هدایت شده از روضه دفتری
# فاطمیه(۶)🥀🥀▪️
روضه حضرت فاطمه زهرا(س)🥀
(بعداز شهادت)🥀
گریزحضرت زینب
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید
🔸به روی دست ملائک بهار می آید
🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید
هرکجا نشستی...
اول مجلس...
همه با هم...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
🔸دلا بیا به سرای علی سری بزنیم
🔸به خانه ای که درش سوخته دری بزنیم
🔸خبر رسیده که این روزها علی تنهاست
🔸بیا به خانه ی بی فاطمه سری بزنیم
🔸نشد برای مریض علی گلی ببریم
🔸بیا گلاب اشک به افتاده بستری بزنیم
🔸کسی به گرد یتیمان او نمیگردد
🔸بیا به شیوه ی پروانه ها پری بزنیم
🔸کنون که جان علی خفته است در دل خاک
🔸بیا زخونابه برخاک گوهری بزنیم
⬅️حالامردم مدینه راحت شدید مادرمان روکشتید دیگه صدای مادربه گوش نمی رسد اخه خودشان گفتند یاروز گریه کن یاشب خسته شدیم از گریه هات(روز) شب یتیمی بچه های مولایمان امام علی است ای کسانی که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای می دونم حاجت داری گرفتاری مریۻ داری جوان داری برای هرحاجتی امدید ازمادر پهلو شکسته درخواست نماید حاجت روا میشید اول مجلس همرا بشیم با صاحب الزمان بگیم اقاجان درکجای عالم در عزای مادر نشستی همه باهم صداش بزنیم
یا صاحب الزمان ۲
⬅️ابن عباس میگه بعد شهادت بی بی فاطمه رفتم سری به امیرالمومنین بزنم همین که وارد دهلیز خانه شدم دیدم فاتح بدر و خیبر - لنگر زمین و آسمان - رو زمین نشسته - حسنین رو زانوان علی نشستن - زینبین دور بابا میگردن - حضرت با انگشت موهای زینب رو مرتب میکرد - ابن عباس میگه یه صحنه ای دیدم جگرم آتش گرفت - هرخانه ای مادر از دست میده پدر دور بچها میگرده آخ قربان دردهای دلت برم آقا- نمیدانم داغ فاطمه چه کرده با امیرالمومنین که بچها دارن دور بابا میگردن اما عزادران مرگ مادربرای دخترها سخته چون مادر انیس دخترها راز دل به مادر میگه انشالا هیچ خانوادهای را داغ مادرنشان ندهدیکی ازخاطرات مادرچادورنماز که هیچ وقت یاد دخترنمی ره ... میگه زینب رفت چادر مادر رو پوشید اومد جلو بابا راه میرفت - بابا جان ببین شبیه مادرم شدم یا نه آخ قربان دردهای دلت برم بی بی - میخواد دل بابا روشاد کنه )همه ما می دونیم دخترها علاقه ی زیادی به بابا دارند ومعرف هستد به بابای اما عزیزان عزدار شما بمن😭 بگیدکدام روزه را بخونیم که اسم زینب نباشه😭 سلام ما به آن خانمی که یه عمری مصیبت کشید اما صبر کرد
چهارپنچ سال نداشت داغ جدش رسول الله رادید صبر کرد هنوز غسل پیامبر خشک نشده بود پهلوی مادرش
زهرا راشکستند جلو چشمانش به مادرش سیلی زدند اما صبر کرد فرق شکسته باباش علی را دید صبر کرد😭😭
یک روز هم تکه های جگر برادرش حسن رادیدبازهم صبر کرد درروز عاشورادرنصف روزجلو چشمانش تمام عزیزانش را شهید کردندبازهم صبر کرد😭تمام دل خوشهای زینب حسین بود اما امان از آن لحظه ای که حسینش هم صدا زد خواهرم زینب من هم رفتم عرضه داشت حسینم برای من که کسی نمانده توهم میخوای بری زینب رو تنها بگذاری ای یادگار مادرم حسین اگر دست ولایت ابی عبدالله نبود بی بی زینب در کربلا جان میداد😭
