روضه امام جعفر صادق گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها
ای کـل علـم از دم پــاکت روایتـی / هر نکتـه از کتـاب کمـال تـو آیتـی
بـا آن که بی حد است عنایات کبـریا / مثـل ولایــت تــو نبــاشد عنـایتی
علمت به علـم ذات الهی است متصل / دریــای دانـش تــو نــدارد نهـایتی
در آفتـاب فضـل تـو عالم تمام غرق / در سایـه ی ولایـت تــو هــر ولایتـی
هر جمله از کلام تو شمعی است دل فروز / هر نکتـه از لـب تـو چـراغ هـدایتی
جبریل، فرش گسترد از بال خویشتن / گوینـد در ثنـای تـو هـرجـا روایتی
صدها فرشته بر دهنش بوسه میزند / شیرین لبـی کـه از تو بگوید حکایتی
تو کیستی؟ وصـی نبـی، آیـت ششم / هشتم فروغ حسن خدا، آیت ششم
قـرآن نیازمنــد بیــان رسـای توست / وحی خدای عزوجل در صدای توست
تفسیر سورههاش به مـا میدهد نشان / داری بــه آیـه آیـه ی قـرآن تــو داوری
شیـخ الائمــه ای و امامــان مـا همـه / دارنـد در ثنــات، دم مــدحگستــری
گر ذوالفقـار جـای قلـم در کفت نهند / دستت کنـد بـه بازوی حیـدر برابـری
بر حضرتت ز سـوی خدا دم به دم درود / بر خلق و خُلق و خوت سـلام پیمبری
در سایـه ی تـو ای ششمیـن حجت خدا / شکر خدا که مذهب من هست جعفری
از جن و انس و حور و ملک روز ابتدا / ما را بـه دوستـی تــو دادنـد برتـری
نه مالکی نه شافعی هستم نه حنبلـی / من با هدایت تو شدم شیعه ی علی
من غربت حریـم تو را دیدهام ز دور / یک عمر دور قبر تو گردیدهام ز دور
نگذاشتنـد دستـه گـل آرم بـرای تو / از اشک بر مزار تو گل چیدهام ز دور
میخواستم مزار تو را شست و شو کنم / کردم نثار خـون دل از دیدهام ز دور
سـازم خموش روز قیـامت جحیم را / اشکی که بر مزار تو پاشیـدهام ز دور
تـا کسب آبـرو کنـم از روضـه البقیع / صورت ز خاک قبر تو پوشیدهام ز دور
افتاده بـود بـر دل و بر جان شراره ات / از مـا سـلام بــر جگـر پـاره پـاره ات
ای آه آسمـان ولایـت چـرا مـدام / میریخت از دو دیده به دامن ستاره ات
پای جنازهات به سـر و سینه میزدند
الهی قربونت برم آقا این جونا الحمدالله اهل روضه اگه یه روز برای بچه های فاطمه گریه نکنیم مریض می شیم. اگه یه پیرمرد بیاد همه بهش احترام می کنن، میگن پیرمرد، محاسن سفید، بهترین جا رو آماده می کنن؛ اگه یه پیرمرد زمین بخوره همه میدون زودی بلندش می کنن، اما غرورش می شکنه میگه یه روز جوون بودم مثل حالا نبودم آی جوونا امام صادق پیرمرد بود. نیمه شب ریختن تو خونه اش نماز شب می خوند، نا نجیب چنان سجاده رو کشید این پیرمرد با صورت رو زمین افتاد دستاش بستن، در خونه رو آتیش زدن. اجازه بدید عبا به تن کنه، نه نمیشه اجازه بدید عمامه به سر کنه، نه نمی شه؛ پا برهنه آوردنش. امروز یه سوال دارم آقا دستاتو بستن میدونم، با سر برهنه بیرونت آوردن می دونم، در خونت سوزوندن میدونم، اما دیگه کسی جلو چشمت سیلی به ناموست نزد
**********
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
ای روضه امام جعفر صادق گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها
مدینه بنگر در سوز و در گدازم
قسمت من اینه بسوزم و بسازم
یاد آن نمازی که نیمه شب شکستند
یاد بازوانی که بین کوچه بستند
پیر مو سپیدم بُریدم مشکل شد آخر کار من
