با روی سیاه ، با گریه و آه از راه اومدم ، با بار گناه من خیلی بدم ، من دیر اومدم دستم رو بگیر ، من نابلدم می‌ ترسم اگه بخشیده نشم درد دلمو من با کی بگم؟! کار همه راه میفته اگر باشه می‌ دونم ، من آخر صفم من حَقّمه که لایق نشدم راست‌ راستی درست عاشق نشدم من حَقّمه که عاشق نشدم راست‌ راستی درست عاشق نشدم من حَقّمه که آتیش بگیرم یک دم تو آتیش ، صد بار بمیرم تو حَقّته که آتیش بزنی من بنده و تو مولای منی من حَقّمه که آبروم بره آتیش و مذاب تو گلوم بره تو حَقّته که تنهام بذاری هیزم به زیر پاهام بذاری از ترسمه این حرفا رو زدم هر چی تو بگی ، من خیلی بدم پس دل چی می‌ شه؟ رأفتت کجاست؟ من قرصه دلم ، رحتمتت کجاست؟ پس دل چی می‌ شه ، اشکام چی می‌ شه؟ مولاست تو دلم ، مولا چی می‌ شه؟ #مناجات #شب_نهم_رمضان ➖➖➖➖➖➖➖➖ #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

#مناجات شب نهم ماه #رمضان پنج‌شنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۲ 🎤 مداح: #حاج_محمود_کریمی #حرم_امام_رضا (علیه‌السّلام) #مناجات #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

گرچه سرگرم کسب و کارش بود نان‌خور رزق کار و بارش بود او که با عالم خودش می‌ساخت روز و شب با غم خودش می‌ساخت آری این مرد، ارمنی بود و داستانش شنیدنی بود و سر او گرم کارگاهش بود گرچه او معتقد به راهش بود سال‌ها هرچه او به دست آورد خرج بیماری عزیزش کرد سر شب تا به خانه برمی‌گشت دردهایش شبانه برمی‌گشت غرق اندوه همسرش بود و پسرش بین بسترش بود و چشم را رود نیل می‌بیند پسرش را علیل می‌بیند نه دگر ناز می‌کند این گل نه زبان باز می‌کند این گل پسرش نه توان گفتن داشت پسرش آرزوی رفتن داشت به امّیدش چه روز و شب‌ها رفت هرطرف بر در مطب‌ها رفت به مریضش فقط حواسش بود خواهشش بود، التماسش بود ولی افسوس، غم عذابش کرد رفت بر هر دری، جوابش کرد ناگهان بغض سال‌ها وا شد چشم‌هایش هجوم دریا شد هق‌هق بی‌امان امانش برد عاقبت دردها توانش برد مدّ چشمش به آسمان می‌خورد شانه‌هایش فقط تکان می‌خورد کاش با هیچ‌کس چنین نشود مردی این‌قدر شرمگین نشود چه جوابی به همسرش بدهد؟ چه امّیدی به دخترش بدهد؟ گفت با زخم این جگر چه کنم گفت با خود که بی پسر چه کنم خویش را کنج خانه‌اش حس کرد دستی آن‌جا به شانه‌اش حس کرد یک‌نفر گفت غم اگر سخت است گرچه بیماری پسر سخت است غم اگر سخت‌تر ز الماس است کار عالم به دست عبّاس است هرکه از درد بود جان به لبش دست خالی نرفته از مطبش گفت با او که کو کجا برویم؟ گفت باید به کربلا برویم نام او جان تازه‌اش بخشید تازه‌جان بر جنازه‌اش بخشید بار خود را گرفت بر دوشش پسرش بود بین آغوشش ناگهان بی‌اراده راهی شد همره خانواده راهی شد رفت با آه و اشک، کرب‌وبلا رفت میدان مشک کرب‌وبلا چه هوایی در آن غروبی داشت سر به آن درب‌های چوبی داشت همه با احترام می‌رفتند همه غرق سلام می‌رفتند گرچه او خواهشی فراوان داشت حسّ آرامشی فراوان داشت نذرهایش شنیدنی بود و ارمنی بود و دیدنی بود و بین زوّار بی‌قرار ضریح با پسر رفت تا کنار ضریح یک نفر الدخیل می‌گوید یک نفر یا کفیل می‌گوید یابن حبل‌المتین کسی می‌گفت یا‌بن امّ‌البنین کسی می‌گفت با مریض و علیل آنجا رفت تا ضریح بلند آقا رفت تا که می‌خواست شرح حال کند قبل از آنی‌که او سؤال کند پسرش را که دید غوغا کرد پسرش حرف زد، زبان وا کرد در کنار ضریح جایش بود باورش نیست روی پایش بود یک مسیحی دوباره درمان شد ارمنی آمد و مسلمان شد محترم رفت و محترم برگشت ساعتی بعد از حرم برگشت رفت تا خانه‌ی پر از یاسش رفت با او امیرعبّاسش #روضه #شب_نهم_رمضان ➖➖➖➖➖➖➖➖

#روضه شب نهم ماه #رمضان پنج‌شنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۲ 🎤 مداح: #حاج_محمود_کریمی #حرم_امام_رضا (علیه‌السّلام) #حضرت_عباس #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

