eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴السّلام عَلیکِ یا امّ البنین سلام الله علیها🏴 دامانِ پُر مهرت همه لبریزِ احساس اوّل تویے امّ الحسین و بعد عَباس از عشقِ بے حدِّ تو عالم مات و مبهوت فرزندِ تو قربانِ فرزندِ گلِ یاس تصویرِ تو مانندِ تصویرِ بهار است در عمقِ جانت این حقیقت آشکار است در تار و پودت ریشه دارد مهرِ زهرا عباسِ تو مشکل گشایِ هر چه کار است ای نور ! همچون صورتِ آیینه اے تو بر گردِ گلهاے علے پروانه اے تو چون گفته اے اینجا کنیزِ خانه ام من شد افتخارت بانوی این خانه اے تو اے مادرِ گلهاے ایثار و شهادت در وصفِ تو گل واژه ها عینِ صلابت در پایِ سجّاده چو زهرا در قنوتی دستانِ تو لبریزِ آمینِ اجابت
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
. . "بدون صوت" . حاج حسن خلج ای مادر،چهار آفتاب ادرکنی .... *یا ام البنین* ای مادر چهار آفتاب ادرکنی .... *ما رو دریاب بی بی* زهرای سرای بوتراب ادرکنی .... ما دست به دامان توییم ای بانو... *درد دارا،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،دلتنگا،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،گداها،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،بی پناها،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،پناهنده ها گوشه کنار اومدن دامن بی بی رو گرفتن، حق داری خوب جایی اومدی، هر سال میومد در خونه ی قمر بنی هاشم،خرج سالشو از عباس می گرفت،میرفت...." اون سالم مثل هر سال،طبق عادت همیشه ، در خونه ی عباس و کوبید،کنیزک اومد درو باز کرد،چی میخوای؟عرض کرد: برو به مولا و آقات بگو گدای هر ساله اومده..." میگه آقا خرج سالمو بده برم... مرد سائل دید کنیز بغضش ترکید،شروع کرد گریه کردن،گفت خانم من جسارتی نکردم شما ناراحت شدید؟! من گدای عباسم ، اومدم خرج سالمو از آقام بگیرم و برم.... کنیزک با همون حالت اشک و ناله و بغض گفت ای مرد دیگه در این خونه رو نزن! چرا؟ چی شده؟آقام از من ناراحته؟؟ آقام گفته منو رد کنی؟کنیزک جواب داد نه" آقای تو خیلی آقاتر از این حرفاس، اما آقای تو رو لب تشنه کنار علقمه .... با مشک پاره .... عمود به سرش زدن .... تیر به چشمش زدن ...." مرد سائل گفت باورم نمیشه این حرفایی که شما میزنی من آقامو هر سال می دیدم ، اون پهلوونی که من دیدم،مگه کسی حریفش میشد،عمود به سرش بزنه؟!! گفت آخه ای مرد تو خبر نداری،اول دست چپ و راستش و قطع کردن ..... "دست خالی نریا،هر کی کربلا میخواد دامن عباس و بگیره ...." یاابوالفضل،ابوالفضل،ابوالفضل الدخیل... اون گداها و سائلی که میومد در خونت،گدای خوبی نبود،خرج سالشو میخواست از شما، آقاجان ما خرج نسل مونو از تو میخوایم ،آقا نکنه تو نسل ما یکی باشه،حسینی نباشه... یا ابوفاضل...... تو نسل ما همه دیوانه های حسین باشن،اسم عباس میاد بیچاره بشن، یا ابوالفضل.....سائل سرشو انداخت پایین آرام آرام از خونه ی قمر بنی هاشم فاصله گرفت و دور شد اما با خودش زمزمه داره ، حالا چی کار کنم؟جواب زن و بچه ام رو چی بدم؟ زن و بچه م امیدوار بودن بیام پیش تو در خونه تو دست پر برگردم، حالا برم چی بگم؟چی جواب بدم؟ از اون طرف کنیز درو بست رفت داخل منزل خانم ام البنین پرسید کنیزک کی بود در میزد؟عرض کرد بی بی جان (می خواست بی بی رو ناراحت نکنه) کسی نبود ،رفت،فرمود وقتی سوال میکنم جواب منو بده" خانم یه سائلی بود برا گدایی اومده بود" فرمود سائل که آنقدر معطلی نداره؟چی میگفت؟تو چی گفتی؟ دیگه مجبور شد عرض کنه بی بی جان این سائل میگفت من هر سال میومدم،خرج سالمو میگرفتم از آقا قمر بنی هاشم، منم مجبور شدم بگم دیگه عباسی نیست ...." اونم رفت. یه وقت دیدم سراسیمه ام البنین چادر به سر کرد تو کوچه دوید،دنبال مرد سائل آقا.. آقا.. آقا.. بایست،برگشت دید خانم ام البنین ، چه فرمایشی دارید؟