ابی عبدالله فرمودند: خواهرم آنقدر بی تابی نکن تا صدای تکبیر میاد بدان من زنده ام اما دیدند صدا آقا به گوش نمیرسه همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند
حسین آرام جانم ..حسین روح روانم
😭😭😭
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
تایپ مداح اهل بیت (ع )احمد بهزادی✍
صلوات شادی روح پدرو مادرم
🥀🥀🥀🥀🥀
۲۴
(حضرت زهرا س)
(۸بعد از شهادت)
مدینه چه شد یار بیمار من
کجا رفته تنها طرفدار من
چه شد بود و هستم،برفته ز دستم
غریبم غریب۲
مدینه کجا رفته همسنگرم
که ریزد سرشک از دو چشم ترم
چراغ دلم رفت،گل محفلم رفت
غریبم غریب۲
مدینه دگر گشته تنها علی
کند گریه از بهر زهرا علی
غمش کرده پیرم،الهی بمیرم
غریبم غریب۲
مدینه علی قد خمیده شده
تسلای من اشک دیده شده
زدند غمگسارم،دگر بی قرارم
غریبم غریب۲
مدینه به زهرا نمودند جفا
گلش را نمودند ز شاخه جدا
برایم سپر شد،کبود آن قمر شد
غریبم غریب۲
مدینه رخش از ستم شد کبود
مگر فاطمه دخت احمد نبود
رخش گشته نیلی،از آن ضرب سیلی
غریبم غریب۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_خدا_مادرم_راکجا_میبرند
#حضرت_زهرا_س
.
روضه متنی #فاطمیه
#روضه_بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
تو آه می كشی و...
گفت: هرنفسی كه بی بی می كشید ، از دهنش خون جاری می شد،
تو آه می كشی و خون چكد ز پیروهنت
تو راه می روی و سرخ می شود حسنت
زهرا💔 جان
تو نان نمی پزی و سفره ی شبم خالی است
تو نان نمی پزی و سفره ی شبم خالی است
نه آب می خوری و آب می شود بدنت
وای وای وای
علی می گه: گفت فاطمه
بگیر پرده ، ببینم چه آمده به سرت
بگیر پرده ، ببینم چه آمده به سرت
بلندتر شده این روزها نفس زدنت
مادر مادر مادر
چگونه در به رُخم باز كرده ای تنها
كه غرق خون شده پا در مسیر آمدنت
تو گریه می كنی و من به سینه می كوبم
برای زخم دو چشمت ، برای زخم تنت
امام زمان
زگیسوان پریشان زینبم پیداست
كه مانده نقش غلافی به دست شانه زنت
بس سوخته باغ ما دگر سر نزنید
این خانه ی آتش زده را در نزنید
مادر مادر
از ما كه گذشت مادری را دیگر
در خانه به پیش چشم دختر نزنید
آخ مادر مادر مادر مادر...
خدا مادراتون براتون نگه داره،
دیدید خونه ای كه،اون خونه مادر از دست داده،
یازهرا
اگر اون خونه دختر و پسر داشته باشه، تا وارد خونه بشه، جای خالی مادرش و ببینه، اون پسر كم میاره، از خونه می زنه بیرون، بمیرم برات
یه وقت ،ابی عبدالله وارد خونه شد، دید خانم زینب چادر مادرشو سر كرده، داره نماز می خونه، جای خالی مادرشو كه دید، كم آورد از خونه زد بیرون، اومد تو شهر مدینه، اومد،تو كوچه های مدینه ،صدا زد، ای مردم نامرد شهر مدینه !!!حالا راحت شدید مادرمو كشتید؟ بذار معرفی كنم كیم،
حسینم این همه بر سینه آذرم نزنید
نمك به زخم دل، درد پرورم نزنید
چرا؟
در این مدینه همین جا سر مرا ببرید
وای وای وای ..چی می خواد بگه
در این مدینه همین جا سر مرا ببرید
چرا؟
اما غلاف تیغ به بازوی مادرم نزنید
آ ی زهرا... آ ی زهرا... آ ی زهرا....
یه وقت یه عده اراذل ریسمان به گردن علی انداختند،
غیرتی ها كجا نشستند، باید ناله بزنی ، امام زمان میون شما داره گریه می كنه،
علی رو دارن می كشن،می کشن !!!
میون این مردم مدینه كه وایستاده بودن تماشا می كردند، یه مرد یهودی بر علی و زهرا گریه كرد،
ای وای ای وای، ای وای
مادر ..مادر ...مادر
گفت: نه اون علی كه من می شناسم، این علی نیست، آخه اون علی در خیبرو از جا كند، من باورم نمیشه، ریسمان به گردنش انداختند، جلو خانمش دارن می زنن،
یا زهرا،
حقشو ادا می كنی بگم،؟
ای وای ای وای،
همین طوری كه دارن مولا رو می كشن،
غیرتی ها،
آخه مولا غیرت الله،
یه وقت خانم خودشو كشوند رو زمین،گفت : كجا می بری علی مو ؟
صبر كن، یه وقت مولا صبر كرد،
سرشو پایین گرفت، نگاه نكرد فاطمه شو،
یا زهرا...
گفت: مولا جان سرتو بالا بگیر، نذار اهل مدینه به ما بخندند،
ای وای غیرتیا
مولای یا مولای، سرت رو بالا بگیر تو مرد خونمی، تو مرد عالمی، گفت: فاطمه، غیرتم اجازه نمی ده، نمی تونم سرم رو بالا بگیرم، گفت: علی!!! این دفعه رو به خاطر دل زهرا سرت رو بالا بگیر، یه بار دیگه ببینمت، آقا جیگرش آتیش گرفت، تا سرش رو آورد بالا دید سینه و صورت زهرا خونیه، گفت: فاطمه جای پنجه ی كیه رو صورتت؟
در خونه ی فاطمه رو آتیش زدند، شعله اش كشید كربلا،
ساکت نباشی،ای وای ای وای....
یه وقت خیمه های حسین رو آتیش زدند، اموالشو به غارت بردند، یه وقت زینب اُمد، گفت حسین،
حسین، حسین ،حسین...
مادرم وصیت كرده، زیر گلوتو ببوسم،
آقا جان حسین حسین،
این جا تو مدینه مادرو زدند، ریسمان به گردن علی انداختند، بی حرمتی كردند، كربلا، خود آقایی كه صاحب حرمت بود، جلوی زن و بچه اش حرمت شو ریختند،
اسباشونو نعل تازه زدند بر بدن حسین تازوندند، نیزه دارا اُمدند،
ای وای
یكی با شمشیر می زد،
یكی با نیزه می زد،
اونایی كه حربه ایی نداشتند، دامناشونو پر سنگ كردند، به. سرو بدن حسین،می زدن
ای وای
ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی
ای وای ای وای...
ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی
گویا غریب بودی و مادر نداشتی
حسییییین
هرکی میخواد بره کربلا...این دستاتو نشون بده به حسین،بگو آقا جان این دستا خالیه..
این سیاهی که تنم کردم آبروی منه....
آقا آبروم نره....
شب جمعه اس شب زیارتی حسینه..
دوست داری بین الحرمین باشی..این دستاتو بیار بالا
طوری صدا بزن حسینو ،که صدات برسه حرم حسین
آقا بگه جان حسین
از سویدای دلت صدا بزن
یاحسیییین.......
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
.
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
#روضه متنی و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
#بعد_از_شهادت
___
علی رو حلال کن ، ورم داره بازوت
علی رو حلال کن ، که بشکسته پهلوت
علی رو حلال کن برا لحظه ای که
تو افتاده بودی در افتاده بود روت ..
علی رو حلال کن .. علی رو حلال کن ..
علی رو حلال کن ، عدو بی حیا شد
علی رو حلال کن ، که غوغا به پا شد
علی رو حلال کن برا لحظه ای که
برا اولین بار که پایِ مغیره به این خونه وا شد
علی رو حلال کن .. علی رو حلال کن ..