ای حرمت قبله ی حاجات ما ابلفضل یاد تو تسبیح ومناجات ما ابلفضل تاج شهیدان همه عالمی دست علی ماه بنی هاشمی ماه کجا روی دل آرای تو ابلفضل سرو کجا قامت رعنای تو ابلفضل هم قدم قافله سالار عشق ابلفضل ساقی عشاق وعلمدارعشق ابلفضل سرورو سالار سپاه حسین ابلفضل داده سرو دست به راه حسین ابلفضل مکتب تو مکتب عشق ووفاست خمس یل پای تو عشق ووفاست شمع شده آب شده سوخته روح ادب را ادب آموخته آب فرات از ادب توست مات ابلفضل موج زند اشک به چشم فرات ابلفضل یاد حسین ولب عطشان او آن لب خشکیده ی طفلان او ای حرمت قبله ی حاجات ما ابلفضل یاد تو تسبیح ومناجات ما ابلفضل بودو امیدم مرا یاری کنید سالها بهرم علمداری کنید ای دریغا شد امیدم ناامید بی برادر گشتمو پشتم خمید کس ندیده در عجم یادر عرب هیچ سقایی بمیرد تشنه لب درحرم گوید سکینه العطش طفل ما از تشنه کامی کرده غش مظلوم حسین تنها حسین تشنه حسین #نوحه #شب_نهم_رمضان ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

#نوحه شب نهم ماه #رمضان پنج‌شنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۲ 🎤 مداح: #حاج_محمود_کریمی #حرم_امام_رضا (علیه‌السّلام) #حضرت_عباس #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

اینک بهار تا دروازه‌هاى شهر رسیده و رستاخیز دوباره در گیتى دمیده و من در دعایی خاضعانه به درگاه مدبر هستی، احسن الحال را برای شما آرزو می‌کنم. نوروز پیشاپیش مبارک 🍃🍃🌸🌸🌸🍃🍃 با عرض سلام و تقدیم احترام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات ، پیشاپیش فرارسیدن سال نو و عید نوروز را خدمت شما اعضای محترم کانال های مجمع الذاکرین شما سروران گرامی وهمچنین خانواده محترمتان تبریک عرض نموده و سالی پر از شادی و موفقیت و توأم با سلامتی و سربلندی خواهانم . ارزومندم که با الطاف خدا و عنایت حضرت حجه ابن الحسن عج سالی پربرکت و توام با شادکامی و موفقیت داشته باشید با تقدیم احترام 🙏 خادمه اهل بیت مدیریت مجموعه مجمع الذاکرین اهل بیت ع

‍ . #زمینه #امام_حسین میخونم هِی زیر لب به سفارش مادرم و تواصو بالحسین و تواصو بالحرم میگم و رو سینه می کوبم حسین ابی عبدالله زیر این پرچم فقط خوبم حسین آبی عبدالله دارم آقا با تو ارامش حسین آبی عبدالله تو همون هستی که میخوامش حسین آبی عبدالله سفینه النجاه آبا عبدالله کلید مشکلات آبا عبدالله عالی درجات آبا عبدالله میده عشق تو امید به دل خستم حسین میدونی که من چقدر به تو وابستم حسین تو بهشت ارزوهامی حسین آبی عبدالله تو بهونه واسه اشکامی حسین آبی عبدالله واشده با تربتت کامم حسین آبی عبدالله با تو تضمینه سرانجامم حسین آبی عبدالله من اسمه دوا اباعبدالله و ذکره شفا اباعبدالله ای خون خدا اباعبدالله میکشم هر دم نفس به دعای خیر تو نسپردم یا حسین به کسی دل غیر تو ای تمام دین و ایمانم حسین آبی عبدالله من به دین تو مسلمانم حسین ابی عبدالله ذکر تو اوج جنون من حسین آبی عبدالله حا و سین و یاء و نون من حسین آبی عبدالله امیر عالمین اباعبدالله پناه زینبین اباعبدالله لبیک حسین اباعبدالله __ تو نوای هر لب و تو امید هر دلی ساقی کرببلا یا ابالفضل علی قبله گاه عالمینی تو قمر بنی هاشم کاشف الکرب حسینی تو قمر بنی هاشم ای فدای تیغ ابرویت قمر بنی هاشم عالمی در بند گیسویت قمر بنی هاشم شیر دلاور اباعبدالله ساقی لشکر اباعبدالله ای برادر اباعبدالله _ شعرا : #حمید_رمی #امیر_حسین_الفت .

ابالفضل یل دلاورمن امیرلشکرمن پاشوبرادرمن ابالفضل ازچه به خون نشستی نه سر.نه چشم ودستی پشت منوشکستی ابالفضل حرم توسوزوآهه سکینه چشم به راهه رقیه بی گناهه ابالفضل چشام درست میبینه پشت توبرزمینه دست عدوسنگینه ابالفضل یااخاروحی فداک نزن بازوتوبرخاک حسابم رونکن پاک ابالفضل برخیزوبازعلم زن واشده روی دشمن دارن بهم میخندن ابالفضل ای پادشاهه ادب نیست دشمنت مؤدب پاشوکفیل زینب ابالفضل داداش نکن مایوسم بازوهاتومیبوسم باید زره بپوشم ابالفضل پاشواینانامردن دورخیمه میگردن زینبتو هو کردن ابالفضل اینجوری آروم نخواب بدون طفل رباب دارن میارن طناب روبه ها چه کرده ان باتوشیر پشتم شکست شدم پیر گفتی اخا چقدر دیر ابالفضل یل دلاورمن امیرلشکرمن پاشوبرادرمن #شب_نهم_رمضان #حاج_عباس_طهماسب_پور @majmaozakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین