#اميرالمومنين_مدح
#لیلة_المبیت
#دوبیتی
ازسوی خدا تو مورد تأییدی
درظلمت شب مثل قمرتابیدی
دادند ملائکه سلامت امشب
تا جای پیمبر خدا خوابیدی
#قاسم_نعمتی
مجمع الذاکرین وکانون مداحان برخوار
https://eitaa.com/majmaozakerin
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امیرالمومنین
#لیله_المبیت
اول ربیع الاول
رسید وحی تا که از بلا تو را خبر کند
خبر کند که یک نفر به جای تو خطر کند
چقدر تیغ آخته به خانۀ تو تاخته
کدام مرد حاضر است سینه را سپر کند؟
چه صولتی! عجب یلیست! مرد مردها علیست
به جان او مباد چشم تیغها نظر کند
بگو چگونه رد شدی؟ کسی ندیده برگ گل
چنین سلامت از میان خارها گذر کند
به گرد پای لیلة المبیت هم نمیرسد
هر آنکه مدعیست هر چقدر هم هنر کند
#ت_حسینی
مجمع الذاکرین وکانون مداحان برخوار
https://eitaa.com/majmaozakerin
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب جمعه ست هوایت نکنم میمیرم...
#حضرت_امام_رضا
شعری بسیار زیبا از داستان
ساختن صحن و سرای حضرت
امام رضا عليه آلاف التحیه و الثناء
نقل است که فخر علما، شیخِ بهایی
شد شاملِ لطف و کَرَمِ خاصِ خدایی
گفتند بیا فاطمه داده است رضایت
معمارِ حرم باش، علی کرده جدایت
جا داشت بنازد به همه عالم امکان
روزیِّ کمی نیست، حرم سازی سلطان!
آن شیر که خورده ست نهاده اثرش را
او خرجِ حرم کرد تمام هنرش را...
اخلاص نشان داد، خدا داد توانش
فردوسِ برین کرد، بنا با دل و جانش
نزدیک به اتمامِ حرم بود که ناگاه!
دیدند همه روی لب شیخ نشست آه!
با پوزش از آقای جهان گفت به یاران
باید که کنم چند شبی تَرکِ خراسان!
من میروم امّا، بخرید آبرویم را
اجر همه با مادرمان حضرت زهرا
تا اینکه دوباره برسم خدمتِ آقا
جز سر در این کعبه، بسازید همه جا را
در غیبتِ او گشت مهیّا چه بنایی!
چه گنبد و گلدسته ی انگشت نمایی!
به به! چه ضریحی و چه صحنی! چه سرایی!
از شوقِ طوافش دلِ کعبه است هوایی...
ناگاه! چنین توصیه گردید ز خدّام
وقتش شده معماریِ سردر شود اتمام!
گفتند که ما اذن به این کار نداریم!
تا آمدنِ شیخ همه لحظه شماریم...
هنگامِ سفر شیخ به ما گفته مکرر
کارِ خود من هست مهیاییِ سردر!
گفتند که از جایِ دگر آمده دستور!
فرمان امامست و پُر از حکمت و منظور
پس ساخته شد سر درِ آن روضه ی رضوان
کم داشت فقط روح الامین عرشِ خراسان
پس شیخ بهایی ز سفر آمد و ناگاه!
با دیدن سردر ز دلِ خویش کشید آه
شد غوطه ورِ حسرت و غم حال و هوایش
تا داشت توان، کرد گله از رفقایش...
گفتند: مکدر نشو این امر امام است!
سرپیچی رعیت ز شهنشاه، حرام است
یک خادم خوش روزیِ این روضه ی اعلا
دیدار نصیبش شده در عالم رویا
کرده است چنین امر، به او قبله ی عالم
بر شیخ پس از اینکه رساندی تو سلامم
گو مردِ خدا ، پیرِ هنر، دست مریزاد
معمار کرمخانه ی ما، خانه ات آباد
در خانه ی امید؛ تو در فکر طِلسمی؟
ما کار نداریم که آمد؟ به چه اسمی؟
بسپار حرم را به طلسمِ کرم ما!
بگذار بیایند همه در حرم ما...
ای شیخ بِدان، ما پدرِ هر بد و خوبیم
ما طایفه ذاتا همه ستار العیوبیم...
ما چشم به راهیم، گنهکار بیاید...
با هر چه که آورده، خریدار بیاید
باید به حرم پاک شود، زائر ما تا
گیرد صله ی تذکره ی کرببلا را...