خدا ببین سر پیری،گیر کی افتادم،هر کی هر جا باشه دیگه سر پیری احترامش بجاست
پیر مو سپیدم بُریدم مشکل شد آخر کار من
دشمنم سواره نداره رحمی به حال زار من
با دلی پر از درد به نامرد گفتم کمی آهسته تر
بی ادب تو سواره ای من پیاده،تو جوانی من پیرم
با دلی پر از درد به نامرد گفتم کمی آهسته تر
ناله ام شنید و کشید و من هم زمین خوردم به سر
آروم آروم داری میفهمی چی شد،نه؟ این آقا مرد بود،تو داری این جوری ناله میزنی
دلت شکست و بیاد رقیه افتادی
اون یهودی سگه کی بود شما رو زمین بزنه آقا
دلت شکست و بیاد رقیه افتادی
خودت برای رضای خدا زمین خوردی
حالا که عمه کوچلومو زمین زدند
با دلی پر از درد به نامرد گفتم کمی آهسته تر
ناله ام شنید و کشید و من هم زمین خوردم به سر
اشک غم سفته ام روز و شب گفته ام آه کجایی مادر
ای مدینه دشمن با حمله ی شبانه
همره دل من سوزانده درب خانه
دشمن یهودی تا وارد حرم شد
زنده خاطرات جانسوز مادرم شد
همچین که وارد خانه شدند یک دفعه پرده ها کنار رفت،خاطرات مادرم زهراسلام الله علیها برام تداعی شد
ای خدا شنیدم و دیدم در سیل آتش ابر دود
مادر جوانم کمانم در پشت در افتاده بود
هیچکی نبود به داد بچه های فاطمه برسه،زینب داشت پرپر میزد،حسین داشت بال بال میزد،از یه طرف علی رو میکشیدند،از یه طرف فاطمه افتاده بود،خاک به دهنم!یه طرف محسن….همین قدر بدون امام زمان(عج) هر روز داره این صحنه ها رو میبینه،
ای خدا شنیدم و دیدم در سیل آتش ابردود
مادر جوانم کمانم در پشت در افتاده بود
آنچه دیده ی دل بدیده هرگز نگردد باورم
مانده روی مسمار به دیوار ردی زخون مادرم
ای گل خزانم آتش زدی به جانم
ای پرستوی من رفتی زاشیانم
از غمت خمیدم امیدم رفیق خفته زیر گل
مرتضی و دوری صبوری……….
به حق ائمه ی بقیع ده مرتبه یاالله
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
آسمان است و زمین دور سرش می گردد
آفتاب است و قمر خاک درش می گردد
این قد و قامتِ افتاده درخت طوبی است
این محاسن بخدا آبروی دین خداست
این حرم خانه ی زهراست مسوزانیدش
این حسینیه ی دنیاست مسوزانیدش
شعله پشت حرم فاطمه زاده نبرید
پسر فاطمه را پای پیاده نبرید
می بریدش، ببرید از وسط مردم نه
هر چه خواهید بیارید ولی هیزم نه
آی مردم بگذارید عبا بردارد
پیرمرد است و خمیده است عصا بردارد
از مسیری ببریدش که تماشا نشود
چشمی از این در و همسایه به او وا نشود
اصلًا این مرد مگر پای دویدن دارد؟
پیرمردی که خمیده است کشیدن دارد؟
بگذارید لبش یاد پیمبر بکند
وسط شعله کمی مادر مادر بکند
شعله ی تازه به چشمان غمینش نزنید
آسمان است و در این کوچه زمینش نزنید
شاید این کوچه همان کوچه ی زهرا باشد
شاید آن کوچه ی باریک همین جا باشد
شاید این کوچه همان جاست که زهرا اُفتاد
گر چه هم دست به دیوار شد اما اُفتاد
این قبیله همگی بوی پیمبر دارند
در حسینیه ی خود روضه ی مادر دارند
سه بار شمشیر کشید به روی صادق آل محمد هر بار شمشیر غلاف کرد وقتی سوال کردن علت غلاف شمشیر چیست؟ گفت: هر بار که اومد شمشیر بزنم پیغمبر دیدم با روی خشمگین به صورت من نگاه می کرد؛ اما کربلایی ها، یا رسول الله کجا بودی کربلا کار از شمشیر کشیدن هم گذشت،نا نجیب رو سینه حسین نشست…..
