندید:👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3071541250C3f7d25e894
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی پروفسور دینانی در ۲ دقیقه اثبات میکنه احسان کرمی مثل حیوان زندگی میکنه 😂
@BisimchiMedia
⭕️نعمت فتنه ! بخش دوم
🔺تفاوت این فتنه با فتنه های قبلی در این بود که در این چند هفته ، تعدادی از چهره های هنری و ورزشی یا اصطلاحاً همان سلبریتی ها ، ماهیت باطنی خود را آشکار کردند و با تحریک مردم برای آمدن به خیابان و ایجاد آشوب و اغتشاش ، ضدیت خود با نظام جمهوری اسلامی را عیان ساختند .
🔺یکی از این افراد ، علی کریمی از بازیکنان سابق تیم ملی فوتبال بود که با توئیت های تحریک آمیز خود ، در آتش فتنه می دمید . از آنجا که وی از چند ماه قبل ، ویلا و سایر دارایی های خود را فروخته و به خارج از کشور رفته بود ، نشان می دهد که زمینه های این فتنه از چند ماه پیش در حال آماده شدن بوده است .
🔹اما چرا این فتنه را نعمت می دانیم ؟
🔺این فتنه باعث شد تا اولاً چهره خبیث و استکباری دولت های آمریکا و انگلیس و سایر متحدین شان آشکارتر شود و مشخص گردد که ادعاهای آنان برای انجام تعهداتشان در برجام ، وعده پوچ و خیال خامی بیش نیست و آنان به چیزی جز سرنگونی جمهوری اسلامی نمی اندیشند .
🔺ثانیاً نقش پر رنگ رژیم آل سعود در حمایت های مالی و تبلیغاتی از آشوبگران و گروه های تروریستی ، نشان داد که مذاکرات سیاسی با این رژیم ضد مردمی و قرون وسطایی ، هیچ فایده ای نداشته و بایستی یک درس عبرت آموز و پشیمان کننده به آنان داده شود .
🔺ثالثاً رژیم صهیونیستی که همواره در پشت هر توطئه ای علیه نظام اسلامی قرار داشته و دارد ، بایستی یک ضربه محکم و پشیمان کننده دریافت کند . به عنوان مثال ، انهدام لانه های موساد در کردستان عراق ، جمهوری آذربایجان و امارات ، می تواند درس خوبی برای آنان باشد .
🔺رابعاً درهم کوبیدن پایگاه های گروهک های تروریستی کومله ، حزب دمکرات ، پژاک و برخی دیگر از این گروهک ها در خاک کردستان عراق که طبق برخی اخبار غیر رسمی ، چند هزار نفر از آنان کشته و مجروح شده اند ، توطئه گسترده ای را که علیه جمهوری اسلامی تدارک دیده بودند ، خنثی کرد .
🔺در همین رابطه ، با درهم کوبیدن مراکز گروهک تروریستی جیش العدل ، توطئه ای که برای سیستان و بلوچستان تدارک دیده شده بود ، خنثی گردید .
🔺خامساً آشوب هایی که در برخی دانشگاه ها و مدارس به راه افتاد ، فرصت خوبی را فراهم ساخته تا برخی اساتید و معلمین معاند و مخالف نظام که به ویژه در طی هشت سال دولت ... حسن روحانی گزینش و به کارگیری شده بودند را از نظام آموزشی کشور کنار بگذارند .
🔺سادساً پیام رسان هایی مانند اینستاگرام و واتساپ که در تحریک مردم و به آشوب کشاندن کشور نقش مهمی داشتند ، فیلتر شده و زمینه برای قطع شدن دست آمریکا و اسرائیل از فضای مجازی کشور ، آماده شده است .
🔺سابعاً زمینه خوبی آماده شده تا دست برخی سلبریتی های وطن فروش و خائن از عرصه های هنری و ورزشی کشور قطع شود و تحولی در صدا و سیما نیز به وقوع بپیوندد .
🙏مجموعه این حوادث و مسائل ، ان شاءالله زمینه های برپایی حکومت مصلح کل جهان را آماده خواهد کرد.