فرمود عباس مرده،مادرش که نمرده؟!! تا من هستم هر سال بیا سهمتو از من بگیر ، برادرا دست بندازیم گوشه ی چادر ام البنین رو بگیریم،مادره،مادری می کنه ،امروز گدایی کن بگو بی بی جان شما یه نگاه کن، منم یکم مثل شما امام شناس بشم، منم بفهمم حسین یعنی چی؟برا اینکه شما بودی وقتی خبر آوردن ام البنین عون و کشتن،گفتی از حسین چه خبر ، جعفر رو کشتن،از حسین چه خبر، عباس رو کشتن،گفت میگم از حسین چه خبر؟؟؟* ای مادر چهار آفتاب ادرکنی ... زهرای سرای بوتراب ادرکنی ... ما دست به دامان توییم ای بانو یا فاطمه ی بنی کلاب ادرکنی ... *روزها میومد کنار قبرستان بقیع، چهار تا صورت قبر می کشید زیر لب زمزمه ای داشت،خیلی معطلتون نکنم، دلاتون آماده س، ان شاالله بریم بقیع کنار قبر ام البنین اونجا برات بگم با ریشه کن شدن وهابیت .... زمزمه میکرد، چی کار کردی پسرم؟!!* باور نمی کنم که زمین خورده ای پسر 2 تشنه کنار مشک تهی مرده ای پسر... *پسرم ، پسرم.... عباس و خلف وعده ،نه باور نمیکنم، مگه میشه پسرم قول آب بده، بره و دیگه بر نگرده ......* حسین ..... 💠✳️💠✳️💠✳️💠 @majmaozakerine..
بنویسید به دیوان اباعبدالله که منم  واله و حیران اباعبدالله بنویسید که من وقف حسین و حسنم هستی ام هدیه به چشمان اباعبدالله بنویسید کنار لقب ام بنین یکی از جمله کنیزان اباعبدالله چهار تا شیر پسر بهر علی آوردم همگی گوش به فرمان اباعبدالله به پسرها همه گفتم که منم خادمه اش و شمایید غلامان اباعبدالله شیر من بهر شما باد حلال با این شرط همه جا جان شما جان اباعبدالله پسرآورده ام اصلا که کنم قربانی پسرانم همه قربان اباعبدالله . وفات حضرت ام البنین ۹۸ حاج مهدی رسولی
4_5911400550204704309.mp3
19.14M
یازهرا🌺: روضه حضرت ام البنین ویژه مراسم عزاداری وفات حضرت ام البنین (سلام‌الله‌علیها) پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ هیئت ثارالله زنجان بامداحی: حاج مهدی رسولی @majmaozakerine
4_5911400550204704314.mp3
25.49M
یازهرا🌺: زمینه | باور ندارم ویژه مراسم عزاداری وفات حضرت ام البنین (سلام‌الله‌علیها) پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ هیئت ثارالله زنجان بامداحی: حاج مهدی رسولی @majmaozakerine
4_5911400550204704320.mp3
13.18M
یازهرا🌺: واحد | لب های عطش ناک ویژه مراسم عزاداری وفات حضرت ام البنین (سلام‌الله‌علیها) پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ هیئت ثارالله زنجان بامداحی: حاج عبدالرضا هلالی @majmaozakerine
4_5911400550204704336.mp3
11.11M
یازهرا🌺: شور | مگه یادت میره نوکری هامو ویژه مراسم عزاداری وفات حضرت ام البنین (سلام‌الله‌علیها) پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ هیئت ثارالله زنجان بامداحی: حاج عبدالرضا هلالی @majmaozakerine
زبانحال حضرت ام البنین سلام الله علیها فدای حضرت زهرا ئوزوم بالالاریم حسینه عاشقم حتی ئوزوم بالالاریم علوی غیرتیوه آی بالا آنان قربان مرام و نیّتیوه آی بالا آنان قربان سنی بویوتموشدوم حیدری سوئوندورسن بله اصالتیوه آی بالا آنان قربان باخاندا سرولره قدّ و قامتون گوررم او سرو قامتیوه آی بالا آنان قربان آتاننان اولماز ابوالفضل بیرده سندن اولا وجود ندرتیوه آی بالا آنان قربان آنانین ئولسه جوان اوغلی یاندیرار قلبین حیات و رحلتیوه آی بالا آنان قربان اوتوز بش ایل بویُوا باخدیم آغلادوم قورخدوم فراق و هجرتیوه آی بالا آنان قربان مثلدی دهریده قورخان گوزه دَیَر صدمه گوزیوه صورتیوه آی بالا آنان قربان دیردی دردینه خلقین گوزون سوزون هم ئوزون ادب و همتیوه آی بالا آنان قربان نجه یخلدون آت اوستن یره قولون یوخدی او غملی حالتیوه آی بالا آنان قربان قلج وران الیوه هم علم دوتان الیوه سسیوه صولتیوه آی بالا آنان قربان وطنده قالدی گوزی یولدا اوغلون عبدالله شبیه خلقتیوه آی بالا آنان قربان اوغول جوان ئوله قالسا بالاسی مشکل اولار قالان امانتیوه آی بالا آنان قربان قاپی آچقدی ولی یوخدی منزله گئت گل غمین عمارتیوه آی بالا آنان قربان منه دیوللر اوغوللار آناسی یوخ اوغلوم دل و دیانتیوه آی بالا آنان قربان
حالات حضرت ام البنین سلام الله علیها مرحوم انور اردبیلی خامه الیمده ایستیور عنوان غم یازا مطلب اوزانمیا سوزی کوتاه و کم یازا مبهوتیدور مقدمه نی باشلاسون نجه یا که سوزون گریزینی هانسی رقم یازا یوخدور لیاقتیم بیلورم نوحه یازماقا لایق سوزی بلی گرک اهل قلم یازا شاعر گرک مطالبینه چوخ دقیق اولا وجدانین ایلیه سوزه نسبت حَکَم یازا گوز یاشینه گوره دئمیه ناروا سخن آل اللهی نظرده دوتا محترم یازا الحق گرکدی شاه شهیدون مصیبتین نظم عالمینده مقبلیله محتشم یازا اما حسین کریمیدی قووماز گلنلرین فکر ائتمورم که سهو ائده نی مُتَّهم یازا ئوز ساربانینی یولا بوش سالمیان حسین نه عیبی وار مُحِبَّه برات کرم یازا واردور امیدیمیز گله عباس مجلسه آمار اهل مجلسی صاحب علم یازا عباس آدین گتوردی قلم کاغذ اوستونه ام البنین محنتینی لاجرم یازا غم شعله سینده غصّه لی پروانه تک یانوب دورد داغی واردی قلبیده دورد اوغلی دوغرانوب خاک بقیعده قلبه مؤثر مزاری وار نه سایه بانی وار نه اقلاً حصاری وار مونس اولار همیشه اوغولسوز اوغولسوزا اوغلی ئولن رباب کیمی همجواری وار مین اوچ یوز ایل او قبریده بیر شمع یانمیوب ظالم جماعتون نقدر گور فشاری وار قویموللا قویسالار چوخ اولار قبرینی ئوپن عباس آناسیدور هامونون انتظاری وار گیزلین گلور اوزاقدا دورور مؤمنه زنان نزدیک اولا او قبره کیمون اختیاری وار گیسولرین یولور او مزاره آتور چوخی اهل محبتون بیله لر اعتباری وار شمشیر چکمیوب نقدر صاحب الزمان نسل امیّه نون هله خوش روزگاری وار خوشدور وئرک بو بزم مصیبتده باش باشا اولسون ثبوت شیعه لرین حق شعاری وار ام البنین حسینه گوره هر ندن گئچوب کرب و بلا چولونده نچه یادگاری وار ام البنین ، حسینینه عباس بسلیوب عباسی بسلین آنانون افتخاری وار دورد اوغلونا دیردی همیشه او خوش مرام هر دوردوزی حسینیمه من وئرموشم غلام زینبدن ائتدی کرب وبلا صحنه سین سؤال شعله چکن زماندا قزیم آتش قتال عباس حسینه ائتدی نه اندازه ده کمک تعریف ائله گوروم نقدر ایلدی جدال هئچ کیمسه روبرو اولا بیلمزدی اوغلوما دگسون یارا قاباقدان اونا امردور محال گیزلتمه صحبت ایله نیستان سوزون منه اوردا ائشیتمیشم بالاما یوز وئروب ملال زینب دئدی آنا سوزی واضح دینمرم واضح دئسم اولار سنیچون مایۀ خیال
وفات حضرت ام البنین(س) 🖋روح الله خاکی گوزومده اشک مصیبت دوباره جوشلاندی ایکیمجی فاطمه نون چون عزاسی باشلاندی اونوندا قلبیده درد و ملالی چوخ چوخودی یانیندا عونیله فضلی ئولن زمان یوخودی کمانه دونموشودی قد سرو و رعناسی ئولنده باشینون اوسته یوخیدی عباسی اولده گر چه اوغوللار آناسی آدلاندی آخرده قالدی اوغولسوز شرار محنته یاندی نواسی قلب زمین و زمانی داغلاردی مدینه ده گجه گوندوز حسینه آغلاردی توکردی سیل کیمی گل جماله اشک ترین وئرن زماندا حسینون ،بشیر ئولوم خبرین ائشیتدی قتل حسینی یامان بیر حالته قالدی قرارین الدن اونون غصه لی خبر آلدی بویوردی گلشن آرا سولدوروب عدو یاسی حسینسیز امّ بنین نیلیور دای عباسی
یعنی : عباس داشته باشی 💚 و بگویی از حسین چه خبر 😔 السلام علیک یا ام البنین ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌🆔 : 🥀🥀🥀
. ام البنین صفای خانه حیدر هستی در کرم وسخاوت بانوتو محشرهستی واویلتاواویلا(۴) ای مام بی قرینه هستی سرور سینه قبر شریف تو شد زینت در مدینه واویلتاواویلا(۴) در شب رحلت تو هر دل عزا گرفته شیعه ز سوز داغت شورونواگرفته واویلتاواویلا(۴) بانو تودر همه عمر هر دم به شوروشینی گریان داغ عباس یاد غم حسینی واویلتاواویلا(۴) شنیده ای شهید است فرزند ام لیلا ندیده ای که اکبر گردیده اربا اربا واویلتاواویلا(۴) شنیده‌ای که اکبر گردیده پاره پیکر ندیده‌ای که اصغر شدپاره پاره حنجر واویلتاواویلا(۴) شنیده‌ای که عباس در راه دین فدا شد ندیده ای ز کینه دست از تنش جدا شد واویلتاواویلا(۴) شنیده‌ای که زینب شد قامتش خمیده ندیده ای که دیده بر نی سر بریده واویلتاواویلا(۴) شنیده‌ای که دشمن آتش زده به خیمه ندیده ای که راس حسین به روی نیزه واویلتاواویلا(۴) شنیده‌ای اسیران بردند به کوفه و شام ندیده ای که دشمن سنگ میزد از لب بام واویلتاواویلا(۴) ....
☑️ سبک زمزمه بسیار زیبا وفات حضرت ام البنین(س) اثر حاج مجتبی صمدی شهاب جهت استفاده ذاکرین چشم عاشقا مثه ابر بهاره برای مادر ماه و سه ستاره چشماشو بست مادری که روضه ش این بود که دیگه ام البنین پسر نداره همونکه تو بقیع می ریخت واسه حسین خاک رو سرش همش میگفت حسین حسین حرفی نزد از قمرش از پاره های جیگرش همش میزد صدا حسین روضه میخوند برا حسین بشم برات فدا حسین حسین من ➰➰➰➰➰➰➰ هر چی میداد حرم و قسم به آیه از ابالفضلش نداشت کسی گلایه نتونست و به دلش این آرزو موند که رباب و ببره به زیر سایه همش میگفت حلال کنید عباسمو اهل حرم آب میرسوند به خیمه ها اگر که دست داشت پسرم نور دو دیده ترم با چشم خیس دل کباب میگفت با گریه به رباب انقدر نگو علی بخواب ➰➰➰➰➰➰➰ راوی های کربلا دورش نشستند دلشو با این خبر بد جور شکستند عمود آهن زدند طوری به عباس که سرش رو با موهاش به نیزه بستند چه غم اگه امّا بنین نبود کنار علقمه سر اباالفضل و اومد گذاشت روی پاش فاطمه مادری کرد زهرا براش هی پسرم میزد صداش خون میگرفت از ابروهاش☑️ سبک زمزمه بسیار زیبا وفات حضرت ام البنین(س) اثر حاج مجتبی صمدی شهاب جهت استفاده ذاکرین چشم عاشقا مثه ابر بهاره برای مادر ماه و سه ستاره چشماشو بست مادری که روضه ش این بود که دیگه ام البنین پسر نداره همونکه تو بقیع می ریخت واسه حسین خاک رو سرش همش میگفت حسین حسین حرفی نزد از قمرش از پاره های جیگرش همش میزد صدا حسین روضه میخوند برا حسین بشم برات فدا حسین حسین من ➰➰➰➰➰➰➰ هر چی میداد حرم و قسم به آیه از ابالفضلش نداشت کسی گلایه نتونست و به دلش این آرزو موند که رباب و ببره به زیر سایه همش میگفت حلال کنید عباسمو اهل حرم آب میرسوند به خیمه ها اگر که دست داشت پسرم نور دو دیده ترم با چشم خیس دل کباب میگفت با گریه به رباب انقدر نگو علی بخواب ➰➰➰➰➰➰➰ راوی های کربلا دورش نشستند دلشو با این خبر بد جور شکستند عمود آهن زدند طوری به عباس که سرش رو با موهاش به نیزه بستند چه غم اگه امّا بنین نبود کنار علقمه سر اباالفضل و اومد گذاشت روی پاش فاطمه مادری کرد زهرا براش هی پسرم میزد صداش خون میگرفت از ابروهاش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام 🤚 پر می کشد دلم به هوای حرم حسین دارم به اشتیاق شما می پرم حسین خورشید از حوالی گنبد طلوع کرد صبح است و باز نام تو را می برم حسین