ای زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
این خار خاشاک زمین منزل مأوای تو نیست
*******************
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
شیخ الائمه پور پیمبری
ازنسل فاطمه ازآل حیدری
سردار مکتب سالارمکتبی
وارث به انبیا محبوب داوری
ازپهنه ازل برصفحه وجود
هک شد به نام تو آیین دلبری
ای پور فاطمه یابن علی مدد🏴
ماه یگانه ای مهر زمانه ای
تو نور جلوه ی صد ماه و اختری
ای شمس مغربین ای نورعالمین
ای وارث حسین پاک ومطهری
داغ مدینه را داری به قلب خود
دانم زکشته غم های کوثری
زهر ستم اگر برتو شرر زده
اما قتیل یک اندوه دیگری
ای پورفاطمه یابن علی مدد🏴
آتش به خانهات دشمن زده ولی
سوزان هیزمی درپشت یک دری
برده توراعدو روسوی کاخ ظلم
در یاد عمه ای آلاله پروری
گرم می شکست وقت نمازتو
یادنماز آن بشکسته مادری
ای پور فاطمه یابن علی مدد 🏴
#واحد_سنگین
متن تایپ شده غلط املایی داشت بفرمایید
#جمعههایانتظار
🌱جمعه یعنی در سرت فکر نگارت آمده...
جمعه یعنی وقت ناب انتظارت آمده...
🌱جمعه یعنی نام اوباشد فقط روی لَبَت...
جمعه یعنی عشق اوباشد فرایند تَبَت...
🌱جمعه یعنی عطر نرگس درهوا سر میکشد...
جمعه یعنی قلب عاشق سوی اوپر میکشد...
🌱جمعه یعنی روشن از رویش بگردد این جهان...
جمعه یعنی انتطار مهدی صاحب الزمان...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
4_5994438283969431267.m4a
1.22M
کرامات امام جعفرالصادق(ع)
به نقل از ابوبصير آورده است مى گويد: روزى خدمت امام صادق(ع) نشسته بودم، ناگهان فرمود: اى ابومحمّد! آيا امام خودت را مى شناسى؟ عرض كردم : آرى به خدايى كه جز او خدايى نيست، تويى آن امام، دستم را روى زانوى مقدس آن حضرت نهادم. فرمود: راست گفتى، مى شناسى، از او جدا نشو! گفتم : مايلم نشانى امامت را به من مرحمت كنى، فرمود: اى ابومحمّد پس از شناخت، ديگر نشان لازم نيست. گفتم : براى اين كه به ايمان و يقينم افزوده شود. فرمود: اى ابومحمّد به كوفه كه بر مى گردى خداوند به تو فرزندى به نام عيسى مى دهد و بعد از او پسرى به نام محمّد و پس از او دو دختر خواهد داد؛ بدان كه نام پسران تو در نزد ما در صحيفه جامعه با نام شيعيان ما و نام پدران، مادران، اجداد و نيكان و فرزندانشان تا روز قيامت نوشته شده است، پس امام صحيفه را در آورد، ديدم كاغذى زرد رنگ و مكتوب است.
