#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
اگر که منتظری، از گناه صرف نظر کن
بیا به خاطرم از اشتباه صرف نظر کن
به یک نگاهِ حرامت دلم شکست دوباره
هم از گناه و هم از آن نگاه صرف نظر کن
به خود بیا... به گناهی مرا معاوضه کردی؟!
از آنچه برده تو را قعر چاه صرف نظر کن
چگونه مرگِ عزیزان خویش دیدی و خوابی؟!
نرو دگر به سوی پرتگاه، صرف نظر کن
پناه و حاجت خود را مبر به منزل دیگر
به غیر ما تو ز هر جایگاه صرف نظر کن
به کربلا برو و از هر آنچه خیرِ دگر هست
به جز زیارت آن بارگاه صرف نظر کن
بیا برای حسین و غمش دو ماه بگرییم
ز کارهای دگر این دو ماه صرف نظر کن
::
فدای صوت ضعیفش که رو به قاتل خود گفت:
هنوز زندهام، از خیمهگاه صرف نظر کن
هر آنکه رفت به مقتل، سریع صرف نظر کرد
آهای شمر نرو قتلگاه، صرف نظر کن
به روی عرش معلای سینهاش ته گودال...
به چکمهات نرو، ای روسیاه! صرف نظر کن
#محمدجواد_شیرازی
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
به دریا میزنم دل را به دریای پریشانها
چه امواجی به راه افتاده در قلب بیابانها
به هر سنگی در این جاده دخیل عشق باید بست
که شاهد بودهاند آنها در این صحرا چه جریانها
صدایی میشود تکرار و من مدهوش آن لحنم
صدایی خوشتر از آواز بلبل در گلستانها
"هلا بیکم،هلا بیکم..." عجب آوای شیرینی!
مهیا میشود چای عراقی ،آی مهمانها!
کسی آغوش وا کرده، کسی آنسوی این صحرا
بیایید ای کلیمیها، مسیحیها، مسلمانها!
کجا دیده جهان زیباتر از اعجاز مشّایه!
کجا دیده کویری تازهتر از باغ و بستانها!
چه خوشبختم که میافتم در این جریان طوفانی
منم حالا نمی از موج دریای پریشانها...
#عاطفه_خرمی
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#زیارت_اربعین #زیارت_کربلا
بارانِ پُر مهرِ حرم را دوسـت دارم
الماسِ چشمان ترم را دوست دارم
وقتی که دفتر نوحه خوانِ ماتم توست
خون گریهی چشم قلم را دوست دارم
کنج رواق عاشقی... در زیر باران
طوفانِ شعر محتشم را دوست دارم
غرقم میانِ موج موجِ روضههایت
طوفانِ اشک و سیلِ غم را دوست دارم
عمری نمک گیرم کنار سفرهی تو
احسانِ این بیت الکرم را دوست دارم
چون از ازل مثلِ تمام خاندانم
این خاندانِ محترم را دوست دارم
هم پایِ جابر... اربعین... پایِ برهنه
تا کربلایت، هر قدم را دوست دارم
جانا اگر مقصد تویی تا پای جانم
این جادهیِ پُر پیچ و خم را دوست دارم
نامت دلیلِ آشکار معجزات است
بر نام تو حتّیٰ قسم را دوست دارم
آقا به گیسویت قسم، از عمقِ جانم
جان دادنِ زیرِ علم را دوست دارم
::
در بیت آخر یک صِله میخواهم ارباب
گرمایِ آغوشِ حــــــــرم را دوست دارم
#منصوره_محمدی_مزینان
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
اگر سوار و اگر که پیاده میآییم
بهشوق توست که جاده به جاده میآییم
هزارشکر که در اوج این همه سختی
به دیدن حرم تو چه ساده میآییم
بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند
بدیهی است که با خانواده میآییم
اگرچه سختی و دشواری است، اما ما
به خُلق باز و به رویِ گشاده میآییم
"بهرغم مدعیانی که منعِ عشق کنند"
به حکم عشقِ الهی زیاده میآییم
شکوهمندترین نوعِ انتظار این است
همین که خسته ولی ایستاده میآییم
در این مسیر فقط در پی رضای توأیم
که فکر غیر تو از سر نهاده، میآییم
بیا به دیدن ما ای امام صاحبامر
که ما به شوق تو با این اراده میآییم
#مجتبی_خرسندی
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#زیارت_اربعین
همه از هر کجا باشند از این راه میآیند
به سویت ای امینالله! خلقالله میآیند
صف جن و ملک با زائرانت همقدم هستند
به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه میآیند
زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد
زمین و آسمان با زائرانت راه میآیند
ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا
به شوق دیدن تو پابهپا، همراه میآیند
گروهی غرق توصیفاند و مستِ مدح چشمانت
گروهی روضهخوان، با سیل اشک و آه میآیند
به شَهرت میرسند و حال و روز شهر بارانیست
پر از بغضاند و نمنم تا دم درگاه میآیند
مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست
به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه میآیند
قیامت کردهای، انگار تصویریست از محشر
که دوشادوشِ هم نزدت گدا و شاه میآیند
نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم میگیرند
به لطف گوشهچشمت آخرش کوتاه میآیند
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاهِ پیاده نظام را...
هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت
در موکب نخست، جواب سلام را
از دست خادمان تو نوشید هر که چای
یکجا چشید لذت شُرب مدام را...
گفتم که «السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ…» برد
اشک علیالدوام، قوام کلام را
«ما آزمودهایم در این شهر، بخت خویش»
ما قابلیم نوکری این امام را
پای پیاده آمدم و روی من سیاه!
پای برهنه نیستم این چند گام را
با دست خالی آمدم و روی من سیاه!
چیزی نبود قابل عرض این مقام را
مصراع آخر است، رسیدیم کربلا
باید چه کرد این همه حُسن ختام را... ؟!
#محمدحسین_ملکیان
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
بر شاهراه آسمان پا میگذارم
این کفشها دیگر نمیآید به کارم
آوردهام آهِ دلِ جاماندهها را
سنگینی آن بغضها، شد کولهبارم
آوارهتر از رودها، صحرا به صحرا
خود را به امواج خروشان میسپارم
پاداش حج، در هر قدم! اجر کمی نیست
شکر خدا این گونه طی شد روزگارم
لبخند شوقی نان و خرما دست من داد
از پینههای دستهایش شرمسارم
تیر هزار و سیصد و هشتاد و هشت است
تا کربلا زخم تنت را میشمارم
این ازدحام شهر، خلوتگاه راز است
من هم دلم را با تو تنها میگذارم
ذکر مصیبت میکند لبهای خشکت
بر زخمهای تو چگونه خون نبارم؟
در کربلای غربت تو، تاب ماندن...
از کربلایت پایِ برگشتن ندارم
من آمدم، بیشک تو هم میآیی آخر
ای مهربان! ای روشنیبخشِ مزارم!
از راه برمیگردم اما از تو هرگز...
#عباس_همتی
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
دوباره شهر پر از شور و شوق و شیداییست
دوباره حال همه عاشقان تماشاییست
که فصل پر زدن از انزوای تنهاییست
سفر، حکایت یک اتفاق رؤیاییست
ببند بار سفر را که یار نزدیک است
طلوع صبح شب انتظار نزدیک است
ببین که قفل قفس را شکسته، میآیند
کبوتران حرم دسته دسته میآیند
چو موج از همه سو دلشکسته میآیند
غریب، از نفس افتاده، خسته، میآیند
که باز بعد چهل شب، کنار او باشند
شبیه حضرت زینب کنار او باشند
تمام پشت سر جابر بن عبدالله
چه عاشقانه قدم میزنند در این راه
از اشتیاق حرم راه میشود کوتاه
هر آنکه خواهد از این جام عشق، بسم الله
که این پیادهروی برترین عزاداریست
قسم به نور، که این ابتدای بیداریست
دوباره حال من و شعر میشود مبهم
دلی که دست خودم نیست میشود کمکم
در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم
اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم-
«غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت»
#محمد_غفاری
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
کربلا محشر کبری است، بیا تا برویم
تا ببینیم چه غوغاست، بیا تا برویم
دیدهی سیر و سلوک از همه آفاق بگیر
(کربلا منتظر ماست، بیا تا برویم)
پا بزن بر هوس و دست بکش از دنیا
کربلا آخر دنیاست، بیا تا برویم
راه حج گر چه که بستند به ما، غم نخوریم
کعبهی اهل دل آنجاست، بیا تا برویم
خواستی نعمت جاوید اگر، بار ببند
میزبان، حضرت زهراست بیا تا برویم
خوان مهمانی سالار شهیدان، پهن است
رحمت واسعه پیداست، بیا تا برویم
نور مصباح هدی، مرحمت فُلک نجات
گوشه در گوشه هویداست، بیا تا برویم
ساحل علقمه، از عطر ابالفضل پُر است
تا ببینیم چه زیباست، بیا تا برویم
دامنی اشک بیاور که به دامان حرم
محفل گریه مهیّاست، بیا تا برویم
زینب از شام بلا آید و گوید غمِ دل
تا ببینی چه خبرهاست، بیا تا برویم
بشنوی تا که حدیث سفر کرببلا
روضهخوان زینب کبری است، بیا تا برویم
نو غزالان حرم را که شکسته پر و بال
وقت تسکین و تسلّاست، بيا تا برویم
از پیِ تسلیتِ مادر شش ماهه، رباب
که دل افسرده و تنهاست، بیا تا برویم
گر شفا میطلبی از غمِ جان، این درگاه
مهدِ هفتاد و دو عیسی است، بیا تا برویم
دست خالی نرود هیچ کس از کوی حسین
پسر فاطمه آقاست، بیا تا برویم
گر چه دست از تنش افتاد و علم از دستش
دست گیر همه سقاّست، بیا تا برویم
مرحوم #سیدرضا_مؤید
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
زائرِ اربعين سلام رفيق
آب قدرى بنوش خسته شدى
چند ساعت پياده آمدهاى؟
به نظر مىرسد شكسته شدى
زيرِ چشم تو گود افتاده
استراحت مگر نمىكردى؟
شب خود را ميان چادرها
به گمانم سحر نمىكردى
ناخودآگاه در پيادهروى
كف پا زود درد مىگيرد
دختر چار پنج ساله كه هيچ
بهخدا پاى مرد مىگيرد
تازه اين در مسير هموار است
كه در آن نه بلا، نه آزاریست
نه بيابانِ پيچ در پيچُ
نه كه يك دانه بوته خاريست
فكر كن دخترى همين اطراف
عقب كاروان زمين بخورد
وسط راه، شب، به طور مثال
بى هوا ناگهان زمين بخورد
چه بلايى سرش مىآيد بعد؟!
خُب زمين گير مىشود قطعاً
با چنین وضع، خوب معلوم است
دخترک پير میشود قطعاً
مىروى كربلا پياده ولى
دست و پايت ميان سلسله نيست
در تمام مسير، همسفرت
شمر و زجر و سنان و حرمله نيست...
#علی_زمانیان
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#برای_جامانده_ها
چه اعجازیست درکویت که دارد بهترینها را
که خالی کرده از شوقش تمام سرزمینها را
همه از خانهها بیرون زدند و عازم یارند
دل باجمع بودن دادهای گوشهنشینها را
مسیحی، ارمنی، هندو میان زائران هستند
تو یکجا جمع کردی زیر قبه کل دینها را
مدال کربلا رفتن به روی سینهی ما نیست
رکاب کج ندارد فیض دیدار نگینها را
تمام کارهایم جور بود اما نشد آخر
و پایین میزنم دیگر به گریه آستینها را
دوباره آخرش من ماندم و یک بغض هرساله
کنار عکس شش گوشه نشستم اربعینها را
نجف تا کربلا پای پیاده عین معراج است
خیالش مست کرده تا ابد روح الامینها را
به روضه آمدم شاید که اسمم را تو بنویسی
نگاهی از سر احسان کنی این دلغمینها را...
#سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
ندارد ابرِ اشکی را که ما داریم؛ باران هم
ندارد شورِ اشکِ دیدهی ما را نمکدان هم
به دنبال دوای درد خود جایی نمیگردیم
که ای محبوب ما! همواره درد از توست؛ درمان هم
تو چون پروردگاری و نه تنها امت اسلام
که بر تو میکند تعظیم حتی نا مسلمان هم
تو آن دست کریمی که گره وا میکنی از خَلق
گرههایی که حتی وا نخواهد کرد دندان هم
من از آیات فجر و مریم و اسراء فهمیدم
که نازل شد برای روضه خواندن از تو قرآن هم
رسید از راه، ایام وصال و پای من لنگ است
اگر لب تر کنی سوی تو آیم لَنگ لَنگان هم
نجف تا کربلا راهِ رسیدن تا خداوند است
خدایی که نخواهم یافت در حجِ فراوان هم
دلِ مجنون نه در گلزار، در صحرا شود آرام
ولی این روزها پس میزند ما را بیابان هم
به انگور نجف محتاجتر از ما نخواهی یافت
چه انگوری که مثلش را نمییابند مستان هم
عراقیها به سمت بارگاهت راه افتادند
دری بگشای ای بابِ کرامت سوی ایران هم
مسیح از دور میآید، کلیم از طور میآید
شبیه مور میآید عصاکوبان سلیمان هم
حرم محتاج زائر نیست وقتی مادرت باشد
که زهرا میزبان کربلای توست، مهمان هم
ضریحی در خراسان التیامِ زخمِ هجران است
کمال عجز را بنگر که محرومیم از آن هم
شکایت میکنم بر تو، از این هجران طولانی
از این دنیای تلخی که ندارد قصد پایان هم
دلم سیر است از دنیا؛ بگیر ای عشق جانم را
مگر پایان بگیرد در زمانِ مرگ هجران هم
#علی_ذوالقدر