___
زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم
یک ختم با شکوه بگیرم برای تو ...
از دست گریه های تو راحت شد این محل
شِکوه نمی کنند به من از صدایِ تو
*هر شب میومد کنارِ قبر زهراش .. یکی ازین شبا تا خواست در و ببنده دید صدا گریه میاد .. دید صدا صدایِ حسینِ ... میگه بابا امشب میری میشه منم ببری ؟.. من دلم برا مادر یه ذره شده .. نیمه شب دست حسینُ گرفت . با هم قدم قدم زنان اومدن کنارِ قبرِ بی بی ، چند قدم مونده به قبرِ بی بی دیدن حسین پا برهنه شد .. آروم آروم خودشو رسوند کنارِ قبرِ مادر .. دست به سینه گذاشت سلام داد .. یه وقت خودشو انداخت رو قبر مادر ، صورت به قبر گذاشت .. گفت مادر دلم برات تنگه ... مادر رفتی دیگه خبر از بچه هات نمی گیری .. ( کجا نشستن گریه کنا ، گفتمو التماسِ دعا ...) اینجا یه جا بود نیمه شب حسین صورت به قبرِ مادر گذاشت ... یه نیمه شبی هم بعدِ کربلا ، زینب اومد کنارِ قبرِ مادر ... صورت رو قبرِ مادر گذاشت ... گفت مادر ، یادته یه پیراهن بهم دادی به حسین بدم ؟ .. مادر هر دختری بره سفر ، سوغات می آره ، منم سوغات آوردم ... این پیراهن پاره پاره و خونی رو گذاشت رو قبرِ مادر ... مادر اینم سوغاتِ سفرِ زینب ... *
____
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
#روضه_بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
عمّار میگوید: به خانه آقا و مولایم امیرالمومنین رفتم و از ایشان اجازه ورود گرفتم. به من اجازه فرمودند و داخل شدم. ایشان را در حالی که محزون و اندوهگین نشسته بودند، یافتم و حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ ایشان نشسته بودند. گاهی به حسین علیهالسلام نگاه میکرد و میگریست و گاهی به حسن علیهالسلام.
هنگامیکه به حال او و فرزندانش نظاره کردم از خود بیخود شده، اشکهایم جاری شد و به شدت گریستم. هنگامیکه آرام شدم عرضه داشتم: اجازه سخن به من می دهید فرمود: بگو ای ابا الیقظان!
عرضه داشتم: شما امر بر صبر کردن در مصیبت می نمایید. پس این اندوه طولانی (در این مصیبت) چیست؟ در حالی که شیعیان شما به خاطر خانهنشینی و غیبت شما آرام ندارند و این امر بر آنها سخت است. میگوید حضرت به من نگاه کرده و فرمود:
ای عمّار! همانا مصیبت کسی که من از دست داده ام بسیار سخت است.
من رسول خدا را با از دست دادن فاطمه از دست دادم.
او برای من موجب آرامش و تسلیت بود. هنگامیکه سخن میگفت در گوش من صدای رسول خدا می پیچید و هنگامیکه راه می رفت مثل رسول خدا راه میرفت و من درد فراق را جز با دوری او احساس نکردم و چه بزرگ است مصیبتی که به من رسیده است.
هنگامیکه او را در جایگاه غسل قرار دادم، فهمیدم که استخوانی از پهلوی او شکسته است و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده و او آن را از من مخفی می نمود که می ترسید مبادا اندوه من بیشتر شود و به حسن و حسین نمی نگرم مگر اینکه اشک راه گلویم می گیرد و به زینب گریان نگاه نمیکنم مگر اینکه دلم به حال او به رقّت در می آید. سپس حضرت با عمار از منزل خارج شدند و شیعیان به یکدیگر بشارت آن را دادند.
📚منابع:
انوار العلومة، ص ۲۱۴
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
نوحه شهادت حضرت زهرا
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)
سبک:واویلا،واویلا واویلا واویلا
..............................................
ای مادرم زهرا ،یا زهرا یا زهرا(2)
............................................
پر پر شدی مادر در فصل جوانی
جانت فدا بهر ولی ات هر زمانی
مدافع حق و حقیقت ای مادر
خونت شده جاری در خانه ی حیدر
.....................................................
رحمی نما مادر تو بر حال زارم
اشک و غم و ماتم من بر حالت دارم
رفتی و من ماندم بی یاور و غمخوار
دیگر خداحافظ ای مادر بی بیمار
................................................
در کوچه ها سیلی ،نیلی شد سهم تو
با تازیانه زد خیلی شد سهم تو
ای مادر مظلوم و زارم یا زهرا
دیگر خداحافظ غمخوارم یا زهرا
.............................................
با دیدن درب خانه شدم محزون
خونت شده جاری از کینه ای دلخون
میخ در و مسمار و شعله ی آ تش
چه کسی بست در کوچه بر مادر راهش
.....................................
غسل و کفن در دل شب غریبانه
تشییع پیکر ،بی کس شد،آ ن ریحانه
خانه ی تو شد دیگر بر ما غم خانه
دور شمعند اینک هم گل هم پروانه
............................................
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دو امانتی که حقشون ادا نشد....
#امانت
زبان حال حضرت امیرالمؤمنین کنار قبر حضرت زهرا علیهماالسلام
حضرت مهدی امانت حضرت زهرا علیهماالسلام😭
پدرت خواست که خورشید امامت باشی
نور توحید برای شب ِظلمت باشی
خواهش قلب نبی بود که همچون قرآن
پیش این مردم بدعهد، امانت باشی
بود آزار تو ، آزار خداوند و رسول
تو نباید که چنین غرق جسارت باشی
پشت در رفتی و بدجور تو را آزردند
خواستی یاور و حامی ولایت باشی
کاش می مُردم و آن روز نمی دیدم که
بین دیوار و در از بغض و عداوت باشی
وقت غسل تن زخمی ِتو گفتم با آه
باورم نیست پر از زخم و جراحت باشی
باورت می شود ای طاقت حیدر، سی سال
با غم خود، سبب رفتن طاقت باشی
سر قبر تو زدم ناله که مهدی برگرد
تا که منجی دل غرق مصیبت باشی
منتقم زود بیا مادر تو راضی نیست
سالها دربه در ِوادی غربت باشی
او تو را پیش محبّان به امانت بگذاشت
از چه باید که طرید از همه امّت باشی
چیست جرم و گنه تو که هزار و صد سال
هر شب و روز اسیر غم و محنت باشی
زخم قلب من و زهراست همیشه تازه
تا زمانی که تو در محبس غیبت باشی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
هدایت شده از کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
🏴 بی تابی امیرالمومنین علیه السلام....
✨ امام حسین علیه السلام فرمودند:
⚫️ وقتی فاطمه علیهاالسلام از دنیا رفت، امیرالمومنین علیهالسلام ایشان را مخفیانه به خاک سپرد و مکان قبرش را محو کرد. آنگاه برخاست به سوی قبر پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و گفت:
◾️اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَلله عَنِّي وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ عَنِ اِبْنَتِكَ وَ زَائِرَتِكَ وَ اَلْبَائِتَةِ فِي اَلثَّرَى بِبُقْعَتِكَ وَ اَلْمُخْتَارِ اَلله لَهَا سُرْعَةَ اَللَّحَاقِ بِكَ
⚫️ یا رسول الله! سلام من و سلام دخترت فاطمه بر تو باد! همان دخترت که به زیارت تو آمده و در بقعه تو خوابیده و خواست خدا بود که سریع به تو ملحق شود.