مداح
حاج آرمین غلامی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از روضه دفتری
◈ 🖤◈✱🖤◈ ✱🖤◈
◈ 🖤◈✱🖤◈ ✱🖤◈
﷽
#ماجرای_مرد_فقیری_که_به
#در_خانه_حضرت عباس(ع) آمد
⬅️#روضه
⬅️#حضرت_ابوالفضل العباس (ع)
⬅️#بسیار مهم برای روضه
@roze_daftari
گویند فقیری به مدینه به دلی زار
آمد به در خانۀ عباس علمدار
زد بوسه بر آن درگه و استاد مؤدب
گفتا به ادب با پسر حیدر کرار
😭😭😭
کی صاحب این خانه یکی مرد فقیرم
بیمار و تهیدست و گرفتار و دل افکار
هر سال در این فصل از این خانه گرفتم
بر خرجی یکسالۀ خود هدیۀ بسیار
😭😭😭
گفتا به زنان امبنین مادر عباس
با سوز دل سوخته و دیدۀ خون بار
کز زیور و زر هر چه که دارید بیارید
بخشید بر این مرد فقیر از ره ایثار
خود سائل هر سالۀ عباس من است این
عباس دل آزرده شود گر برود زار
دادند بدو زیور و زر هر چه که میبود
از لطف و کرم عترت پیغمبر مختار
😭😭😭
سائل که نگاهش به زر و سیم بیفتاد
بگذاشت ز غم چهره دلخسته به دیوار
گفتند همه هستی این خانه همین بود
ای مرد عرب اشک میفشان تو به رخسار
😭😭😭
آن سائل دلباخته این گفت به زاری:
کی در همه جا بوده به خیل ضعفا یار
بر من در این خانه گدایی است بهانه
من عاشق عباسم، نه عاشق دینار
من آمدهام بازوی عباس ببوسم
من در پی گل روی نهادم سوی گلزار
😭😭😭
هر سال زدم بوسه بر آن دست مبارک
هر بار شدم محو رخ صاحب این دار
یک لحظه بگوئید که عباس بیاید
باشد که برم فیض از آن چهره دگر بار
😭😭😭
ناگاه زنان شیونشان رفت به گردون
گفتند: فروبند لب ای مرد گرفتار
ای عاشق دلسوخته ای محو رخ دوست
ای سائل دلباخته، ای طالب دیدار
دستی که زدی بوسه، جدا گشت ز پیکر
ماهی که تو دیدی به زمین گشت نگونسار
😭😭😭
آن دست کزو خرجی یکساله گرفتی
شد قطع ز تیغ ستم دشمن خونخوار
سر بر سر نی، دست جدا، تن به روی خاک
لب تشنه، جگر سوخته، دل شعلهای از نار
😭😭😭
این طایفه هستند در این خانه سیه پوش
این خانه بود در غم عباس عزادار
این مادر پیری که قدش گشته خمیده
سر تا به قدم سوخته چون شمع شب تار
این مادر دلسوختۀ چار شهید است
گردیده دو تا قامتش از ماتم آن چهار
😭😭😭
این مادر عباس همان امبنین است
دادند بنینش همه جان در ره دادار
سوگند به آن مادر و ان چار شهیدش
بگذر ز گناه همه ای خالق غفار
✍#استادحاج غلامرضا سازگار*
#التماس دعای فرج
#روضه_دفتری
@roze_daftari
1400/7/27
◈ 🖤◈✱🖤◈ ✱🖤◈
🌹شروع هفته مان را
💫پُر برکت می کنیم
🌹صبحمان را معطر می کنیم
💫نفسمان را خوشبو می کنیم
🌹به ذکر صلوات بر
💫حضرت محمد(ص)
🌹و خاندان مطهرش
🌹برای امروزتون برکتی عظیم
💫و معجزه های خدایی آرزومندم
🌺 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم 🌺