💠 تسبیح روز سه شنبه 🔹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ 🔸 سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي عُلُوِّهِ دَانٍ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي دُنُوِّهِ عَالٍ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي إِشْرَاقِهِ مُنِيرٌ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي سُلْطَانِهِ قَوِيٌّ سُبْحَانَ الْحَلِيمِ الْجَلِيلِ سُبْحَانَ الْغَنِيِ‏ الْحَمِيدِ سُبْحَانَ الْوَاسِعِ الْعَلِيِّ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ تَعَالَى سُبْحَانَ مَنْ يَكْشِفُ الضُّرَّ وَ هُوَ الدَّائِمُ الصَّمَدُ الْفَرْدُ الْقَدِيمُ سُبْحَانَ مَنْ عَلَا فِي الْهَوَاءِ سُبْحَانَ الْحَيِّ الرَّفِيعِ سُبْحَانَ الْحَيِّ الْقَيُّومِ سُبْحَانَ الدَّائِمِ الْبَاقِي الَّذِي لَا يَزُولُ سُبْحَانَ الَّذِي لَا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ سُبْحَانَ مَنْ لَا تَبِيدُ مَعَالِمُهُ سُبْحَانَ مَنْ لَا يُشَاوِرُ فِي أَمْرِهِ أَحَداً سُبْحَانَ مَنْ لَا إِلَهَ غَيْرُهُ سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ سُبْحَانَ ذِي الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُبِينِ سُبْحَانَ ذِي الْجَلَالِ الْبَاذِخِ الْعَظِيمِ سُبْحَانَ ذِي الْجَلَالِ الْفَاخِرِ الْقَدِيمِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي عُلُوِّهِ دَانٍ وَ فِي دُنُوِّهِ عَالٍ وَ فِي إِشْرَاقِهِ مُنِيرٌ وَ فِي سُلْطَانِهِ قَوِيٌّ وَ فِي مُلْكِهِ دَائِمٌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ‏   •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
✨🌸 سه شنبه ها🌸⚡️ ↩️ اذکار روز،،، 🔸 یا ارحم الراحمین 👈100مرتبه 🔶 یا قابض 👈903 مرتبه 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️سوره روز،،، 🔅سوره مبارک " زخرف" امام باقر علیه السلام : هر که بر تلاوت سوره زخرف مداومت داشته باشد، خداوند در قبر او را از حشرات زمین و فشار قبر ایمن می کند . 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️ادعیه و زیارت روز ،،، 1/ دعای روز سه شنبه 2/ زیارت عاشورا 3/ دعای مجیر 4/دعای توسل 🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌼 روز سه شنبه ↩️ هر کس در این روز شش رکعت نماز بجا آورد و در هر رکعتی بعد از حمد ، آیه :آمن الرسول را تا آخر و سوره زلزال را بخواند، حق تعالی گناهان او را می آمرزد، مانند کودکی که تازه به دنیا آمده است.   •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
❣﷽❣ ⬛️ س ◼️ ◾️ ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی ای وای.. گل ام البنین شیرم حلالت آخ..... شنیدم دستهایت را بریدند شنیدم چشم نازت را دریدند چو طفلان این سخنها را شنیدند همه از هم خجالت می کشیدند آی...‌ مسلمانان حسین ع مادر نداره غریب است و کسی بر سر نداره آخ، (ز جور ساربان بی مروّت)۲ دگر انگشت و انگشتر نداره آی... گل احساس را از من مگیرید شمیم یاس را از من نگیرید همه دار و ندارم را بگیرید فقط عبّاس را از من مگیرید... ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
فاطمه دوم حیدر شدی مادر یک ماه و سه اختر شدی ماه تو از ماه فلک خوبتر پیش علی از همه محبوب تر 🖤 (س)🥀 🥀
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
روضه حضرت ام البنین س روضه بوسیدن دستهای زیبای حضرت عباس ع در هنگام تولد روضه ای که درخواستی زیاد داشت تقدیم شما ذاکرین آل الله 🏴♠️🏴 بسم الله الرحمن الرحيم ( با سلام بر حضرت ابالفضل علیه السلام) السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ 🔸بیا یا بـــن الحسن جانم فدایت 🔸تمــــــام زندگی باشد برایت 🔸بیا یا بـن الحسن دردم دوا کن 🔸مرا با دیدنت حاجت روا کن 🔸بیا یا بن الحسن دورت بگردم 🔸بیا تــا دست خالی بر نگردم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان... روضه بوسیدن دستهای حضرت ابالفضل ع هنگام تولد 🏴♠️🏴 روضه حضرت ام البنین س وحضرت عباس ع گریز به کربلا معمولا وقتی بچه ای بدنیا می آید،اول بابایش راصدا می کنند،خدابه توفرزندی عطا کرده،وقتی حضرت عباس ع متولد شد،مادرش ام البنین س قنداقه ی عباس ع راداد دست امیرالمؤمنین ع، نگاهش بصورت علی است، می خواهد ببیند علی خوشحال می شود یانه،دید امیرالمؤمنین خم شد دستهای عباس رامی بوسد وگریه می کند. عرضه داشت آقا دستهای بچه ام مگرطوری شده؟ فرمود:نه ام البنین،بهترین دستی است که خداخلق کرده، من این دستهارا بخاطر خدا می بوسم،آقاچراگریه می کنی؟ حضرت قضایای کربلاوشجاعت عباس ع،جداشدن دستهای نازنین عباس رابرای ام البنین س گفتند،تاشنید دستهای عباس درراه حسین ع ازبدن جدا می شود،فورا ازجا بلندشد، قنداقه ی عباس راگرفت ازدست مولا،هی دور سر حسین می گرداند و می گوید:عباسم به قربانت شود. اما عاشقان ابالفضل ع(حاجت دارها،مریض دارها) اینجا علی دستهای عباس را می بوسید وگریه می کرد اما کربلا دیدند امام حسین ع دربین نخلستان پیاده شد شیئی را برداشت به چشمانش می مالید و می بوسید.😭 آن دستهای بریده ی برادر بود.😭 آن نخل به خون تپیده را می بوسید آن مشک زهم دریده را می بوسید خورشید کنارعلقمه خم شده بود دستان زتن بریده را می بوسید منبع روضه:سوگنامه آل محمد ص،ص۳۱۵ التماس دعا
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
|⇦•نشد از چهره‌ام غم را بگیری.. و توسل جانسوز به حضرت اُم البنین علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی •✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ خبر برا اُم البنین آوردن خانم جان امیرالمومنین از جنگ برگشته عباس چهارده ساله ست .. این بچه رو بیرون از مدینه پشتِ دروازه های مدینه آورده داره آموزش میده و مشق شمشیر میکنه .. سریع اُم البنین اومد بیرونِ از مدینه دید آری عباس سوارِ بر مرکب امیرالمومنینم ایستاده هی میفرماید عباس شمشیرُ اینجور بگیر برو برگرد اینجور بزن .. اُم البنینم مودب ایستاده سرشُ پایین انداخته هی زیرِ لب میگه بارک الله عباسم .. قربونِ قد و بالات برم .. همچین که شمشیر میزد هی زیر لب میگفت ماشاالله عجب قدرتِ بازویی ، تا حالا تو لباسِ رزم ندیده بودمت .. خیر از جوونیت ببینی .. ان شالله دورِ سرِ حسین بگردی .. یه وقت امیرالمومنین صداش زد عباسم ؛ اومد جلو مودب دستِ راستتُ میخوام ببندم میخوام با یه دست بجنگی .. با یه دست مبارزه کنی ..دستِ راستُ بست ، شمشیرُ به دستِ چپ گرفت، محکم افسارِ اسبُ هم گرفته میزدُ برمیگشت (حالا ام البنین ایستاده پیشِ خودش میگه چرا آقا اینطوری میکنه ، یه وقت نیفته از رو اسب..) یهو امیرالمومنین دوباره صداش زد عباسم ، جواب داد جانم آقا ؛ میخوام دو تا دستتُ ببندم .. ایندفعه باید شمشیرُ به دهان بگیری و بری .. ( آقا باشه هر چی شما بگی ..) اُم البنینم ایستاده داره این صحنه رو میبینه .. یهو یادش افتاد وقتی هم به دنیا اومد این بازوانش رو مولا میبوسید .. اونجا هم سوال کرد نکنه آقاجان بازوهای بچه م ایراد داره .. شمشیرُ به دهان گرفت رفت و برگشت .. ام البنین آرام آرام اومد جلو ، آقاجان سیدِ من مولایِ من ببخشید میدونم عباس نوجوانه ، آیا ازش خطایی سر زده؟.. اینجوری دارید تنبیهش میکنی؟.. یهو امیرالمومنین صدا زد این ذخر الحسینِ .. این ذخیرۀ حسینمِ .. یه روزی میاد همین صحنه هایی که من اینجا انجام دادم و تو با چشمات دیدی برا عباست پیش میاد .. اُم البنین، اول دستِ راستشُ میزنن ، بعد دستِ چپشُ ... باید عادت داشته باشه .. گفت آقا فدا سرِ حسین .. حسین به سلامت باشه .. نشد از چهره‌ام غم را بگیری زِ من اندوهِ عالم را بگیری برای رفتنم اینسو و آنسو