@zolalesh
@tafakkor_qurani
مجمع الذاکرین وکانون مداحان برخوار
https://eitaa.com/majmaozakerin
#مهـدے_جان💚
غم هجران تو اےیار مرا شیدا ڪرد
غیبٺ و دورے تو حال مرا رسوا ڪرد
دورے تو اثر جمع بدےهاے من اسٺ
شرمسارم گنهم چشم تورا دریا ڪرد
💔 #جمعه_های_دلتنگی
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_سکینه_س_مدح_و_مرثیه
شب ما را سحر نمی آید
خواب، در چشمِ تر نمی آید
مدحش از من که بر نمی آید
چون سکینه دگر نمی آید
دختر شاه...گوهر نایاب
بی قرینه... درست مثل رباب
روضه می خواند، روضه با احساس
روضه اش داشت عطر و بوی یاس
شرم یک مرد... روضه ای حساس
وای از مشک پاره ی عباس
روضه ی دست و چشم و مشک عمو
روضه ی قطره قطره اشک عمو
روضه خوان چشم های خود را بست
مادرش دست خود زند بر دست
رأس اصغر به روی نیزه نشست
پای نیزه قد سکینه شکست
به خدا خواهر است حق دارد
خواهر اصغر است حق دارد
بر سر ناقه خواند نافله را
دور ناقه شنید هلهله را
چه کند خنده های حرمله را
چشم دشمن به سوی قافله را
مثل یک مرد... مثل عمه ی خود
صبر می کرد... مثل عمه ی خود
قلبش از غصه ها کباب شد و
بعد سقا فقط عذاب شد و
مثل او از خجالت آب شد و
وارد مجلس شراب شد و
خیزرانِ یزید پیرش کرد
حرف مردی پلید پیرش کرد
دختر بی قرینه ی پدرش
روضه خوان مدینه ی پدرش
همه جا شد سکینه ی پدرش
یادش افتاده سینه ی پدرش
زیر پای سوارها افتاد
روی گل، ردِ خارها افتاد
یادش افتاد آه آهِ حسین
غرق در خون همه سپاه حسین
بود یک نیزه تکیه گاه حسین
داد می زد که قتلگاهِ حسین...
...پر شد از خونِ زخم های تنش
پر شد از تیر و نیزه ها بدنش
وسط حجره ی محقر خود
با دل خون میان بستر خود
باز در لحظه های آخر خود
یادش افتاد داغِ خواهر خود
کنج ویرانه خواهرش جان داد
سر بابا برابرش... جان داد
شاعر: #علی_سپهری و #محمدجواد_شیرازی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_شهادت
سلام ای نور، ای محصور، ای دور از رهاییها
غریببنغریبِ وادی ناآشناییها
تویی که مرزهای نقشهها را خطّ بُطلانی
سلام ای هستیِ اَعراب، فخر آریاییها
سلامِ دورِ ما جان داد در راه علیکِ تو
کمی نزدیک کن ما را شبیه سامراییها
کمی هم کاسههای چشممان را پر کن از دیدار
که با دینار کاری نیست ما را در گداییها
طوافِ کعبه دور قبلهاش قسمت نشد آخر
به حقّ عاشق و معشوق ظلم است این جداییها
زمان ای کاش برمیگشت ما را با خودش میبرد
که شاید پیشمرگت میشدند از ما فداییها
حسن یعنی ففط زخم از نمکنشناسها خوردن
گره خوردن به غم در پاسخ مشکلگشاییها
سکوت خستهات یک حنجره فریاد میخواهد
صدایت زخم خورد از خنجر بیهمصداییها
تو را غربت، تو را زندان، تو را دیوارها کشتند
برای زهر گفتی از جفا از بیوفاییها
به دستت کاسهی آب و به چشمت کاسهی اشک است
لبت سیراب شد با روضههای کربلاییها
شاعر: #رضا_قاسمی
*
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
جگر با زهر شد درگیر و آه از سینه ات برخواست
از این غم باز هم در سینه ام بزم عزا برپاست
نفس میسوزد و دارد دو چشمت تار می بیند
دوباره روی خاکِ سردِ حجره یک حسن(ع) تنهاست
خودت را رو به قبله کرده ای با زحمت بسیار
اجل نزدیک شد! از سردی دستان تو پیداست
شدی دوم-حسن(ع) که باز خرجِ کینه ات کردند
به دستِ زهرِ مسمومی که قصدِ کشتنش بالاست
رسید آخر به لب جانت؛ امام ِ عسکری(ع)جانم
ملائک آمدند آقا به دورِ پیکرت غوغاست
سپس مهدی(عج) رسید و جعفر کذاب ها دیدند
که این صاحب-عزا با سنّ کم هم سرور و آقاست
یتیمانه پدر را دفن کرد و تازه شد داغش
به یادِ پیکری زخمی، دلش آوارهٔ صحراست
لبش آهسته با خود گفت غرقِ آه یا جداه
لبانت از عطش خشک و کنارت پهنهٔ دریاست
بمیرد کاش آن خنجر که دارد چشم بر حنجر
إلهی بشکند دستی که بر قتل تو بی پرواست
پریشان آمد و حالِ تو را دید و «بنیّ» گفت
پریشان-حالی اش از پیکرِ عریانِ تو پیداست
میانِ ازدحامی سخت شد پیراهنت پاره
عزادارِ شبانه روزِ این غم مادرم زهراست(س)!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*