با این چشای بی جون
با این لبای پر خون
با گیسوی پریشون
هنوزم به خدا
قشنگترین بابای دنیایی
اومدی پدر تو خرابه ها
قافله پر از عطر فاطمه است
دست تو کجاست تا ببوسمش
ای پدر تو این آخرین نفس
بار آخره میزنم صدا بابا
رُدَّنا اِلی حَرَمِ جَدِنا بابا
****
با این چشای بسته
با این لبای خسته
با دندون شکسته
هنوزم به خدا
قشنگترین بابای دنیایی
روضه های تو بین قتلگاه
دیگه ای پدر باورم شده
بعد کربلا تیکه ای از اون
خیمه ی عمو معجرم شده
میزدم صدا بین کوچه ها بابا
رُدَّنا اِلی حَرَمِ جَدِنا بابا
****
با زخم روی دیده
با حلقوم بریده
رنگ و روی پریده
هنوزم به خدا
قشنگترین بابای دنیایی
گمشدم یه شب تو بیابونا
دنبالم میگشت زجره بی حیا
هیچکسی نبود من میلرزیدم
تا به من رسید وامصیبتا
ناله میزدم زیر دست و پا بابا
رُدَّنا اِلی حَرَمِ جَدِنا بابا
آهو تو را شناخت، نشناخت دشمنت
گاه آدمی به رتبهی حیوان نمی رسد ..
شاعر:نمیدانم
#همه_خادم_الرضاییم