هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
✅ ایام ورود کاروان به شهر شام است...
🔹در روضه های شهر شام عباراتی شنیده میشود که کمتر شنیده شده.
🔸وقتی به امام سجاد علیه السلام گفتند کجای این سفر برایتان از همه جا سخت تر بود ۳ مرتبه فرمودند : الشام الشام الشام...
🔹 چرا شام ؟ مگر در شام چه گذشته؟
🔸در شهر شام بود ، وقتی زین العابدین علیه السلام دید همسرش به دلیل آفتاب شدید امام باقر علیه السلام را در پناه تکه پارچه ای نگه داشته و از طرفی سعی دارد به سختی حجاب خود را نیز نگه دارد فرمود ای کاش مادرم مرا نزایده بود.
🔹در شهر شام عباراتی را میشونیم:
▪️محله یهودیان
▪️بازار برده فروشان
▪️خرابه
▪️مجلس نامحرمان
▪️مجلس و بزم شراب
▪️کنیزی
▪️پیر شدن دختر سه ساله
▪️و...
🔸آیا تا بحال فکر کرده ایم که بازار برده فروش ها کجا بوده؟
🔹به چه کسی برده میگفتند؟
🔸اینکه فرمودند : ما را چون اسران ترک و دیلم میبردند ، منظورشان چه بوده؟
🔹مشخصه اسیران ترک و دیلم چه بوده؟
🔸محله یهودیان چه شرایطی داشته؟
🔹قرآن میفرماید : اگر در جهان بگردید کسی را دشمن تر(عداوت دار تر) از یهود نسبت به اهل ایمان پیدا نخواهید کرد
🔻سوره مائده (آیه ۸۲)
▪️لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا ...َ (٨٢)
▪️بطور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشركان خواهی یافت...
🔸در محله یهودیان با این کاروان چه کردند؟
▪️سنگ و چوب
▪️آتش
▪️دشنام
▪️زبانم لال....بقیه بماند
🔹در شهر شام بود که امام سجاد علیه السلام فرمود: گلوله ای از آتش بر عمامه ام افتاد ، دستهایم بسته بود آنقدر سوخت تا به پوست و موهایم رسید... سرم سوخت...
🔸بزم شراب!!! مگر به این سادگی است... عده ای مست لایعقل باشند...
در آن مجلس ناموس امیرالمومنین و اهل بیت امام حسین علیه السلام هم حضور داشته باشد... خودتان در این باره بیاندیشید... زبان از شرح آن قاصر است
🔹خرابه نشینی... اینها عزیزان و اهل کرامت بودند... سفره دار بودند... فقیر نواز بودند... حالا خرابه نشین شدند... برایشان صدقه میآورند...
🔸شنیده ایم که میگویند آنقدر غصه خورد تا دق کرد... پیر شد...
سه ساله امام حسین علیه السلام از غصه پیر شد و دق کرد... اینها افسانه نیست...
🔹در مجلس یزید فردی به سمت دختر امام حسین علیه السلام اشاره کرد...
گفت یزید او را بمن بده...
کنیزی... آل الله...
🔸فکر کرده ای که کنیز به چه کسی میگفتند...😭😭😭
✳️گاهی تفکر در عبارات مقتل چنان مطالبی را در ذهن میپروراند که میگویی مصیبت امام حسین علیه السلام هم مانند آیات قران بواطنی دارد که هر چقدر بیشتر مطلع میشوی باز مصیبت جدیدی برایت آشکار میشود...
و هیچ کس به جز ولی عصر ارواحنا فداه نمی تواند این مصیبت را در حد کمال درک کند...
🔻مدعی هرگز نزن بیهوده لاف عاشقی...
🔺این حسین تنها یک عاشق دارد آنهم زینب است...
▪️وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوٓا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ
✅
4_5818727800340743947.mp3
8.99M
زمینه
🔹 مداح: برادر سید مهدی حسینی
4_5818727800340743946.mp3
3.55M
روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
🔹 مداح: برادر سید مهدی حسینی
4_5818727800340743945.mp3
14.1M
روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
🔹 مداح: برادر سید مهدی حسینی
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
مثلِ یه شاپرک، با تنِ پُر ترک
دارم با مادرت بابا! ، دردای مشترک
تقصیرِ این دلِ، اگه مزاحمت شدم
هر جوریه میخوام بابا! ، برا تو جون بدم
خرابه نامناسبُ، جایِ سرت نبود
حالا که اومدی بخواب، رو پاهایِ خودم
دختر بدون گوشواره، بدون زینتی
انگاری جلو باباش، خیلی معذبه
موی نخورده شونهُ، لباس کهنهُ
رقیه ات رو ببخش، اگه که نامرتبه
چیزی نمونده از، شیرین زبونیام
حتی نمونده چیزی از، بلندیِ موهام
یه جور من و زدن، دیگه گوشام نمی شنوه
باید فقط با غصه هام، شبُ سحر کنم
یه دست رو گوشمُ، یه دست رو لب و دندونام
تازه باید پیشِ بابام، روسری سر کنم
*همه ی شهدا لحظه ی جون دادن، ابی عبدالله هر جوری بود،خودش رو رسونده
صورت به صورت شهیدش گذاشته،سر روی دامن گذاشته،سر شهدا رو به بالین گرفته
اما فقط یه نفر مقامش با دیگران فرق می کرد، نه تنها سر گذاشت…
تا باباش رو آوردن، لباش رو گذاشت رویِ لبای پاره،بعضی ها میگن: مگه میشه بچه ی سه ساله پیر بشه؟
مگه قرآن نمیگه،در قرآن مگه نداریم: بچه ها،شیرخواره ها،اطفال از هول قیامت پیر میشن…
مگه عاشورای امام حسین کمتر از قیامت بود؟همچین که سر رو آوردن توی خرابه…*
نبودی ببینی بابا! ، چه بی هوا منو زدن
نبودی ببینی بابا! ، کجا،کیا،منو زدن
نبودی ببینی بابا! ، چقدر شبا منو زدن
از اینا که گذشته، دختر تو بُریده
بابا! لرزشِ دستام، برا بزمِ یزیده
نمی دونی چی کشیدم، جونم داره به لب میاد
نمی دونی چی کشیدم، با دست نشونمون میداد
نمی دونی چی کشیدم، یعنی میشد عموم بیاد
قوَّت پامُ بردن
سویِ چشامُ بردن
با زدن رویِ لبات
جون و صِدامُ بردن
حسین
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
🕊﷽🕊
⚫️#روضه_اسارت
🔘#روضه_حضرت_زینب_س
▪️#دفتری_زینب_س 2
🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#السلام_علیک_یاام_المصائب_یازینب_یازینب_یا_زینب
⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری...