نشد مادر که دستم را بگیری تو خوردی تیغ پژمردم من اینجا دو دستت را که زد مُردم من اینجا همین که از رویِ مَرکب عزیزم زمین خوردی زمین خوردم من اینجا نه که امروز مادر درد دارم که روز و شب سراسر درد دارم از آن ساعت که با ضربه شکستند سرت را بی هوا سردرد دارم اگر بشکسته‌ام مانندِ زهرا ببین دلخسته‌ام مانندِ زهرا سرت را تا که رویِ نیزه بستند سرم را بسته‌ام مانند زهرا مرا گفتند که بازو ندارد دگر عباسِ تو اَبرو ندارد بمیرد حرمله بد زد به چشمت از آن لحظه دو چشمم سو ندارد نشد بال و پَرِ خود را بگیرم به دامن اصغرِ خود را بگیرم من از شرمندگی پیشِ رُبابم نشد بالا سرِ خود را بگیرم پس از تو کاش زنجیری نمی‌ماند تو می‌خوردی و شمشیری نمی‌ماند تمامش کاشکی خرجِ تو میشُد برایِ حرمله تیری نمی‌ماند "ببین مادر زِ گریه آب رفته و از سردردها از تاب رفته به نیزه دار گفتم بچه داری؟! کمی آرام تازه خواب رفته" عزیزم جان جانا نور عینا به فرقم باد خاک عالمینا نگاهم مانده بر در تا بیایید حسینم وا حسینم وا حسینا شاعر : انقدر عباس دعات میکنه امشب .. اومدی برا مادرش مجلس روضه و عزا گرفتی .. همچین که زمین افتاد ابی عبدالله اومد بالاسرش، آروم آروم این خون ها رو از جلو چصم عباس پاک کرد.. عباسم چشماتُ باز کن .. یهو همچین که چشمشُ باز کرد یه وقت دسد از گوشه های چشم داره اشک میریزه .. چرا گریه میکنی عباسم .. آخه مادرش خیلی سفارش کرده بود .. عباس با حسین میری با حسین بر میگردی .. صدا زد حسین جان الان تو بالاسرم نشستی .. تو سرِ منو به دامن گرفتی .. دارم چند ساعتِ دیگه رو میبینم .. آخ سرِ عزیزِ فاطمه .. والشمر جالس نفسِ مادرش گرفت سر را برید و جلویِ خواهرش گرفت به سمتِ گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سرِ تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو رو بردن دیر رسیدم من یکی داره پیرهنُ میدزده پیرهن که نه کفن میدزده یکی داره با یه کهنه خنجر سرُ از روی بدن میدزده
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ  اَمیرالمؤمنین..." این آخرِ عمری دلم باور ندارد هفت آسمان من یکی اَختر ندارد *اصلاً وجود این مادر به خاطر این چهارتا پسرِ،وقتی چهارتا پسرش رو از دست داد دیگه بهانه ای برای زندگی نداشت،یه یک ساله و نیمی بهانه داشت، اونم زینب بود،می رفت برای زینب آب وضو می آورد، کمک زینب بود، وقتی زینب هم رفت،گفت:خدا! من دیگه برا چی زنده بمونم؟*   دیروز من را باغ هجده لاله‌ای بود امروز باغم هیچ برگ و بر ندارد *دلم خوش بود پسر بزرگ می کنم عصای پیریم باشه،"دیدی مادرا اینجور حرف می زنن؟ مادری که داغ جوون ببینه دیدی چه جوری زبون می گیره؟" دلم خوش بود ثمره ی زندگیم جلوم راه بره،قد و بالاش رو ببینم...*   ای کاش دستی که بهارم را خزان کرد یک لحظه سر از خاک ذلّت برندارد   من که نمردم چشم‌هایم تا قیامت گریان آن لب تشنه که مادر ندارد * دیگه کسی نگه حسین مادر نداره....*   گهوارۀ غارت زده، آغوشِ خالی یعنی ربابی که علی اصغر ندارد   آخر که گفته خنده می‌باشد جوابِ اندوه شاهی که دگر لشگر ندارد ای نامسلمانان سرِ بر نیزه رفته بردن کنار محمل خواهر ندارد *آی حسین.....*   گفتند از صد سرو در خاک آرمیده از سرو من کس قبر کوچکتر ندارد   گفتند عمودی ابروانش را دریده این روضه را اصلاً دلم باور ندارد *مادرای شهید به من اجازه بدند روضه بخونم،آخه امشب شب مادر چهارتا شهیده،یه مادر شهید ببینی احترام می کنی،میگن مادر دو تا شهیدِ بیشتر احترام میکنی،مادر چهار تا شهید "الله اکبر"... مادرای شهیدِ ما به اُم البنین اقتدا کردن شدن مادر شهید...مواضعی که مادرای شهدا به اُم البنین اقتدا کردن،درود خدا بر شما... موضع اول:موضعی ایست که مادر میخواد ثمره ی وجودش رو فدا کنه،مادرا می فهمن،بچه ای که با شیره ی جونت،با همه ی وجودت بزرگ کنی،آدم یه خار تو دست بچه اش بره خودش رو میزنه،اما روز اول به همه ی عالم نشون داد این بچه واسه چی به دنیا اومده،دیدن هی قنداقه رو دور سر حسین می چرخونه،هی میگه همه زندگیم فدای حسین،همه بچه هام فدای حسین... موضع دوم:اشتیاقِ به شهادت،تشویقِ به شهادت،آی مادرای شهید! یادتونِ بچه هاتون می اومدن خداحافظی چی می گفتید؟ با اشتیاقی ثمره ی وجودت رو می فرستادی؟ اُم البنینِ،وقتی داشت کاروان از مدینه می رفت،دست عباسش رو گرفت،دست بچه هاش رو گرفت،گفت:دارید از مدینه میرید،با حسین دارید میرید،یه قول مردونه به من بدید،مبادا بی حسین برگردید،مبادا شما زنده باشید یه مو از سر این آقا کم بشه،مبادا شما زنده باشید ازگل نازک تر به این آقا بگن،باید خودتون رو براش فدا کنید... اما موضع سوم روضه ی من تمومِ:چه صبری،چه طاقتی داشت این مادر،یه بار سراغ بچه هاش رو نگرفت،کجایید مادرای شهید؟ همچین که خبر شهادت بچه ات رو آوردن، اومدی جنازش رو دیدی،اما خم به ابرو نیاوردی،اولین جمله ای که گفتی،گفتی:فدای لبِ تشنه ات حسین، اولین جمله ای که گفتی،گفتی: "صل الله علیک یا مظلوم" همه چیزِ من فدای راه حسین،اما من میخوام یه جمله بگم،میخوام بگم: مادرای شهید! شما جنازه ی بچه هاتون رو دیدید،اما اُم البنین جنازه ی بچه اش رو ندیده،هنوز مادرایی هستن هنوز یه تیکه استخون از بچه شون ندیدن،هنوز منتظرن،هنوز مادرایی هستند خبر از جگر گوششون نیاوردن... اما برا اُم البنین خبر آوردن، اُم البنین! خوب شد کربلا نبودی،ندیدی به سر بچه ات چی آوردن،میخوام بگم اُم البنین! تو که مدینه بودی،تعجبی نداره بدن عباس رو ندیدی،این همه راه از مدینه تا کربلاست،اُم البنین! زینب هم بدن عباس رو ندید،زینبی که از قتلگاه تا علقمه راهی نبوده،چرا؟ آخه کسی نمیتونه این بدن رو ببینه،آخه این بدن،بدن معمولی نبوده،بابا زینب بدنِ "اِرباً اِربا" دیده،زینب بدن تیکه تیکه شده دیده،زینب بدن بچه هاش رو دیده،چی داری میگی؟ زینب بدنِ توی گودال رو دیده،اما بدن عباس فرق داره،میخوام بگم:یا اُم البنین! فقط تو کربلا یه نفر بدن عباست رو دید،یه نفر بدن بچه ات رو دید، تا نگاش به بدن افتاد،دیدن یه دست به کمرش گرفت،حسین..... یه نفر میتونه ببینه اونم کوهِ صبرِ،اونم حسینِ،کسی که داغ زیاد دیده،اما همین که نگاش افتاد به بدن اباالفضل، دستش رو گذاشت رو سرش،یه دست گذاشت به کمرش، همه بگید:حسین.... فرج امام زمان:حسین.... شفای مریضا:حسین
متن روضه وفات حضرت ام البنین (س)حاج منصورارضی یا امّ بنین حال گرفتار ندیدی دستان قلم، اشک علمدار ندیدی بر پیکر بی دست علمدار رشیدت آشفتگیِ سیّد و سالار ندیدی مادر به خدا بس که وفا داشت اباالفضل غوغای مُواسات سپهدار ندیدی گر آب نیاورد نگو آبرویش رفت خون بارش آن دیده و رخسار ندیدی شق القمر کوفه که در علقمه رخ داد تکرار رخ حیدر کرار ندیدی آنقدر ادب داشت که با سر به زمین خورد سجاده ی خون بر بدن یار ندیدی پس داد هر آن درس که در نزد تو آموخت بالندگی مکتب ایثار ندیدی مادر که شود امّ بنین هیچ غمی نیست در عهد و وفای پسرش هیچ کمی نیست شنیدید وقتی می اومد تو قبرستان بقیع چهار صورت قبر درست می کرد، شروع می کرد گریه کردن، طوری گریه می کرد که دشمنُ به گریه می انداخت، بعضی ها تو تاریخ نوشتند مروان می اومد گریه می کرد، همه می گفتند عجب مادری! می گفت مادر بمیرم برات شنیدم عمود به سرت زدند، کی جرأت کرده به پسر ام البنین ضربه بزنه؟! بعد می گفت راستی شنیدم اول دستاتُ قطع کردند، آخه آدم بی دست که نمی تونه دفاع کنه از خودش… @majmaozakerine