✍دکتر کامران غضنفری
35.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شناخت عناصر پشت پرده #فتنه_ترکیبی_نیابتی ۱۴۰۱
حرفهای کمتر شنیده شده از جنایات منافقین،کومله،پهلوی ها،ال سعود، بهاییت و مصی علینژاد درباره زنان، کردها، آزادی و...
.
لطفا در انتشار این ویدیو و نشر این حقایق مارا یاری کنید
@menbaremajazii
ملاحظاتی کوتاه درباره فتنه اخیرملاحظاتی کوتاه درباره فتنه اخیر
1- باور کنیم جنگ رسانهای و روانی مهم و اثرگذار است
رهبر معظم انقلاب دو سال پیش فرمودند: یک جنگ دیگری هم هست که اهمیت آن کمتر از جنگ اقتصادی نیست، آن جنگ، جنگ رسانهای است.
اگر خیلی ها حتی برخی خواص و مسئولین تا امروز اهمیت این موضوع را درک نکرده بودند اکنون و در اغتشاشات اخیر این جنگ روانی و رسانه ای به خوبی بروز و ظهور یافت. در این مرحله از جنگ ترکیبی ، دشمن کاملا حساب شده دست روی سوژهای گذاشت که میتوانست از سه جهت جنسیت (مرگ دختر جوان ) ، قومیت ( کرد ) و مذهب ( اهل سنت ) به شکاف اجتماعی در کشور دامن بزند که به فضل الهی و با بصیرت مردمی در این هدف خود ناکام ماند.
سوال : کارکرد جنگ روانی برای دشمن چیست؟
الف) بزرگنمایی و ضریب دادن به موضوع
- در رسانه ها و فضای مجازی چنان به مرگ مهسا امینی پرداخته شد که انگار هرروز تعدادی از دختران جوان ما در بازداشگاهها مظلومانه جان میدهند.
- به حجاب و گشت ارشاد چنان ضریبی دادند که انگار در همه شهرها و در هر چند صدمتر یک ماشین پلیس به جمع آوری بدحجابها آن هم با بدترین رفتار ممکن میپردازد.
- اغتشاش و نا امنی را چنان بزرگنمایی کردند که انگار میلیونها ایرانی به کف خیابان آمدهاند و هر لحظه احتمال سقوط نظام بیشتر میشود.
ب) به متن آمدن حاشیهها و اصلی شدن موضوعات فرعی
کار رسانهای پر حجم دشمن باعث شد که موضوعات مهمی چون حضور رئیس جمهور در اجلاس شانگهای و سازمان ملل، حماسه باشکوه اربعین و گرامی داشت هفته دفاع مقدس به حاشیه رانده شده و به اندازه کافی به آنها پرداخته نشود.
ج) ایجاد چالش برای نظام
- چالش اقتصادی (کاهش رونق بازار، خسارتهای مالی آشوب، کاهش میل به سرمایه گذاری )
- چالش امنیتی(در گیر شدن سیستم امنیتی با جمعیت خودی در کف خیابانهای کشور )
- چالش حقوق بشری (فضاسازی رسانهای علیه کشور در افکار عمومی و مجامع بین الملل)
د ) تضعیف کشور برای حضور قدرت مندانه در مسایل خارجی و منطقهای
کشوری که تمرکز خود را بر حل چالشهای داخلی خود بگذارد طبعاً میتواند از حوادث اطراف مرزهای خود غافل شود ( مسائل شمال غرب ) و یا در مذاکرات حساس خارجی ( مذاکرات هسته ای ) نتواند محکم حرف بزند و موضع بگیرد.
ه ) تضعیف اقتدار سیستم امنیتی و انتظامی کشور
وقتی انگیزه سیستم امنیتی پایین بیاید بستر برای ضربات اساسی بعدی فراهم میشود. خاطره تلخ تضعیف وزارت اطلاعات در دهه 70 شمسی ( به بهانه قتلهای زنجیره ای ) و پیامدهای امنیتی آن ( که منافقین داخل تهران با خمپاره به برخی مراکز سیاسی کشور حمله کردند ) هنوز از یادمان نرفته است. امروز پلیس و قوای انتظامی کشور را هدف قرارداده اند.
2- حجاب بهانه است اصل نظام نشانه است!
در این قضایا کاملاً مشخص شد که اولاً موضوع حجاب از یک مقوله مذهبی و اجتماعی فراتر رفته و به یک پروژه کاملاً سیاسی و امنیتی برای مقابله با جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
ثانیاً بدیهی است که کوتاه آمدن جمهوری اسلامی در بحث حجاب به معنای پایان این پروژه نیست و تازه اول راه است. حجاب سد محکم اول است که اگر بشکند دشمن با روحیه ، امید و جسارت بیشتری پیشروی میکند. هدف دشمن تبدیل جامعه مسلمان و عفیف ایرانی به یک جامعه کاملاً سکولار، بی عفت و فاسد است. یعنی راه غلطی را که جامعه غربی پیموده است می خواهند به نام آزادی برما تحمیل کنند.
3- در زمین دشمن بازی نکنیم!
یکی از اهداف پلید دشمن در فتنه اخیر علاوه بر ناامن سازی فیزیکی، ایجاد دوقطبیهای کاذب اجتماعی و کشاندن کشور به یک جنگ و نزاع داخلی تمام ناشدنی بود که متأسفانه برخی نخبگان ما نیز نتوانستند این موضوع را درک کنند. برخی حرفهایی که درباره کلیت اهالی فوتبال یا سینما یا برخی اصناف یا قومیتها زده شد خطایی فاحش بود که دیگر نباید تکرار شود. وجود رهبری بصیر و هوشمند برای جلوگیری از این خطاهای راهبردی لازم است. خدا را شکر که بهترینش را داریم.
4- از فتنه نگران نشویم چون منافق را رسوا می کند
درست است که فتنه در آغاز با تلفیق حق و باطل فضا را غبارآلود میکند و خیلی ها را می فریبد اما به مرور غبارها می نشینند و حقیقت آشکار میشود و صد البته آن چیزی که در این فضای غبار آلود در شناخت سریعتر حقیقت به ما کمک میکند بصیرت است.
به بهانه مرگ یک دختر ، دهها نفر را میکشند و آتش میزنند
به بهانه حجاب اجباری ، چادر از سر زن مسلمان میکشند
به بهانه اعتراض ، قرآن را به آتش میکشند.
هرچند این اتفاقات تلخ و تأسف آور است اما مرزها را شفاف میکند. اصلا همین حوادث است که ملت را پخته تر و جریان فتنه را تنهاتر میکند.
5- نگران خسارت به انقلاب هستیم اما نگران بقای انقلاب نیستیم.
اگر در فتنه اخیر، نگران شدیم از این بابت که آشوبها چقدر طول میکشد؟ چقدر باید تلفات انسانی بدهیم؟ چقدر باید خسارت مالی به کشور وارد شود؟
تدبیر مسئولین چیست؟
نگرانی بجا و بحقی است اما اگرنگران شدیم که نکند این آشوبهای محدود فراگیر شود و یک انقلابی رخ دهد و نظام جمهوری اسلامی سقوط کند باید در تقویت بصیرت و باورهای اعتقادی مان کمی بیشتر بکوشیم.
تعبیر امام خامنهای مدظله العالی درباره استمرار این انقلاب این است : « این بنای استوار، هندسه آن الهی است. بنای آن هم با دست یک مرد الهی است؛ بقای آن هم با اراده این ملت عظیم و با ایمان ، استوار خواهد ماند.»
6- فتنه تمام می شود اما ما مطالبه داریم
این فتنه هم تمام میشود و زمستان میرود و رو سیاهیاش برای زغال میماند اما ما گلهمندیم و مطالبه داریم.
از مسئولینی که هنوز باور نکردهاند فضای مجازی مان که کاملاً به اشغال دشمن در آمده
از نظام قضاییمان که نمی دانیم تا کی می خواهد با سران آشوب و اغتشاش و تحریک مردم مدارا کند.
از نظام آموزشی و فرهنگی مان که هنوز نتوانسته فرهنگ و تفکر ناب انقلاب را در مدرسه و دانشگاه و سینما وتئاتر و رسانه فراگیر کند.به راستی در کدام دانشگاه و در کدام کشور، استاد و دانشجو یا ستاره سینما و ورزش میتوانند صریح و آشکار در مقابل قانون رسمی و البته منافع ملی کشور موضع بگیرند و مخالفت کنند؟
هدایت شده از بصیرت دانشجو
🥀 یاد ی کنیم از پزشک
مدافع حرم آل الله 🥀
⬅️همانها که شاید حتی خود مجروحان و بیماران جنگی هم نامشان را ندانند !
💉 دکتر «حمیدرضا جوادزاده» متخصص طب اورژانس بیمارستان بقیة الله که فعالیت در دوران دفاع مقدس، به عنوان پزشک یار را نیز در کارنامه خود دارد، در سال ۱۳۹۲ عازم جبهه مقاومت سوریه گردید تا به مداوای مجروحان بپردازد.
او در اورژانس اما جراحی هایی انجام داده که پزشکان در مجهزترین بیمارستان ها هم به سختی جرأت انجام آنها را دارند.👏
✅وی همچنین به همراه یک تیم پزشکی و درمانی مجهز به تجهیزات دارویی عازم یمن شد اما هواپیمای آنها توسط دو جنگنده عربستانی تهدید شد و اجازه فرود در یمن را نیافتند و بازگشتند.
🌷 او باوجود اینکه آرزوی شهادت دارد اما بخاطر سخن سردار سلیمانی دوست دارد زنده باشد تا خدمت بیشتری بکند.
زیرا از #حاج_قاسم یاد دارد که گفته بود : تا می توانید کاری کنید شهید نشوید و تازمانی که کاری از دستتان برمی آید خدمت کنید.
ا𖠇᪣⫷ 🥀 ⫸᪣𖠇ا
هدایت شده از بصیرت دانشجو
چقدر تکرار کنیم در جلسات مذهبی نباید کینهورزی را تشدید کرد؟
🔹رهبر انقلاب: امروز ملّت ایران به این آگاهی رسیده که بداند مصلحت آینده کشورش بستگی به اتّحاد اسلامی با ملّتهای مسلمان و با کشورهای دیگر دارد. البتّه کسانی سعی میکنند اختلال ایجاد کنند.
🔹مصلحت دشمن این است که ما را از هم جدا کند. به یک کشور حمله کند . از کشور دیگری یارگیری کند.
🔹اگر خدایناکرده جلسات ما وحدتشکن باشد، این فرصت را از دست دادهایم. اگر مضمون حرفهای ما جوری باشد که دشمنان ما را در هدفهایشان موفّق بکند، ما این نعمت الهی را تبدیل به نقمت کردهایم.
🔹هر مجموعهای و هر دولتی که فریب این توطئه بزرگ را بخورد و غرق در این قضیّه شود قطعاً به حرکت و به نظام اسلامی و بخصوص به کشور ما ضربه خواهد زد.
سخنان رهبر انقلاب در سالهای ۹۲ و ۹۳
@Farsna - Link
🔹 سالها بود که تیم هما سرشار و تاریخنگاری یهودی_بهائی تلاش داشتند تا #لمپنیسم را در سایه افرادی چون شعبان بیمخ برجسته کنند. حالا نسلی از شعبان بی مخها و پری بلندهها تربیت شده که خیال میکنند مانند 1332 میتوانند کودتا کنند.
🔹 این اراذل، هر چقدر هم بیمخ باشند میتوانند بفهمند که امروز مانند سال 32 نیست. نه #شاه_چمدانی وجود دارد، نه مسئول خواب زدهای مانند مصدق و نه آمریکایی که با دست باز حمایت کند. پشتشان به عین الاسد گرم نباشد که قبلا عین گربه شده است!
#آشوبها
🆔 @darseenghelab