◾️قَلَّ يَا رَسُولَ اَلله عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ عَفَا عَنْ سَيِّدَةِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ تَجَلُّدِي إِلاَّ أَنَّ لِي فِي اَلتَّأَسِّي بِسُنَّتِكَ فِي فُرْقَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ نَفْسُكَ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي بَلَى وَ فِي كِتَابِ اَلله لِي أَنْعَمُ اَلْقَبُولِ «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ»
⚫️ ای رسول خدا! از فراق دختر برگزیده تو یارای صبر و شکیبایی ندارم، نیروی من از دوری سيدة النساء ضعیف گردیده، ولی تاسی به سنت تو در مفارقت تو موجب تسلیت من خواهد شد. من تو را به دست خود به خاک سپردم، در صورتی که جان مقدس تو از میان گلو و سینه من خارج شد. آری آنچه که در قرآن است میپذیرم و میگویم إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ.
◾️قَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ وَ أُخْلِسَتِ اَلزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ اَلْخَضْرَاءَ وَ اَلْغَبْرَاءَ يَا رَسُولَ اَلله أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ وَ هَمٌّ لاَ يَبْرَحُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اَلله لِي دَارَكَ اَلَّتِي أَنْتَ فِيهَا مُقِيمٌ كَمَدٌ مُقَيِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا وَ إِلَى اَلله أَشْكُو
⚫️ آن امانتی را که به من دادی پس گرفته شد! گرویی پس گرفته شد! زهرا از دستم ربوده شد!، یا رسول الله! چقدر این آسمان سبزفام و زمین غبار آلود در نظر من تیره و تار است! غم و اندوه من همیشگی گردیده! شب من با بی خوابی میگذرد! و تا وقتی که خدا مرا در آن خانه ای که تو در آن هستی وارد کند، این اندوه از قلب من خارج نمی شود! در دلم دردی است که آن را جریحه دار میکند. هم و غمی است تحریک کننده! چه زود بین ما جدایی افتاد! من درد دل خود را برای خدا میگویم.
◾️ وَ سَتُنْبِئُكَ اِبْنَتُكَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلاً وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمُ اَلله «وَ هُوَ خَيْرُ اَلْحٰاكِمِينَ»
⚫️ دخترت به زودی تو را آگاه خواهد کرد که چگونه امت تو دست به دست هم دادند و حق او را پایمال کردند. جریان را از فاطمه ات جویا شو و شرح حال را از وی بخواه! چه غم و غصههایی که در دل او ماوا کردند! با این همه نمی توانست برای کسی درد دل کند. وی همه آنها را برای تو خواهد گفت. خدا که بهترین حکم کنندگان است، حکم خواهد کرد
◾️ سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَلله اَلصَّابِرِينَ وَاهَ وَاهاً وَ اَلصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لاَ غَلَبَةُ اَلْمُسْتَوْلِينَ لَجَعَلْتُ اَلْمُقَامَ وَ اَللَّبْثَ لِزَاماً مَعْكُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ اَلثَّكْلَى عَلَى جَلِيلِ اَلرَّزِيَّةِ
⚫️ سلام من بر شما باد! سلامی که به منزله وداع من باشد، نه آن سلامی که شما را ترک کنم. اگر باز میگردم از ملالت و خستگی نیست و اگر کنار قبر تو اقامت گزینم به علت بدگمانی نیست که خدا به صابرین وعده ثواب داده است. صبر و شکیبایی مبارک تر و نیکوتر است. اگر غلبه یافتن افرادی که بر ما مستولی شدند نبود، بر خود لازم میدانستم که نزد قبر تو اقامت گزینم و معتکف گردم و برای این مصیبت بزرگ نظیر زن جوان مرده ناله و فریاد میکردم.
⚫️ در برابر دیدگان خداوند دختر تو مخفیانه دفن شد! ، حق وی غصب شد! و از گرفتن ارث ممنوع گردید! در صورتی که از دوران حیات تو تاکنون چندان مدتی نگذشته و هنوز ذکر تو از یاد نرفته است.
⚫️ یا رسول الله! من به خدا شکایت میکنم و پیمودن راهی که تو رفتی برای من بهترین تسلیت است.
⚫️ یا رسول الله! صلوات خدا بر تو و سلام و خشنودی خدا بر فاطمه اطهر باد.
📚 کافی ج ۱ ص ۴۵۸