#قسمت_پایانی روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
*ديدن دَرِ حجره باز شد، حسين و حسن، دوان دوان خودشون رو رويِ سينه ي پيامبر انداختن، اميرالمؤمنين جلو آمد، آخه ميگن: محتضر بايد سينه اش سبك باشه، لذا ميگن: دكمه هاش رو هم باز كن، بذار راحت نفس بكشه، اما همچين كه خواستن حسين رو از سينه بلند كنن، ديدن پيامبر ميگه بذار باشه، وقتي حسين رويِ سينه ي من باشه من راحت جون ميدم...
يا رسول الله! سينه ات سنگين شد اما حسين رويِ سينه ي شما بود، اما كربلا" وَالشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه"...يا رسول الله يه حرفي رو به حسين زديد، اي كاش نزده بوديد، كربلا وقتي ابي عبدالله ديد سينه اش سنگين شده ديد يه حرامي با نقاب نشسته، گفت: نقابت رو كنار بزن، نقاب رو كه كنار زد، چشمِ آقا تا به چشمِ شمر اُفتاد، فرمود:" صَدَقَ رسول الله" پيامبر خدا راست گفت، مگه پيامبر خدا چي گفته؟ فرمود: رسول خدا وعده داد من به دستِ كسي كشته ميشم كه از بدترينِ مردمِ، پوزه اي مثلِ سگ داره، لذا نانجيب عصباني شد، بلند شد، با چكمه بدن رو برگردوند...*
از قفا خنجر رسيد بر حنجرش
رفت تا گردون صدايِ مادرش
*لذا خواهرش هم تا واردِ گودال شد، يادِ رسول الله افتاد، صدا زد:" يا رسول الله! اُنظر إلى جسد ولدك ملقى على الأرض بغير غسل، و كفّنه الرمل السافي عليه، و غسّله الدم الجاري من وريديه"
همين روزها اومدن خونه رو آتيش زدن، مادر رو زدن، كربلا هم زينب صدا زد:" يا رسول الله! هؤلائك السبايا، يساقونَ الاُساري" اين زن و بچه اي رو كه دارن اسارت مي برن، اين زن و بچه اي كه تازيه ميخورن ناموسِ تو هستند...*
هر چه او بيشتر نفس ميزد، مي زدند زينب را
نيزه هاشان ميانِ گودال و با سپر مي زدند زينب را
زينت دوشِ نبي، رويِ زمين، جايِ تو نيست
خار و خاشاكِ زمين، منزل و مأوايِ تو نيست
خاكِ عالم به سرم، كز اثرِ تيغ و سنان
جايِ يك بوسه ي من، در همه اعضايِ تو نيست
حسينِ من،حسينِ من...
از حرم تا قتلگه، زينب صدا مي زد: حسين
دست و پا مي زد حسين، زينب صدا مي زد:حسين
*" یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری..*
من که ز آغاز عمر، بیتو نکردم سفر
خیز و ببين يا اَخا، با که سفر میکنم
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5969585107818776901.mp3
8.6M
|⇦•هر عاشقي ست در طلبت...
#روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•@majmaozakerine
*متن روضه ویژه رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم*
*شب رحلت و شهادتِ پیغمبرِ،شبِ یتیمیِ فاطمه ست …*
_____________________
قدِ رعنایِ رسول الله آخر سر شکست
پایه هایِ عرش ازین داغِ درد آور شکست
رحمةٌ للعالمین بود و مصیبت ها چشید
صبر کرد و حرمتش در بین هر معبر شکست
*کم ما برای پیغمبر گریه کردیم،خدایا این شبا چشمایِ ما رو گریان قرار بده مثه چشمانِ فاطمه … بالاسرِ باباش نشسته بود،با دستمالی عرقِ پیشانی بابا رو پاک می کرد*
جز علی و چند تن دور و برش یاری نبود
در اُحد تنها شد و دندان او آخر شکست
فتنۀ آن دو یهودی عاقبت کاری شد و …
زهر آتش زد به جان او ، دلِ دختر شکست
گوشه ای از شهر غوغایِ سقیفه شد بلند
جسم او جان داشت اما حرمتِ منبر شکست
خواست پیغمبر بگوید باز هم حق با علی است
مردکی پرخاش کرد و قلبِ پیغمبر شکست
*فرمود یه کاغذ و قلم بیارید بنویسم،راه رو گم نکنید … دومی صدا زد «ان الرَجُل لِیَهجُر» استغفرالله ؛ گفت پیغمبر داره هذیان میگه …*
بال خود را بست و سوی عرش اعلی پر کشید
سخت تنها شد امیرالمؤمنین ، حیدر شکست
بعد پیغمبر شرر بر خانۀ عصمت زدند
در میانِ غربت این شهر نیلوفر شکست
در میان دود و آتش با لگد بر در زدند
در شکست و سر شکست و حرمتِ مادر شکست
بار شیشه دارد این بانو ، کمی آرام تر
پشت در اصلاً چه شد؟آیینه سرتاسر شکست
پیش چشمانِ ولی الله زهرا را زدند
پیش همسایه غرورِ فاتح خیبر شکست
**
کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد
خبرِ پر زدن فاطمه ، حیدر را کشت
چند باری به زمین خورد علی تا پا شد
*یا رسول الله … دو نفر وارد حجرۀ پیغمبر شدن … از دیدن یکی شون پیامبر فرمود تعجب نکنید،زهرا جان این فقط از تو اجازه میگیره وارد میشه،این برادرم عزرایئلِ اما یکی دیگه هم واردِ حجره شد … ابی عبدالله عادت داشت وقتی میومد پیشِ پیغمبر،میرفت رو سینۀ رسول الله … حضرت رو زمین میخوابید ، حسین رو سینه ش قرار می گرفت … ابی عبدالله هم به عجله و عادت همیشه اومد رو سینۀ رسول خدا … امیرالمومنین دست برد حسین رو برداره،آخه محتضر باید سینه ش سبک باشه … یه وقت پیغمبر چشماش رو باز کرد، فرمود علی جان صبر کن ، بزار حسین رو سینۀ من باشه … حسین آرامِ جانِ منه … آی ….
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
داد زد زینب کبری : به روی سینه نرو …
گوش نحسش نشنید و قد مادر تا شد
سر او تا که جدا شد زره اش را بردند
زره اش هیچ … سرِ پیرهنش دعوا شد
خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید
بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد
کاش انگشتری اش تنگ نبود … اما بود
عاقبت نیمۀ سبابۀ او پیدا شد؟ .
ای حسین …
کنارِ بسترِ پیغمبر مثلِ باران داره گریه می کنه فاطمه … همچین پیغمبر تصلی بهش میداد ، علی تصلی میداد … فرمود زهرا جان گوشت رو نزدیک بیار،کنارِ گوشش یه جمله ای گفت ، زهرا آرام شد … یه وقت دید آرام آرام چشمایِ پیغمبر بسته شد … دیگه رسولِ خدا نفس نمی کشید … یا الله … امیرالمومنین آماده شد ، رسولِ خدا رو غسل داد ، کفن کرد … بر پیغمبر نماز خواند …. یا الله … نانجیب ها علی رو اینجا هم تنها گذاشتن … پیغمبر داشت جان میداد اونا تو سقیفه نشسته بودن ، برایِ حکومت داشتن نقشه می کشیدن … چند نفر بدنش رو برداشتند یه روایت دیگه هم هست که شب پیغمبر رو دفن کردن،سلمان اباذر،دیگران …
وقتی از دفنِ پیغمبر آمدن،زهرایِ مرضیه استقبال کرد ازشون … فرمود چگونه دلتون اومد رو بابام خاک بریزید … چگونه دلتون اومد پیغمبر رو زیرِ خاک قرار بدید …
میخوام بگم زهرا جان … بابات رو با احترام کفن کردن … تشییع کردن … دفن کردن …. کجا بودی کربلا … بدنِ حسینتُ پاره پاره کردن … سر رو یه طرف بردن … دستُ یه طرف … بدنش رو زیرِ سمِ اسب قرار دادن ..
