غافلم، باز خبردارم کن
یوسف فاطمه، بیدارم کن
بار سنگین گناه آوردم
از سر لطف، سبک بارم کن
ای طبیبی که پی بیماری
نظری بر دل بیمارم کن
آمدم توبه کنم، پاک شوم
مهربان خالی از اغیارم کن
کمکم کن نروم سمت گناه
با کتک هم شده وادارم کن
بین عشاق حسین بن علی
بی بهایم، تو بهادارم کن
آمدم بین عزا جان بدهم
کشته ی قافله سالارم کن
وسط گریه، میان روضه
لحظه ای لایق دیدارم کن
بر غم ذبح عظیم اصغر
تا خود حشر گرفتارم کن
◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
رفت و داغ دوری اش دامان مادر را گرفت
از دم خیمه سر و سامان لشکر را گرفت
تیر با چه سرعتی آمد بماند قصه اش
آنچنان آمد که آقا جای تن سر را گرفت
تیر با یک شعبه هم کار خودش را می کند
با سه شعبه جوری آمد کل حنجر را گرفت
خطبه اش با گریه بود افسوس لشکر خنده کرد
چند لحظه بعد ان خون کل منبر را گرفت
باغبان چه خون دلها خورد باغش سبز شد
با کمان آمد کسی و سیب نوبر را گرفت
خون او گر بر زمین میریخت محشر می رسید
این چه خونی بود داغش کل محشر را گرفت
پشت خیمه نیزه ها رفتند پیدایش کنند
نیزه ای در خاک شد جسم محقر را گرفت
آنقدر از این و از آن سیلی و شلاق خورد
تا رباب از حرمله قنداق اصغر را گرفت
◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
گریه نکن حسین منو نده عذاب
گریه نکن حسین که جون میده رباب
گریه نکن حسین بی طاقتم نکن
اسیر اشکای خجالتم نکن
نذار که توی خیمه خجلت زده بشینم
من اصغرم رو دادم که اشکاتو نبینم
اگه بدی اجازه شمشیر بر میدارم
شرمنده ام حسین جان دیگه پسر ندارم
****
این قبر کوچیکش امونمو برید
شکر خدا کسی تدفینشو ندید
خوابیده زیر خاک همین برام بسه
دستای نیزه ها بهش نمیرسه
اینا دیگه به اصغر کار ندارن مگه نه
محاله جسمو از خاک در بیارن مگه نه
مثل بقیه اصغر سرش جدا نمیشه
سرش جداشه هم باز رو نیزه جا نمیشه
****
پر زدی دیگه از دست رباب علی
به روی نیزه ها آروم بخواب علی
ای بی گناه من چی سرت اومده
به سر کوچیکت آخه کی سنگ زده
عزیزکم یه بارم مادر به من نگفتی
مراقب خودت باش از روی نی نیفتی
کبوترم میون پنجه های یه گرگه
این نیزه که برای گلوت خیلی بزرگه
◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
گهواره خالی، قنداقه خونی
اشکای بابای مظلوم و ببینید
کی دور پسرش، عباشو پیچیده
بمیرم چقدر خجالت کشیده
حرمله آتیش بگیره
با دل بابا چه کرده
یک قدم به سمت خیمه
باز یه قدم برمیگرده
لالا لالا گل پونه
گلوت زخمه دلم خونه
با تیر مسموم، سیرابت کردن
تو دست بابا بودی و خوابت کردن
یه دستش بدنت، یه دستش سر تو
کدومو بیاره واسه مادر تو
وقتی که میرفتی داشتی
چشمای گریون علی جون
اومدی حالا به خیمه با لب خندون علی جون
لالا لالا گل لاله
علی آروم شد از ناله
داغ تو مارو از پا میندازه
خوابیدی تو قبرم اما چشمات بازه
بابات با دل خون
میگه ای عزیزم
چطور راضی بشم
که روت خاک بریزم
بس که هعی خون کشیدی رو صورتم رد خونه
تا ابد الهی مادر یادگاری هات بمونه
لالا لالا گل پر پر
روی نیزه نری مادر
◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین