1_1478596214.mp3
7.35M
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_شور
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
🎤مداح : کربلایی آرش پیله ور
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_شور
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
🎤مداح :کربلایی آرش پیله ور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زندانیه بغدادم،اسیر دست صیادم
به کنج این قفس من بی گناه افتادم
غریب مادرزادم،کسی نمیکند یادم
شکسته در گلو بغضم به سینه فریادم
روزم چون شب شده؛جانم بر لب شده
کار دشمن فقط؛دشنام و سَب شده
تازیانه شده؛قوت روز و شبم
مشغول گفتنه؛خلصنی یا ربم
آزارم میدهد،زنجیر گردنم
شلاقم میزند،هر لحظه دشمنم
میسوزد دائما،زخمای رو تنم
(غریب بن غریب،از نسل حیدرم
پسر فاطمه،موسی بن جعفرم)
آه و واویلتا...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تو گریه کن بر حالم،شکسته شد پر و بالم
امام عالمم لیکن در این سیه چالم
منی که ناخوش احوالم،به هر بهانه مینالم
به هر بهانه می آید عدو به دنبالم
میزند طعنه ها،میخندد بی حیا
گوید به مادرم،او هر دم ناسزا
از مویم میکشد،میسوزد گیسویم
بی هوا میزند،بر کنج ابرویم
آزارم میدهد،نیش و لبخند او
آتشم میزند،این بغض در گلو
میکنم هر زمان،مرگم را آرزو
(غریب بن غریب،از نسل حیدرم
پسر فاطمه،موسی بن جعفرم)
آه و واویلتا...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
هوای دلبر دارم،و قلب مضطر دارم
مثال مادرم چشمی ز غصه تر دارم
و درد پهلو دارم،شکسته بازو دارم
شبیه مادرم زخمی به بال و پر دارم
زهر کین حاصلم،میسوزد این دلم
اما شد کوچه ها،عاقبت قاتلم
میسوزم از عطش،با یاد کربلا
یاد راس جدا،بر روی نیزه ها
گرچه جان میدهم،در زندان بلا
پیکر من نرفت،به زیر دست و پا
نشدم چون حسین،مقطع الاعضا
(غریب بن غریب،از نسل حیدرم
پسر فاطمه،موسی بن جعفرم)
آه و واویلتا...
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
💠 نماز ساده و عجیب شب بیستم و دوم ماه رجب 💠
✨♥️ رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) فرمود:
هر کس در شب بیست و دوم ماه رجب، هشت رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت، یک بار سوره حمد و هفت بار سوره کافرون؛ و بعد از نماز ۱۰ بار بر پیامبر صلوات فرستد و سپس ۱۰ بار استغفار بگوید، از دنیا نمیرود مگر آنکه جایگاهش را در بهشت خواهد دید و مردنش بر اسلام بوده و اجر هفتاد نبی برای او منظور خواهد شد.
📘 البلدالامین، ص۱۶
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#ایام_شهادت_حضرت_رباب 🖤
چشمم بجز ز خون جگر تر نمي شود
داغت هنوز باور مادر نمي شود
بر روي بال ملائک نوشته است
قنداقه اي ز خون گلو تر نمي شود
اي دل به مرگ بسته! زبان بسته ي رباب
دامان خاک،دامن مادر نمي شود
يک تن نگفت اي ز خدا بي خبر نزن
تير سه پر که سينه ي مادر نمي شود
هفت آسمان اگر ز غمت گريه سر دهند
با گريه ي رقيه برابر نمي شود
آري به باد رفته همه آرزوي من
اين گريه ها براي من اصغر نمي شود
(عليرضا شريف)
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
یا موسی بن جعفر(ع)
مردی میان زندان، از درد ناله دارد
برخاک سرنهاده،مردانه جان سپارد
بگذشته سالیانی از حبس ظالمانه
جز میله ها و دیوار، او همدمی ندارد
دور است ازمدینه، باشد غریب بغداد
در غربتش سرش بر، زانوی غم گذارد
دلتنگ گشته بهر معصومه ورضایش
اندر فراق آنها، از دیده خون ببارد
لبهای او بسوزد از سوز زهر هارون
جد غریب وعطشان در یاد خود بیارد
بر دست وپای زنجیر، برگردنش بود غل
ازبهر روز مرگش، روزوشبش شمارد
حالا رسیده وقت، پرواز روح مولا
جسم نحیف خود را ، برخاک جا گذارد
امشب دل مریدش، روسوی کاظمین است
بذر عزای او را، در قلب خود بکارد
ای شیعه تسلیت گو، بر صاحب زمانت
او در عزای جدش، از دیده اشک بارد
شعر:اسماعیل تقوایی
یا امام کاظم(ع)
طاقتش نیست زدرد جگرش خم شده است
دل اودر یم خون زورقی از غم شده است
سالیانی است که محبوس به محبس باشد
در ودیوار به او مونس وهمدم شده است
روزگاریست که دلتنگ همه خویشان است
کار او بهر رضا(ع)اشک دمادم شده است
هفتمین ماه امامت شده مسموم زکین
همچو آبای خودش قاتل او سم شده است
سم اثر کرده واز بعد سه روزی که گذشت
بهر او مرگ غریبانه مسلم شده است
دوست دارد پسرش را دم آخر بیند
پیش چشمش رخ زیباش مجسم شده است
همچو زهرا(س) زخدا کرده طلب مرگش را
شادمان است که اسباب فراهم شده است
روح او شد زبدن سوی خدا راهسپار
غرق اندوه همه آدم وعالم شده است
تا سه روزی بدن اطهر او دفن نشد
گوییا موسم عاشور محرم شده است
کاظمین است مزارش، خدا قسمت کن
دل من تنگ حرمهای معظم شده است
شعر :اسماعیل تقوایی
یا امام کاظم(ع)
دیریست که محبوسم ومحصور وگرفتار
آزرده شده روح من وتن شده بیمار
دور از همه خویشانم ودر اوج غریبی
دشمن ز ره کین زندم لطمه وآزار
روز وشب من شد سپری بین سیه چال
باشد غل وزنجیر مرا محرم اسرار
دیریست ندیدم مه وخورشید وستاره
جرمم بود هستم پسر حیدر کرار
دلتنگ شدم بهر همه اهل وعیالم
ای کاش میسر شودم لحظه ی دیدار
بر جان ودلم زهر جفا ریخته آتش
یا رب علی ام را برسان بر سر بیمار
می پیچم ومی نالم وفریاد رسی نیست
شادم که مرا راه شهادت شده هموار
ازبعد شهادت مرا باز جفا هست
نعشم بگذارند همی بر سر بازار
باشد دم آخر سرمن دامن زهراست
گرید زبرایم به جنان احمد مختار
اسماعیل تقوایی
یاباب الحوائج یاموسی بن جعفر
بس کن یهود زاده ،حرم را بهم نریز
هربار، خلوتِ سحرم را بهم نریز
من پا به سِن شدم سرِ زنجیر را نکش
با هر تکان ِ ضربه پرم را بهم نریز
هراستخوانِ لِه شده بد جوش میخورد
ارثیه هایِ پشتِ درم را بهم نریز
من هم شبیهِ مادرِ خود گیر کرده ام
ترکیبِ جسمِ مختصرم را بهم نریز
نامرد نامِ فاطمه را بی وضو مبر
با حرف هایِ بد جگرم را بهم نریز
مویِ سپیدِ من شده بازیِ دستِ تو
با ضربه ، هالة قمرم را بهم نریز
بردار پایِ نحسِ خودت را ز صورتم
تصویرهایِ چشمِ ترم را بهم نریز
گودال هم، نهیب زد عمه،برو سنان
این کشتة بدون سرم را بهم نریز
با نیزه ات عزیز ِ مرا زیرو رو نکن
بس کن حرام زاده حرم را بهم نریز
بر اسبهایِ تازه نفس گفت دختری
بانعلِ تازه ات پدرم را بهم نریز
فریاد زد رباب برو حرمله برو
با نیزه تربت پسرم را بهم نریز
#قاسم_نعمتی