#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین
انگشترت از قوم اعدا پس گرفتم
با خون دل عمامه ات را پس گرفتم
هر چیز را بردند آوردم ، ولیکن
پیراهنت را سوختم تا پس گرفتم
#داریوش_جعفری
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
یک اربعین گذشته
#شعر_اربعين
باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو
باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو
یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق
یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو
یک اربعین دویدهام و زخم دیدهام
دنبالِ نالههای یتیمانِ زارِ تو
یک اربعین بجای همه سنگ خوردهام
یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو
یک اربعین به گریهی من خنده کردهاند
لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو
مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده
چشمان خستهی منِ چشم انتظارِ تو
روز تولدم که زدم خنده بر لبت
باور نداشتم که شوم سوگوار تو
با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو
یادم نمیرود به لبت آب آب بود
یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو
مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز
وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو
حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟
گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو
من نذر کردهام که بخوانم در علقمه
صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو
یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان
شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو
حسن لطفی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
السلام علیک یا ابا عبدلله
*امروز دیگه اینجوری سلام نمیدم. داداش پاشو سربریدتو برات آوردم*
“السلام علی المَجزوزِ الرَاسِ مِنَ القَفا”
حسین… نه نه! زن و مرد، تو که نفست یاری می کنه. تو که صدات مثل زینب نگرفته. این بچه ها دیگه صداشون جوهره نداشت. امروز ما به جای اون بچه ها میگیم. حسین….به خدا هر چیز دیگه جای این ذکر بگی دلت آروم نمیشه. “فما احلی اسمائکم”. شیرینی این ذکر و بچش؛ حسین وای
هنوز به قبرا نرسیده بودن، یه وقت دیدن این زن و بچه خودشونو از ناقه ها به زمین انداختن. داداش اگه اون روز تو با صورت به زمین خوردی بلندشو ببین آخرین وجه تشابه من و تو اینه. تو تشنگی کشیدی منم کشیدم. گرسنگی کشیدی من کشیدم کتک خوردی منم کتک خوردم. تو رو با نیزه زدن منم زدن. زین العابدین فرمودآ: “ان دَمَعَت من احَدِنا عَینٌ” اگه چشمی از ما گریه می کرد. “فَقُرِعَت رَأسُهُ بِالرُمح” نیزه دارا با نیزه به سرش میزدن. اما داداش تو رو کشتن منم میخواستن بکشن، اما صورت تو زمین خورد تو این یکی من عقب موندم. اربعین جبران کرد. یه جوری از ناقه خودش و به زمین انداخت. رو زانوهاش داره راه میاد.
همه منتظرن ببینن زینب چه میکنه؟ خوب نشونی رو بلده. خودم دیدم از بالا بلندی کجا افتادی زمین. خودم دیدم چی جوری محاصره ات کردن. اومد کنار این قبر. همه دور زینب حلقه زدن. اینجا با روضه شام و کوفه فرق میکنه اینا همه خواصن. همه روضه ها رو خوند. آی رباب تو از خیمه بیرون نیومدی اما من اومدم دیدم یه بدنی به رو، رو زمین افتاده. و هُوَ جُسَةٌ بِلا رَأس، سر نداشت سر نداشت. رباب نبودی ببینی چه کردم؛ خواستم سرشو ببوسم سر نداشت خواستم دستشو بردارم به قلبم بزارم دستشو بریده بودن فقط یه جای سالم بود اونم رگای گردنش بود. لبامو به اون رگا گذاشتم که تونستم خطبه بخونم. لبا رو به اون رگا گذاشتم که تونستم یزیدو رسوا کنم. گریه ها کردن… هر یکی سمت قبری رفت. اما دیدن رباب متحیره. یه جور دیگه داره ناله میزنه؛ خانوم تو چرا سرقبری نمیری؟ آخه قبر علی اصغرمو نمیدونم کجاست. آخ بمیرم. آب خوردم سینه هام شیر آورده. یادش بخیر ۴۰ روز پیش علی داشتمو شیر نداشتم حالا برعکس شد.