ایامی که بیبی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه...
وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت..
💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم
💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم
💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست
کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند...
با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند...
💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود
💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود
⬅️بیبی رو وارد شهر کوفه کردند....
خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه...
(چه خاطراتی)
مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری...
خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد..
(خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه)
💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود
💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود
💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود
⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن...
هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت...
هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید...
اینجا خونه باباش علی بوده...
این شهر بوی باباش علی میده...
این شهر بوی برادرشو میده....
این شهر بوی حسین میده...
همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است...
⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده....
اسیرو بی کس و تنها...
دستای بیبی رو بستن....
از بالا بام خاکستر میریزن...
سنگ میزنن...
💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست
♻️بگمو التماس دعا
♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا
⬅️یه وقت بیبی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر...
دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن...
زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت..
آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه......
امان امان امان
💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست
💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم
💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم
💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم
⬅️اینجا یه زبان حالی داره....
یه نگاه کرد به سر بریده عباس...
صدا زد عباسم داداش....
دادلش پاشو حال زینبو ببین...
ای غیرت الله ..
پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری....
زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید...
حالا ما بین نامحرماست...
⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره...
امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید...
نور چراغو کم کنید...
کسی قد و قامت زینبم رو نبینه....
داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم...
ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس....
🖤کوفه چه غوغایی شده
🖤زینب تماشایی شده
هرچقدر ناله داری به ناله های دل بیبی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن......
هنگام نشر لطفا حذف نشه⬇️
🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
4_5888836265205302989.mp3
3.36M
🔳 #شهادت_امام_سجاد (ع)
🌴خدایا مگه میشه یادم بره کربلارو
🌴خدایا روی دامن بچه ها شعله هارو
🎤 #محمدرضاطاهری
⏯ #زمزمه
👌بسیار دلنشین
@majmaozakerine
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
Sibsorkhi-ShahadatHazratZeinab1395[05].mp3
4.47M
#شور
#حضرت_زینب
حاج حسین سیب سرخی
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
ثانیه ثانیه اسم تو رو لبه
شب جنون ما عاشقا امشبه
همه وجودم ، بود و نبودم
فدای حضرت زینبه
کیه که زیر علمت نباشه
دل نگرون حرمت نباشه
این همه عاشقه فدایی داری
غمت نباشه
دلیل عزت حسین
وارث غیرت حسن
دفاع از حرم تو
همه ی ارزوی من
نحن قوه حیدریه
نحن قوه فاطمیه
نحن قوه زینبیه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اونی که اول و اخره زینبه
همه ی هیئتها لشگر زینبه
همه شعارم ،دارو ندارم
از صدقه سر زینبه
کیه اسیر کرمت نباشه
نمیشه حرف قسمت نباشه
مدافع حرمته ابوالفضل
غمت نباشه
مثل علی و فاطمه
میگیره معنا با تو عشق
همه ی خانوادم هم
غلام بانوی دمشق
نحن قوه حیدریه
نحن قوه فاطمیه
نحن قوه زینبیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کبوترم به هوای تو پر زدم
دوباره اومدم هر چقدر هم بدم
چی میشه اقا ، شب عاشورا
به پای عشق تو جون بدم
محاله عاشقت ازت جدا شه
حرف تو باشه و دلم نباشه
هی فکر نوکری شبای جمعه
حرم نباشه
بیا و ابرو بخر ، مثل حبیب مثل زهیر
جونمو کربلا بگیر ، که بشم عاقبت به خیر
نحن قوه حیدریه
نحن قوه فاطمیه
نحن قوه زینبیه
✍ خاطرهای کوتاه از سبک زندگی آیتالله بهجت (ره) :
👌 از کانادا آمده بود آقا را ببیند، از پدر و مادری لبنانی و کانادایی بود. چیزهایی شنیده بود و کنجکاو بود. دلهره و شک در چهرهاش پیدا بود. وارد اتاق شد، دید آقا دارد تسبیح میچرخاند. به لبهای آقا خیره شد، دید تکان نمیخورند. با خود گفت: «این چه عالمی است که تسبیح میگرداند و ذکر نمیگوید؟!»
هنوز ننشسته بود که آقا فرمود: «بله! ذکری از امام سجاد علیهالسلام روایت شده است که هر کس آن ذکر را بعد از نماز صبح بخواند، تا غروب هر چه تسبیح بگرداند، برای او ذکر مینویسند.» رنگش پرید. فقط سکوت کرد. آنهایی که نشسته بودند، چیزی نفهمیدند؛ نمیدانستند چه خبر است؟!
📖 بر اساس خاطرۀ حجتالاسلام و المسلمین علی بهجت
📚 این بهشت، آن بهشت، ص۵۶