ای حسین …
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
8207.mp3
982.5K
رو میکنم با چشم تر به مشهدِ امام رضا
دلم همش پَر می کِشه تا گنبدِ امام رضا
آه خوشا به حالِ زائرای تو
منم غلامِ نوکرای تو
امام رضا فدات شم فدای رویِ ماهت
دعا کن آقا که منم شهید بشم تو راهِت
یا ضامن آهو
پنجره فولادِت آقا به درد عاشقا دواس
مشهدِ تو برای ما مدینه و کرببلاس
آه من اومدم با دو دستِ خالی
عنایتی یا مَولَی الموالی
فقیرِ عاصی و بَدَم خوب میدونی آقاجون
تو سائلا رو از خونَت نمی رونی آقاجون
یا ضامن آهو
بشنو نوای عشقه یا ابا الجوادِ عاشقات
زیر لَحَد امام رضا بِرِس به داد عاشقات
آه میون قبرم ای هل اتایی
بیچاره میشم اگر نیایی
به حَشر و میزان و صراط ای بر دو عالم ارباب
به حق زهرا (س) مادرِت سینه زنات رو دریاب
یا ضامن آهو
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
.
#اربعین
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
نذر کردم اگر شدم راهی
هر قدم در مسیر گریه کنم
عهد بستم اگر حرم رفتم
مثل مرغی اسیر گریه کنم
بشوم اشک از سرم تا پا
روبه روی تو سیر گریه کنم
تا رسیدم کنار شش گوشه
مثل حر سر به زیر گریه کنم
بشوم با ضریح هم آغوش
همچو طفلی صغیر گریه کنم
گریه بر حنجری که افتاده
دست نیزه اسیر گریه کنم
گریه بر پیکری که پاشیده
رفته روی حصیر گریه کنم
گریه بر آن لبی که چاک افتاد
پیکری را که زیر خاک افتاد...
✍محمد_حبیب_زاده ۴۰۱/۶/۲۱
#پیاده_روی_اربعین
...........................................................
/
enc_16623270088777899813371.mp3
7.04M
#صفر #اربعین
قدم قدم موکبا رو میگردم...
لبیک یا صاحب الزمان
سیدمجیدبنی_فاطمه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
.
|⇦•قدم قدم موکبارو میگردم...
#سینه_زنی ویژه پیاده روی اربعین اجرا شده سال۱۴۰۱ به نفس سیدمجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
قدم قدم موکبارو میگردم
ستون ستون دنبال یک نشونم
کجای این جمعیتی که میخوام
نمازمو پشت سرت بخونم
مگه میشه، شبای درد و غم به سر نیاد؟
مگه میشه، حبیب من تو این سفر نیاد؟
ما رو اینجا، امام عسکری صدا زده
مگه میشه، پدر صدا کنه پسر نیاد؟
میدونم، که بین زائرا
میدونم، میونِ مردمی
می سوزم، تو آتیش غمت
ای آقا! عمود چندمی؟
لَبَّیکَ یاصاحب الزمان...
شاید الان، تو جاده ای و شاید
گوشه کنارِ موکبا نشستی
دلم خوشه، که این قَدَر میدونم
تو هم کنار من تو جاده هستی
شاید الان، به زائرای تشنه آب میدی
یا تو موکب مسافرا رو جای خواب میدی
میشه باهم، یه بار بریم مزار مادرت مطمئنم، یه روز به این سوال جواب میدی
این لشکر، به یاری خدا هر چیزی براش فراهمه
از کوفه، با پرچم علی میریم تا مزار فاطمه
لَبَّیکَ یاصاحب الزمان...
قبول دارم، پیش تو رو سیاهم
منو سیاهی لشکرت حساب کن
از این سپاهِ اربعینی آقا
سربازای ظهور و انتخاب کن
کی میدونه، توو قلبت این روزا چی میگذرِ؟
غم غربت، یا غصه ی نبود لشکرِ؟
میدونم، که دلت ازم یه کم مُکَدَّرِ
ولی آقا! همیشه بخشش از بزرگترِ
میگردم، ولی مثه شما محبوبی
نمی بینم آقا
تا دنیا، حسینُ نشناسه
من از پا نمی شینم آقا
لَبَّیکَ یاصاحب الزمان...
ــــــــــــــــــ
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_صفر
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
😭😭
جامانده
سنگ هم آتش گرفت از حال ما جامانده ها
گریه باید کرد بر اقبال ما جامانده ها
درد را همدرد ، جور دیگری حس می کند
فطرس امروز آمده دنبال ما جامانده ها
ظهر روز اربعین و یک سلام از راه دور
این دگر شد عادت هر سال ما جامانده ها
باز هم قربان گریه ، آن رفیق کودکی
داده یاری بر زبان لال ما جامانده ها
جور دیگر داد از داغ رقیه می زنند
دم به دم ، این چند روز ، امثال ما جامانده ها