یه بدن عصر روز یازدهم بدون زائر موند. هیچکی هم اشاره نمیکنه. به زینب خیلی سخت گذشت. از گودال که عبورشون دادن تو دارالحربم که بدن بنی هاشم بود. همه رو زینب زیارت کرد اما یه بدن کنار علقمه موند آخه عباس دور افتاده بود. هرچه زینب خواهش کرد نذاشتن اون بدنو زیارت کنه حالا تو ببین چه حسرتی به دلش موند…گفت داداش میرم اما برمیگردم. ازکنار قبر حسین هنوز داره رو زانوهاش راه میره. کربلا رفته ها همین جایی که میگن بین الحرمین ارباب ما دست به کمر رفت اما زینب رو زانوهاش راه رفت. رسید کنار علقمه. داداش نگی من با وفا نبودم. اینجا دیگه زینب روضه نخوند سکینه شروع کرد روضه خواندن.عمو عباس جات خالی بود؛ عمه مو سیلی زدن.
آی حسین
#اربعین
#روضه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
شعر روضه اربعین
زبان حالی از حضرت زینب سلام الله علیها در کنار تربت برادر
خواهرت آمده در این صحرا
بعدِ یک اربعین ولی تنها
خیز و بین پیکر کبودم را
صورتم مثل مادرم زهرا
این چهل روز قوتمان غم شد
هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد
قامت خواهرت ببین خم شد
خواهرت کوه صبر و ماتم شد
لحظه های غروب یادم هست
بارش سنگ و چوب یادم هست
ناله های تو خوب یادم هست
به تنش پا نکوب ... یادم هست
تو زمین خوردی آسمان افتاد
از تنت نیزه ی سنان افتاد
خاتمت دست ساربان افتاد
شعله بر خیمه ی زنان افتاد
بین این مردمان خدا گم شد
عزت و احترام ما گم شد
دختری زیر دست و پا گم شد
پیکرت زیر نیزه ها گم شد
رمق از ذکر روی آن لب رفت
تن تو زیر سمّ مرکب رفت
روی آن جسمِ نامرتب رفت
چه به حال خراب زینب رفت
من بمیرم پر تو خاکی شد
صورت اطهر تو خاکی شد
بین مقتل سر تو خاکی شد
چادر خواهر تو خاکی شد
بعد از آن پیکر تو غارت شد
به زنان حرم جسارت شد
روزی مردها شهادت شد
قسمت بانوان اسارت شد
در میان حرامیان رفتیم
لاجَرَم، بین این و آن رفتیم
وسط بزم کوفیان رفتیم
سر بازار شامیان رفتیم
در شلوغی گذارمان افتاد
رنگ از روی دختران افتاد
معجرم دست این و آن افتاد
سر عباس از سنان افتاد
صحبت گوشواره شد بد شد
گوش ها پاره پاره شد بد شد
چشم ها پر ستاره شد بد شد
به زنانت اشاره شد بد شد
تا نگاهش به سوی آب افتاد
یاد شش ماهه اش رباب افتاد
دردهای من از حساب افتاد
گذرم مجلس شراب افتاد
نیمه شب پشت کاروان جا ماند
بارها زیر و دست و پاها ماند
سعی کردم برادر، امّا ماند
دخترت در خرابه تنها ماند
وحید محمدی
#اربعین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
❣﷽❣
💚#زمزمه_امام_زمان_عج
💚#اربعین
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
عاشقانت زیارتت کردند
من ولی باز پشت در ماندم
روز و شب غبطه میخورم آقا
به کسانی که با تو مأنوسند
عاشق و بیقرار و بیتابند
دست و پای تو را که میبوسند
دیدن تو به من نمیآید
تو کجا و نگاه هر جایی
من اگر آنچه خواستی باشم
تو سراغم به خواب میآیی؟
نکند عاق کردهای من را
نکند صبرتان سر آمده است
گر عتابم کنید حق دارید
هر گناهی ز من بر آمده است
خواستم تا ببینمت در خواب
به نگاهم اجازه داده نشد
خواستم تا به کربلا بروم
با رفیقان خود پیاده، نشد!
بین آن کاروان و جمعیت
چه کسی با تو همقدم شده است؟
خوش به حال کسی که با گریه
با شما راهی حرم شده است
در حرم روضهخوان خودت هستی
روضهی کاروان جان بر لب
بین روضه بلند میگویی:
به فدای تو عمهجان زینب...
تا رسیدند در دو راهی عشق
ساربان گفت که کجا برویم؟
پاسخی آمد از حریم حسین
همه گفتند کربلا برویم
تا رسیدند لحظهای ماندند
در سکوتی که چهرهها شد مات
زد به سینه غریب بیکفنم
باز شد بغض عمهی سادات
به زمین خورد از سر محمل
تیر غمها به قلب بانو رفت
با ادب نیت زیارت کرد
سوی یارش به روی زانو رفت
خواست تا درد دل کند اما
مگر این گریهها امان میداد
یک نگاهی به دور خود انداخت
سر خود را فقط تکان میداد
السلام علیک یا مظلوم
السلام علیک یا عطشان
السلام علیک یا بن علی
السلام علیک یا عریان
ای برادر نمیبرم از یاد
که چگونه به خاک افتادی
زیر گرمای آفتاب آن روز
با لب تشنه، خسته، جان دادی
ای برادر نرفته از نظرم
اکبرت را که ارباً اربا شد
بعد عباس میر لشکر تو
پای دشمن به خیمهها وا شد
به خدا ای عزیز لبتشنه
داغ یک قطره آب کشته مرا
بین این گریههای اهل حرم
گریههای رباب کشته مرا
غرق گریه رباب میگوید
که دل پاره پاره را بردند
با سهشعبه به روی دست پدر
طفلک شیرخواره را بردند
پسرم با خیال تو هر شب
دست بر سینه میفشارم من
گرچه ماندم خجالتت آنروز
ولی امروز شیر دارم من
گریه را کم کنید دخترها
کمی آرام اصغرم خواب است
گل نازم علی علی لا لا
مادرت چهل شب است بیتاب است
💚(مجتبی شکریان)
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#مرثیه_نذر_اربعین_زبانحال
#حضرت_زینب_س_با_برادر
خیز ای سردارِ بی سر بین که سر آورده ام
من سرت را از میانِ تشتِ زر آورده ام
کن حلالم ای برادر راس پُر خونِ تو را
گر که از کاخِ یزیدِ بد گُهر آورده ام
خیز ای سردارِ بی سر من فقط این اربعین
قدرِ صدها اربعین بر تو خبر آورده ام
زینبم در چهل منزل رنج و غمها دیده ام
شرحی از ویرانه های پُر خطر آورده ام
بر سرم یک اربعین جز نیزه و خنجر نبود
سینه ای آکنده از خونِ جگر آورده ام
خیز ای جانم ببین از شامِ ویرانِ خراب
قصه ی آن دختر و راسِ پدر آورده ام
ای تو نورِ دیده ام شرمنده ام گویم اگر
زخم های تن پُر از تیغِ شرر آورده ام
خطبه خواندم، خطبه ی قراء و زهرا گونه ای
اشکِ عالم را من از این صحنه در آورده ام
خوانده ام شرحِ سقیفه ماجرای پشتِ در
باغِ غصبیِ فدک را من ثمر آورده ام
ای برادر جان برایت تحفه ای از این سفر
آهِ سردِ سینه و اشکِ بصر آورده ام
شاهِ بی غسل و کفن اینک برای شستشوت
من گلابِ تازه ای از چشم تَر آورده ام!
#امان_از_دل_زینب
#هستی_محرابی
خدا آب و گل من رو
با محبتت سرشته
روی قلبم با خط خوش
یا امام حسن نوشته
تاب و تبم حسن حسن حسن
خواب شبم حسن حسن حسن
ای عشق مرتضی علی علی
ذکر لبم حسن حسن حسن
ای با کرامت مولا حسن جان
دنیا به نامت مولا حسن جان
در جود و بخشش همتا نداری
حاتم غلامت مولا حسن جان
✅جانم حسن جان..
همه اینو می دونن که
عشق من سینه زنیه
خیلی خوبه هرجا میرم
بِم میگن این حسنیه
بَدرُالدُّجا حسن حسن حسن
کَهفُ الوَرا حسن حسن حسن
دلداده ی شما منم منم
باب الرجا حسن حسن حسن
شاهِ دلاور مولا حسن جان
ای پورِ حیدر مولا حسن جان
رزمِ تو آقا شور قیامت
هستی تو محشر مولا حسن جان
✅جانم حسن جان ...
آرزومونه یه روزی
تو بقیع حرم بسازیم
یه حرم برای تو ای
صاحب کرم بسازیم
ای با کرم حسن حسن حسن
ای محترم حسن حسن حسن
تو قلب نوکراس حرم حرم
ای بی حرم حسن حسن حسن
ای عشق زهرا مولا حسن جان
ای دین و دنیا مولا حسن جان
هستی عزیزِ قلب حسین و
زینب کبری مولا حسن جان
✅مولا حسن جان..
(#علی_بهرامی_نیا
#حسین_عیدی)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین